بهروز رسایلی/ با وجود نزدیک شدن به زمان از سرگیری مسابقات لیگ برتر، تکاپوی مخالفان برگزاری این بازیها همچنان ادامه دارد و آنها به هر دری میزنند تا بلکه بتوانند لیگ نوزدهم را به تعطیلی بکشانند. سردسته مخالفان هم باشگاه تراکتور یا بهطور مشخص شخص محمدرضا زنوزی است؛ کسی که بهطور همزمان […]
بهروز رسایلی/
با وجود نزدیک شدن به زمان از سرگیری مسابقات لیگ برتر، تکاپوی مخالفان برگزاری این بازیها همچنان ادامه دارد و آنها به هر دری میزنند تا بلکه بتوانند لیگ نوزدهم را به تعطیلی بکشانند.
سردسته مخالفان هم باشگاه تراکتور یا بهطور مشخص شخص محمدرضا زنوزی است؛ کسی که بهطور همزمان ماشینسازی را هم در تملک دارد و هر جا لازم باشد از طرف ۲ تیم بیانیه میدهد، مصاحبه میکند و امضا میزند! نکته مهم اما اینجاست که تکاپوی شبانهروزی زنوزی در این مسیر کمتر با اقبال افکارعمومی مواجه شده است.
در حقیقت غیر از «برخی» هواداران تراکتور که بهطور خودکار به حمایت از مواضع مالک باشگاه مشغولند، تنها عده دیگری از غیرپرسپولیسیها از او پشتیبانی میکنند؛ کسانی که اولویت برایشان جلوگیری از رسیدن سرخها به یک جام دیگر است. در این صفبندی،«رنگ» حرف اول را میزند و بقیه مسائل در حاشیه است. این اتفاق در حالی رخ میدهد که اگر حرف تراکتور حساب بود، وجدانهای بیدار فارغ از تعلقات رنگی در کنار این تیم میایستادند.
به یک مثال توجه کنید تا موضوع کاملا روشن شود. سال گذشته در چنین روزهایی بازی فینال جام حذفی بین پرسپولیس و داماش گیلان در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز برگزار شد. حتما بینظمی وحشتناک و تأخیر مفصل رخ داده در آن بازی را به یاد دارید؛ مسابقهای که تا مرز لغو شدن پیش رفت و نهایتا حوالی نیمهشب شروع شد. دلیل اصلی آن اتفاقات این بود که هواداران مشتاق پرسپولیس در خوزستان همه ظرفیت استادیوم را پر کرده بودند و جایی برای نشستن هواداران داماش باقی نمانده بود.
به این ترتیب حدود ۲۰۰تماشاگری که از گیلان آمده بودند، راهی به داخل استادیوم پیدا نکردند و پشت در ماندند. مالک این باشگاه هم هر دو پایش را در یک کفش کرده بود که تا رشتیها روی سکو جا نگرفتهاند بازی نباید آغاز شود.
۳ساعت معطلی اتفاق افتاد، همه کلافه و عصبی شدند، اما رصد افکارعمومی نشان میداد بیشتر مردم – حتی خیلی از هواداران پرسپولیس- حق را به مالک داماش داده بودند. او به سرعت در فضای مجازی تبدیل به یک «قهرمان» شد و خیلیها گفتند کاش همه مسئولان ایرانی اینطور پای مردم میایستادند.
آنجا هم پای یک جام در میان بود، اما چون مالک داماش از موضع «حق» سخن میگفت، حمایت اکثر مردم را جلب کرد. آخرش هم به هر مکافاتی بود رشتیهای پرشور به سکو رسیدند و بازی سوت خورد.
حالا این اتفاق را مقایسه کنید با مواضع مالک تراکتور؛ اینجا هم شعار «بازی نمیکنیم» تکرار میشود، اما مطلقا آن منطق و حقانیت را ندارد. بسیاری از کشورهای دنیا لیگ فوتبالشان را از سر گرفتهاند و در ایران هم خیلیها سر کار و زندگی عادیشان برگشتهاند. اینجا دیگر «بازی نمیکنیم» جنبه حقجویی ندارد و بیشتر شبیه زورگویی و گردنکشی است. در این شرایط طبیعی است که کمتر کسی حق را به صاحب صدا میدهد و اگر هم این کار را بکند، به احتمال زیاد تحتتأثیر سلایق رنگی است. ماجراهای فینال پارسال جام حذفی نشان داد ذات عدالتخواه خیلی از آدمها باعث میشود جایی که حرف حق میشنوند، کوتاه بیایند و دستهبندیها را کنار بگذارند.
مشکل زنوزی و شرکا هم دقیقا همین است که در سرسختی و لجاجت آنها، نشانی از انصاف و حقانیت دیده نمیشود.
مجیدی هنوز پیراهن لینینگ میپوشد
در تصاویری که امروز، دوم تیرماه ۱۳۹۹ رسانه رسمی باشگاه استقلال از تمرین این تیم منتشر کرده است نکته جالبی به چشم میخورد.
در تصاویری که از فرهاد مجیدی، سرمربی آبیپوشان، در این تمرین به چشم میخورد، لوگوی لینینگ، اسپانسر پیشین پیراهن باشگاه استقلال مخدوش شده است. در حالی که در تمرین روزهای گذشته استقلال، برخلاف پیراهن آلاشپورت بازیکنان، فرهاد مجیدی لینینگ میپوشید، امروز هم این عادت سرمربی استقلال ترک نشد. اما یک تغییر کوچک از روز گذشته در این روال رخ داده است و آن این است که مجیدی لوگوی لینینگ را پوشانده است.
این مساله امری رایج در دنیای فوتبال است و بر اساس متن قرارداد مربیان با باشگاه ممکن است چنین چالشهای پیش بیاید. پیش از این هم چالشی که میان کارلوس کیروش، سرمربی سابق تیم ملی ایران با اسپانسر وقت پیراهن تیم ملی به وجود آمده بود خبرساز شده بود. یا اسپانسر متفاوت پیراهن دروازهبان اول استقلال یعنی حسین حسینی که البته این یکی در هیچ جای دیگری رایج نیست!
حالا به نظر میرسد مجیدی هم جا پای کیروش گذاشته و با اسپانسر استقلال به چالش برخورده است. این که موضوع اصلی کیفیت لباسهای استقلال است یا بحث بستن قرارداد مالی جداگانه با مجیدی در میان است، پرسشی است که پاسخ آن دقیقا مشخص نیست.