داوود بصیری – نویسنده و ترانهسرا/ در فضای ملتهب ذهنی افراد تشنهی شهرت و یا درگیر تعصبات عاری از منطق متوازن و یا رجال مضطرب، بابتِ از دست دادن احتمالی جایگاه انتصابی و هنری و اجتماعی اغلب چرخهای ترحمبرانگیز چنان اصلی بلاتغییر مبتنی بر این باور که «همیشه برای اثبات […]
داوود بصیری – نویسنده و ترانهسرا/
در فضای ملتهب ذهنی افراد تشنهی شهرت و یا درگیر تعصبات عاری از منطق متوازن و یا رجال مضطرب، بابتِ از دست دادن احتمالی جایگاه انتصابی و هنری و اجتماعی اغلب چرخهای ترحمبرانگیز چنان اصلی بلاتغییر مبتنی بر این باور که «همیشه برای اثبات این که حق با من است دیر است» وجود دارد؛ درنتیجه این افراد به طرفهالعینی بعد از اولین اتفاق احتمالی مرتبط با خویش دست به عکسالعمل زده و برای شکار افکار عمومی و همسو نمودن آن با خویش خیز برمیدارند. سناریوی برد-بردی که بنا بر اقتضاء چالش مورد بحث حداقل دو دستاورد را برای کارگردانش به همراه خواهد داشت: اولا حضور در جایگاه فرد صاحب حق و …؛ دوما خودنمایی و یادآوری اینکه «من یک متفکر همهچیزدان هستم».
استفادهی ابزاری از پتانسیل غیرقابل انکار فضای مجازی برای انتشار اخبار، بابشدن پدیدهای موسوم به «بیانیه» و «پاسخ» و پیامد آن در قالب هجمههای فراگیر کاربران به طرفین دعوا در مقام دو طیف طرفدار و مخالف و متأسفانه کشیده شدن این پرده از نمایش مجازی به هتاکیهای گسترده و ناهنجار موضوعی است؛ مولود تفکری معلول که در سطرهای اولیهی کلام بهعنوان یک ناهنجاری فرهنگی از آن یادکردیم. برای روشنتر شدن مصداق این بحث شاید پیگیری اخبار رسانههای عمومی طی یک روز هم برای مخاطبین حاوی موارد قانعکنندهای باشد اما شاید اشارهی موضوعیتر به این پدیده که گویا این روزها بهشدت باب گردیده است، در این مقال دور از ایجاب نباشد.
با علم به اینکه بیانیه متنی است که یک شخص یا گروه از آن برای بیان اصول، عقاید و اهداف خود در پیشگاه عموم استفاده مینماید؛ شاید خالی از لطف نباشد به چند مورد از موارد صدور بیانیه توسط افراد سرشناس پرداخته و با تطابق آنها با تعریف ماهوی این فرم از اطلاعرسانی و منطق اشتراکگذاری آن با افکار عمومی قضاوت را در این آنارشی ملبس به روشنفکری، به مردم بسپاریم.
نمونهای قدیمیتر شامل بیانیهی پیمان قاسمخانی در مورد شکایت از کاربری که در فضای مجازی به همسرش توهین کرده بود؛ بیانیهی الهام چرخنده در تکذیب حرفهایش راجع به نیکی کریمی؛ بیانیهی باشگاه پرسپولیس در مورد توطئهی آبهای آلوده در اصفهان؛ بیانیهی استقلال و تهدید سرمربی تیم ملی فوتبال؛ بیانیهی دکتر اسماعیل جلیلی نمایندهی شهرستانهای مسجدسلیمان، لآلی، اندیکا و هفتکل با میر تاجالدینی معاون استانها و پارلمانی صداوسیمای کشور در خصوص نگرانی جدی از رویکرد سریال سرزمین کهن؛ بیانیهی مهراب قاسمخانی در مورد پوشیدن شلوارک توسط هنرمندان در سفر به جام جهانی برزیل؛ بیانیهی الا ماشاالله آقای مایلی کهن در مورد علی دایی؛ بیانیهی آتشین قلعهنوعی علیه فردوسیپور و تحریم برنامهی نود؛ بیانیهی تکذیب خبر ازدواج نرگس محمدی و سام درخشانی؛ بیانیهی سازمان نظام پزشکی علیه سریال مهران مدیری (پیش از تولید و حین تولید سریال، رسماً به مقابله با ساخت چنین اثری پرداخت و آن را در راستای سلب اعتماد عمومی به پزشکان خواند و پس از آن نیز قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت از پرده بیرون آمد و خطاب به رییس سازمان صداوسیما در مخالفت با این سریال بیانیهای را منتشر کرد)؛ بیانیهی مرحوم سلحشور علیه فرهادی در مورد دست دادن با آنجلینا جولی؛ بیانیهی دختر سلحشور در مورد خواستگاری همسر «یوزارسیف» از «زلیخا» و همچنین بیانیهی امیرمهدی ژوله در حمایت از علی ضیا و ذم ممنوعالتصویر شدن او (بابت اشاره به نقص ظاهری پرویز مظلومی با این متن: «تو دقایق اضافه گلی زده میشه و ضیا در یک فیلم خصوصی چندخطی با شعری که جمعیت میخونن همراهی میکنه. خب؟؟؟ درست از دقیقهی نودوپنج این بازی همه اسطوره اخلاق شدیم؟»). همه میدانیم که میتوان به دهها مورد دیگر از این قبیل بیانیههای بیمورد اشاره کرد.
با علم به اینکه تمامی افراد فوقالذکر پیشوند و پسوندهای فرهنگی را در القاب با خویش یدک میکشند و داعیهی کدخدایی ذهنی را در فرهنگسازی پنهان نمیکنند؛ طرح چند سؤال کوتاه جدا از صحت مسائل و صرفنظر از شخص صادرکنندهی بیانیه، شاید از جانب نگارنده بیمورد نباشد.
اولا اینکه آیا حقیقتا مسائل مطروحه لزوما میبایست با مردم به اشتراک گذاشته میشد و قابل حلوفصل در مراجع ذیصلاح نبود یا اینکه نیت اصلی اساسا تهییج افکار عمومی به سمتوسویی منطبق با منافع فرد یا افرادی خاص و یا خودنمایی مغرضانه بودهاست؟ ثانیا آیا دوستان از ایجاد هجمههای آسیبرسان و یا دیالوگهای رکیک بعد از هر بیانیه توسط کاربران اطلاع نداشته و ندارند که مبادرت به صدور افاضات مینمایند؟ سوما اشاره به اسرار، پخش و استناد به تصاویر متعلق به حریم خصوصی و ارتکاب به تهمت در مورد نوع انسان بالاخص هموطن مسلمان مگر در شرع مقدس و قانون، حرام و ممنوع نیست؟
پس چگونه مسائل شخصی را با سوءاستفادهی آگاهانه از پتانسیل شبکههای مجازی در اشتراکگذاری اطلاعات به موجهای هتاکی و جنگهای ناقض فرهنگ تبدیل مینمایید؟ چگونه به وقت منفعت فاتحانه بر امواجی سوار میشوید که سازههای فرهنگی یک ملت را پیاپی به یغما میبرد و آنگاه با ژست محقِ متفکر در تریبونها دم از تمدن میزنید؟ جای تاسف دارد. نمایشنامهای تهوعآور مینویسید نادانسته و دانسته و مردم را بازیچهی آن قرار می دهید؛ به تاوان اعتمادی که در اصالت به شما دارند. به امید روزی که یاد بگیریم و بگیرید و بگیرند که از امکاناتی که خداوند آنها را روزی ما قرار داده، میبایست در جهت تعالی انسان و بشریت بهره ببریم.