بنیادی برای یأس و سرخوردگی ؟!
بنیادی برای یأس و سرخوردگی ؟!
بنیاد ملی نخبگان سازمانی است که به شناسایی، جذب و پشتیبانی مادی و معنوی از نخبگان می‌پردازد. اساسنامه این سازمان در پانصد و شصت و دومین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهم خردادماه ۱۳۸۴ تصویب شد. هیأت امنای بنیاد در اردیبهشت ۱۳۸۵ اولین جلسه خود را تشکیل داد. برابر مصوبه، رییس این بنیاد، معاون رییس‌جمهور است.

سرویس سیاسی جمله – بنیاد ملی نخبگان سازمانی است که به شناسایی، جذب و پشتیبانی مادی و معنوی از نخبگان می‌پردازد. اساسنامه این سازمان در پانصد و شصت و دومین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهم خردادماه ۱۳۸۴ تصویب شد. هیأت امنای بنیاد در اردیبهشت ۱۳۸۵ اولین جلسه خود را تشکیل داد. برابر مصوبه، رییس این بنیاد، معاون رییس‌جمهور است.
در پی تأسیس بنیاد ملی نخبگان، ساختارهای استانی این بنیاد نیز شکل گرفت و امروز تقریباً همه استان‌ها ضمن این‌که سیاست‌های کلی خود را از بنیاد ملی نخبگان می‌گیرند در استان نیز اقدام به شناسایی و جذب نخبه می‌کنند.
امروز قریب به بیست سال از تأسیس این بنیاد سپری شد اما تا چه اندازه توانستیم از وجود نخبگان در نهادهای سیاست‌ساز و تصمیم‌گیر استفاده کنیم ؟ اساساً مگر هدف از جمع‌آوری نخبگان در سطحی ملی و استانی غیر از این بود که از این ظرفیت، برای اصلاح فرایندهای مدیریتی استفاده شود ؟
امروز نخبگان در استان‌ها تنها یک پرونده در بنیاد نخبگان استان دارند و اگر تمایل داشته باشند می‌توانند از تسهیلات بانکی ویژه استفاده کنند، همین! آیا برنامه بنیادین برای تأسیس این مجموعه بزرگان، همین بود که تسهیلات با نرخ سود پایین به آنان پرداخت شود ؟ آیا قرار نبود آنان در فرایندهای مدیریتی به دولت و سازمان‌های مسئول کمک کنند ؟
روز گذشته «دهقانی فیروزآبادی» معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان رئیس‌جمهور که حدود یک‌سال است ریاست بنیاد ملی نخبگان را نیز عهده‌دار است، در نشست با دانشجویان و نخبگان با طرح این سؤال که کدام کشورها بنیاد ملی نخبگان از نوع ایرانی دارند، گفت: «جست‌وجو کردم کشوری که این بنیاد را راه‌اندازی کرده باشد، وجود ندارد، فقط روس‌ها یک مجموعه تحت عنوان آموزشی دارند، اما جای دیگری به این شکل وجود ندارد.»
گویا جناب دهقانی آگاهی دقیق ندارد که کشورهای توسعه‌یافته مانند ژاپن، نیازی به بنیاد نخبگان ندارند. در این کشورها، مکانیسم‌های اجرایی به‌گونه‌ای تنظیم شده است که نخبگان، در رأس هرم مدیریت قرار می‌گیرند یا جذب شرکت‌ها و موسسات بخش خصوصی می‌شوند.
در یک نظام سیاسی سالم و غیررانتی، نخبگان جذب بخش‌های مربوط به تخصص خود اعم از مدیریت‌های میانی و ارشد کشور می‌شوند و بسیارانی نیز بنا به علاقه و رشته خود به سمت شرکت‌های بخش خصوصی می‌روند. بخش خصوصی که نه رقیبی به نام «خصولتی» دارد و نه آقابالاسری به نام «دولت» که هر روز یال و کوپال خود را قانونی و فراقانونی بر گرده آنان سوار کند.
جمع‌کردن نخبگان ذیل نام یک بنیاد و سپردن مصادر مهمی چون وزارت و مدیریت‌های ارشد به «پَخمگان» چه ارزشی دارد که معاون رییس‌جمهوری قصد دارد با برجسته کردن این موضوع که فقط ما و روسیه چنین بنیادی داریم، صورت خود را سفید کند؟
ساختار سیاسی روسیه و همه‌کاره بودن شخص «ولادیمیر پوتین» نیز مویّد این احتمال است که در این کشور هم نخبگان را تحت یک مجموعه در می‌آورند تا بتوانند آنان را کنترل کنند وگرنه چه کسی است نداند که حتی مجلس نمایندگان روسیه که به «دوما»-به معنی خانه- مشهور است نیز یکی از بازوهای اجرایی پوتین است.
نخبگان، جوانان مستعد و دانشجویان پیشتاز، در هر کشوری یک سرمایه ارزشمند محسوب می‌شوند و اتفاقاً لازم نیست دولت بافتاری اداری به نام بنیاد ملی نخبگان تأسیس کند تا ضمن افزودن به حجم و چگالی خود، هر نوع اقدامی که نخبگان قرار است انجام دهند را محدود و مشروط به دریافت مجوز از این سازمان کند.
کافی است دولت از سر راه نخبگان کنار برود و اجازه دهد آنان در مسیر تخصصی که دارند، قرار بگیرند. نخبگان برای رسیدن به مرز نخبگی از دولت کمک نگرفتند و به ندای درون و استعدادهای فردی خود تکیه کردند و روزی که به سطحی از رشد رسیدند نیز به کمک دولت نیاز ندارند و کافی است دولت از سر راه آنان کنار برود و مسیر شکوفایی برای‌شان باز باشد و آزادانه به مسیری که می‌خواهند بروند و تجربه بیست سال فعالیت نخبگان در ایران و همچنین این حقیقت که هیچ کشوری از کشورهای توسعه‌یافته چنین بنیادی ندارد به‌خوبی نشان از این حقیقت دارد که اتفاقاً باید مانعی به نام بنیاد نخبگان را باید از سر راه آنان برداشت.
نکته مهم بعدی این است که امروز ایران ار نظر مهاجرت نخبگان، در صدر قرار دارد و برعکس این‌که برخی مقامات، ادعا می‌کنند این افراد وطن‌فروش نیستند اما هیچ آسیبی به یک فرد نخبه هول‌ناکتر از این نیست که جلوی خلاقیت وی را بگیرید و برایش حد و مرزهای تحمیلی درست کنید و آزادی فکر و حرکت را از وی منع سازید و جای تأسف است که بگوییم بنیاد نخبگان بیشتر چنین کارکردی دارد.
به‌عنوان نمونه بنیاد نخبگان استان مازندران بیش از هفتصد عضو دارد اما هیچ کدام از این نخبگان در ساختار مدیریتی به کار گرفته نمی‌شوند وبرعکس شاهد هستیم برخی جوانان ناشناخته که هیچ درک و مدرکی ندارند، با یک پارتی مهم، به‌عنوان نخبه در ساختار مدیریتی جذب می‌شوند، موضوعی که بیشترین سهم را در ناامیدی نخبگان در کشور داشته و دارد و بهتر است رییس بنیاد نخبگان که معاون رییس‌جمهوری است به این مشکلات بپردازد و تنها با نام نخبه، بازی نکند و برای خود اعتبار نتراشد.

  • نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی