دکتر رضا اکبری نوری – دستیار وزیر ارتباطات در حقوق شهروندی / نزدیک به یک ماه است که کشور و جامعه ایرانی درگیر بحرانی است که به دغدغه اول تمامی سطوح و لایه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مدنی تبدیل شده است. گروه های مختلف هر یک سعی می کنند تا به وسع […]
دکتر رضا اکبری نوری –
دستیار وزیر ارتباطات در حقوق شهروندی /
نزدیک به یک ماه است که کشور و جامعه ایرانی درگیر بحرانی است که به دغدغه اول تمامی سطوح و لایه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مدنی تبدیل شده است. گروه های مختلف هر یک سعی می کنند تا به وسع خود در مورد علل تا پیامدها و همچنین اقدامات و کارهایی که باید انجام می شد و یا باید انجام شودتوضیحی دهند و یا نقشی بازی کنند. هر چند در بین افراد و لایه های مختلف هم نظرات و دیدگاه های نسبتا متعارضی دیده می شود و هر یک نسبت به دیگری انتظاراتی دارد که می خواهد آن انتظارات جدی گرفته شود و اجرا گردد. ذر این بین اجماع نسبی وجود دارد که بدون همکاری مردم و مشارکت آن ها امکان مهار مناسب بحران وجود ندارد و دولت و نهادهای درگیر مبارزه و مهار بحران کرونا نمی توانند در اهداف و مقاصد و در نهایت کنترل و مهار کرونا موفق شوند. که برخی نسبت به برخی دیگر دارای مسئولیت هستن. البته در این بین گروه هایی هم هستند که در تلاشند تا سهم گروه هایی را پر رنگ تر جلوه دهند و یا این گونه بیان می کنند که گروه هایی سهم بیشتری دارند.
اما نکته حائز اهمیت در این بین نیاز ما به مشارکت است. مشارکت گسترده مردمی که آموخته باشند و انگیزه لازم و یا مهارت و آموزش های لازم را برای اقدام در مواقع بحرانی دیده باشند و ضمنا درک درستی از نظام جمعی جامعه و ضرورت فکر برنده شدن جمعی را داشته باشند. باید جایی و زمانی آموخته باشیم که زندگی جمعی در گرو ادراک زیست جمعی است و جامعه این گونه جامعه می شود. اگر این گونه نباشد چطور می توان انتظار داشت که بازیگران ما درست زمانی که به آن ها نیاز داریم تا هر یک بازی درست خودشان را انجام دهند بتوانند یا اساسا درک درستی از بازی مناسب داشته باشند. امروز که مواجه با بحرانی همچون کرونا ویروس هستیم این مساله به شدت خودنمایی می کند و به طرز آزار دهنده ای نشان می دهد که ما با ضعف در مشارکت موثر روبرو هستیم. این نیست مگر این که هنوز در سطوح مختلف نائل به درک و هم چنین توان یک زیست مشارکتی نشده ایم. اینجاست که مفاهیمی چون مفهوم حقوق شهروندی موضوعیت می یابد.
حقوق شهروندی، مفهومی که فلاسفه سیاسی و حقوقدانان رومی برای نخستین بار برای توصیف رابطه مردم با حاکمیت و پس از آن برای توصیف رابطه مردم با مردم به کار بردند تا با این مفهوم خط فاصل متمایز کننده ای بین زندگی انسان در وضع اولیه و وضع مدنی ایجاد کنند. پیش از وضع مدنی و پیش از پیدایش و قوام یافتن مفهوم شهروندی مناسبات انسان با حاکمیت، رابطه مبتنی بر سلسله مراتب و تابعیت است و اساسا شهروند به معنایی که امروز از آن سراغ داریم شکل نیافته است. از این رو جامعه به دو طبقه فرمانروا و فرمانبران تقسیم می شود و طبیعی است که بلوغ و مشارکت نیز فاقد معنی است. اما با شکل گیری این مفهوم و طی فرایند تعمیق و قوام یافتن آن در تفکر مدرن و نقشی که در تحقق آن چه که ما از آن تحت عنوان توسعه یافتگی یاد می کنیم نقشی بی بدیل و غیر قابل بازی کرده است. به این معنا جوامع توسعه نمی یافتند مگر این که مدنیت در قالب فرهنگی مشارکتی و البته مبتنی بر حضور شهروند بالغ در دوران های مختلف معنا می یافت. خصوصا این که در مواقع بحرانی شهروند می توانست و می تواند نقشی را ایفا کند که بر اساس این نقش که مبتنی بر بلوغ فکری و اخلاقی است یاریگر خویش و دیگر شهروندان و حاکمیت در عبور از بحران ها باشد. از این رو به مرور جوامع آموختند که مشارکت و نظام های مشارکتی نظامهایی هستند که از کارآمدی، سرعت و در نتیجه خروجی های موثرتری برخوردارند و به این معنا در یک تعریف ساده از دموکراسی می توان آن را داره کم هزینه جامعه دانست. چرا که با مشارکت موثر مردم در طرح ها و اقدامات زمان رسیدن و هم چنین بهای تمام شده کاهش می یابد.
اما وقتی از شهروندی صحبت می کنیم دقیقا از چه چیزی صحبت می کنیم و این مفهوم ناظر بر چه لایه ها وسطوحی است و چگونه می تواند نقش بازی کند و بر عبور از بحران ها اثرگذار باشد. اگر مناسبات و روابط را در هر جامعه ای بین حکومت و مردم، بین مردم و حکومت و بین مردم و مردم بدانیم، در این صورت حقوق شهروندی ناظر بر تنظیم مناسبات این سه سطح است. به این معنا حقوق شهروندی یک رابطه سه ضلعی است، که چنانچه هر سه ضلع به درستی رفتار کنند در این صورت می توان در جامعه ای از وجود و حضور یک نظام مشارکتی موثر مبتنی و یا بر پایه حقوق شهروندی صحبت کرد. در این نسبت و یا رابطه آن چه که محل توجه باید باشد این است که دستگاه سیاست باید در رابطه با شهروندان نسبت به تامین و مراقبت از حقوق آن ها نهایت مراقبت را داشته باشد تا جایی که شهروندان احساس مهم بودن و موثر بودن داشته باشند و در نهایت جایی که بتوانیم از وجود و حضور شهروند قوی، با انگیزه، آموزش دیده و در نهایت فاخر کنیم. در این صورت می توانیم انتظار داشته باشیم که شهروندان همین احساس را در نسبت با دستگاه سیاست داشته باشند. در این صورت است که بین دستگاه یاست و شهروندان شاهد نوعی جدا افتادگی نخواهیم بود و شهروندان نیز نسبت به رعایت حقوق دستگاه سیاست که همانا مشارکت، فهم درست و حضور موثر است بی تفاوت نخواهند بود. اما حقوق شهروندی ضلع سومی هم دارد. آن جا که به رابطه مردم با مردم بر می گردد.
در این سطح شهروندان با درک درستی که زیست مدنی دارند آگاهند که نسبت به دیگر شهروندان دارای تکالیفی هستند که نمی توانند زندگی را خودمدارانه به گونه ای پیش ببرند که باعث تضییع حقوق دیگران شود. لذا ضمن این که برای منافع خود تلاش می کنند و منافع خویش را پیش می برند مراقب هستند و البته نظارت هم می شود تا مردم به زیان یکدیگر اهداف خویش را دنبال نکنند.
ادامه در صفحه ۶