بحران آب و نزاع مناطق
بحران آب و نزاع مناطق

برای برخی ناظران مسائل ایران، اعتراضات اخیر که ناظر بر بحران کم آبی است نتیجه منطقی سیاست‌هایی است که در چند دهه اخیر حاکم بوده است. می‌توان درباره جزییات این سیاست‌ها صحبت کرد، اینکه به نفع چه گروه یا مناطقی بوده است؟ یا منافع چه شرکت‌ها و بنگاه‌هایی را تامین می‌کرده است؟ مسئله اما این […]

برای برخی ناظران مسائل ایران، اعتراضات اخیر که ناظر بر بحران کم آبی است نتیجه منطقی سیاست‌هایی است که در چند دهه اخیر حاکم بوده است.
می‌توان درباره جزییات این سیاست‌ها صحبت کرد، اینکه به نفع چه گروه یا مناطقی بوده است؟ یا منافع چه شرکت‌ها و بنگاه‌هایی را تامین می‌کرده است؟ مسئله اما این است که آیا می‌توان در ورای این سیاست‌های پراکنده به الگو یا منطقی رسید؟ و اینکه پیامدهای اجتماعی این سیاست‌ها چه بوده است؟
به نظر می‌رسد سیاست‌گذاریِ آبی در ایران نه بر مبنای طرحی جامع، معطوف به ویژگی‌های زیست محیطی ایران و در راستای آینده، که بر مبنای نگاهی کوتاه مدت، مقطعی و تا حدی پوپولیستی بوده است. پوپولیستی به این معنا که سیاستمداران بخاطر کسب محبوبیت طرح‌های انتقال آبی را مصوب کرده اند که هیچ پشتوانه علمی نداشته و هزینه‌های سرسام آوری را هم بر کشور تحمیل کرده است.
منافع بخشی و گروهی این پروژه‌ها هم انکارناپذیر نیست. بنابراین می‌توان از نوعی آنارشی در سیاست‌های آبی ایران صحبت کرد. این سیاست‌ها با بر هم ریختنِ قابلیت‌ها و ظرفیت‌های محلیِ و الگوهای دیرین کشت و برداشت از منابع آبی، منطق مختلف کشور را وارد نوعی رقابت بی رحمانه برای از آنِ خودکردنِ منابع آبی کرد. کشت‌های آب بر، مثل کشت برنج در مناطقی رواج پیدا کرد که پیش تر هیچ سابقه‌ای در آن نداشتند. دولت ها هم با هدف به تعویق انداختن مواجهه، در برابر این دستکاری ها ساکت ماندند و به راحتی مجوزها صادر کردند.
در نتیجه، از نظر اجتماعی در درازمدت نوعی رقابت و حتی خصومت در میان مناطق مختلف کشور شکل می‌گیرد.
مردمان مناطق مختلف، اگرچه دولت و قدرت را هم دخیل در قضیه می‌بینند اما بتدریج وارد نوعی رقابت و نزاع اجتماعی به استان‌های همجوار می‌شوند. نتیجه این وضعیت در نهایت نوعی نبرد همه علیه همه بر سر منابع کمیاب است و اشاعه این احساس که حق ما ضایع شده است.

 

درس تاریخ

پاسخ كريم خان زند به خواست روسيه
بيست و هفتم نوامبر سال ۱۷۷۰ ميلادي كريم خان زند، وكيل ايرانيان، در عمارتي در شيراز كه امروز «موزه پارس» ناميده مي شود، فرستاده روسيه را پذيرفت كه رنج سفر دو هزار و پانصد كيلومتري از سن پترزبورگ تا شيراز را بر خود هموار كرده بود تا پيام تزار روسيه را به فرمانرواي ايران برساند. سفير تزار خبر پيروزي روسيه بر عثماني را در جنگ دريايي به اطلاع خان رسانيد و تمايل تزار را به داشتن روابط دوستانه و اتحاد با وي اعلام داشت. فرستاده تزار انتظار داشت كه كريم خان كه دوبار باعثماني بر سر بصره جنگيده بود از شنيدن خبر شكست دريايي عثماني خرسند شود كه كريم خان ابرو در هم كشيد و خطاب به سفير تزار گفت كه شكست ملت ديگر ما را شاد نمي كند و سفير تزار (طبق نوشته هاي به جاي مانده از او، به قلم خودش) شوكه شد و بعدا به تزار گزارش داد كه اتحاد با كريم خان را برضد عثماني فراموش كند و اضافه كرده بود كه كريم خان با همه رهبراني كه ديده، درباره آنان شنيده و در كتب تاريخ خوانده است فرق دارد، زيرا كه خودش را يك تبعه عادي مانند ساير مردم مي داند، مردي است به غايت فروتن و بدون هرگونه افاده؛ رفتارش هم ديپلماتيك نيست و ديدار با او تشريفات ندارد. مورخان اروپايي كريم خان را مردي عادل و منصف و يك ايراني فوق العاده و شخصيتي منحصر به فرد در تاريخ توصيف كرده و درباره اش به نقل از ديپلماتهاي اروپايي و ميسيون هاي مسيحي نوشته اند: كريم خان كه از يك نژاد خالص ايراني (لر) بود از ديدن شادي مردم شاد مي شد و براي شاد كردن شيرازي ها از جيب خودش (نه از خزانه عمومي) به نوازندگان پول مي داد كه در ميدان هاي شهر ساز بزنند.