همچنین در این نظامها توصیه میشود اعتبار قوانین تا جایی است که در مواجهه مستقیم با مطالبات مردم قرار نگیرد حفظ شود و درصورت چنین وضعیتی، حتماً رضایت اکثریت شهروندان در اولویت باشد نه آنچه که حاکمان و دولتمردان اراده کردند یا آنچه قانون میگوید.
ضعف مهم رژیم بشار اسد در سوریه همین بود که به گوناگونی مطالبات مردم توجهی نداشت و اراده سیاسی خود را اعمال میکرد بدون توجه به نگرانی و انتقادات مردم. شاید نتوان با قطعیت حکم کرد که بشار اسد تا چند روز دیگر در سوریه خواهد ماند یا نظام سیاسی فعلی چه مدتی دوام خواهد آورد، اما این گزاره قطعی است که رییسجمهور مادامالعمر سوریه به ایستگاه آخر رسیده است و انتظار هر حادثهای را باید در دمشق داشت.
مشکل بزرگ بشار اسد و نظام سیاسی حاکم بر سوریه این بود که به مردم خود پشت کرد و بهویژه پس از اتفاقات بهار عربی در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ بر روی شهروندانی که «مظاهرات سلمی» یا تظاهرات مسالمتآمیز داشتند، به روی مردم خود اسلحه کشید و بسیاری از شهروندان را با خاک و خون کشاند که تاریخ آن را هرگز فراموش نخواهد کرد.
پس از این مواجهه بشار اسد با مردم خود بود که گروههای افراطی و سلفی نیز در این کشور پیدا شدند و برخی از دول منطقه نیز از آنان حمایت کردند و بشار اسد محتاج به حمایت ویژه نیروهای خارجی شد.
رییسجمهور سوریه البته تلاش داشت خود را فردی دموکرات و نظام سیاسی تحت مدیریت خود را دموکراسی نشان دهد و هر ۷ سال انتخابات در کشور را برگزار میکرد و آخرین انتخابات از این نوع که کاملاً نمایشی بود در سال ۱۴۰۰ در سوریه انجام شد و برابر اعلام منابع دولتی، بیش از ۹۵ درصد از مردم به بشار اسد رأی دادند اما همان زمان هم کسی باور نداشت که وی چنین محبوبیتی در کشور خود داشته باشد، کشوری که پس از سرکوب بهار عربی توسط رژیم دمشق و ظهور داعش، به تلی از خاکستر تبدیل شد.
امروز سوریه در ناپایدارترین شکل خود از زمان روی کار آمدن خاندان اسد در سال ۱۳۴۹ قرار دارد و سرعت تحولات در این کشور بسیار بالا است و برخی منابع خبری تأیید کردند شورشیان مسلح مخالف اسد به نزدیکی دمشق رسیدند، مخالفانی که خودشان هم یکدست نیستند و از گروههای اسلامگرای افراطی تا ارتش آزادیبخش سوریه که متمایل به غرب است و نگاه سیاسی بازی دارد، را شامل هستند.
امروز مخالفان با هم بهنوعی ائتلاف و اتحادی نانوشته رسیدند و عزم خود را جزم کردند که به روی هم اسلحه نگیرند و هدف اول آنان سرنگونی نظام سیاسی حاکم بر سوریه باشد، اما نمیتوان یقین داشت فردای پس از پیروزی جنگ داخلی در این کشور رخ خواهد داد یا خیر ؟ و آیا آنان میتوانند در یک فرایند دموکراتیک، انتقال قدرت را انجام دهند یا نه.
یک نکته درخصوص سوریه روشن است و آن تنوع دیدگاههای سیاسی و مذهبی در این کشور است. در نظام سیاسی پس از اسد، لازم است این تنوع که طیف گستردهای از شیعیان علوی، اهل تسنن افراطی و همچنین سنیهای سکولار را شامل است، محترم شمرده شود.
اگر نظام سیاسی بعدی این تنوع را نادیده بگیرد، نمیتواند به ثبات و پایداری برسد و به نظر میرسد رهبر هیأت تحریرالشام با آن سابقه سیاه خود نیز متوجه موضوع شده و در مصاحبه اخیر خود با تلویزیون «cnn» به آن تأکید کرد.
همچنین ترکیه به دلیل نزدیکی با این گروهها و نفوذی که بین رهبران آن دارد نیز میتواند بر استقرار چنین نظامی در آینده نزدیک در سوریه موثر باشد اما فعلاً باید منتظر بود و رویدادها را دنبال کرد.
نگرانی درخصوص آینده سوریه بالا است و کشورهای مختلف ازجمله ترکیه، روسیه و جمهوری اسلامی ایران هر لحظه اتفاقات را پیگیری میکنند اما به نظر میآید تقریباً همه طرفها حتی تهران خود را برای سوریه پس از اسد آماده میکنند.