در خبرها آمده بود که بعد از سالها مجدداً آموزش و پرورش موفق گردیده است بیمه طلایی درمان تکمیلی فرهنگیان را احیا نماید امری که سالها جزو مطالبات برحق ایشان بود که ظاهراً با عقد قرارداد با یکی از شرکت¬های بیمه گر مقرر است از تاریخ ۰۱/۰۴/۱۴۰۱ آغاز گردد؛ هرچند این خبر میتواند نویدبخش جهش جدید در این موضوع باشد اما نمی توان ملاحظاتی که وجود دارد را نادیده گرفت که اگر نادیده گرفته شود این تحول به سرابی دیگر تبدیل خواهد شد.
در همان اخبار مورد اشاره تاکید گردیده بود که بخش قابل توجهی از حق سرانه فرهنگیان توسط دولت تامین خواهد گردید که سهم دولت ۱٫۸۰۰٫۰۰۰ ریال و سهم فرهنگیان ۹۰۰٫۰۰۰ ریال به ازاء هر فرد در ماه اعلام گردیده است.
اما چرا سراب؟ داستان سهم فرهنگی و سهم دولت سالهاست جریان دارد و همواره فرهنگیان سهم کامل را پرداخت نموده¬اند و تقریباً در سنوات گذشته سهم دولت محقق نگردیده است چراکه الزاماً جهت تامین منابع از سوی دولت موانع قانونی عدیده وجود دارد.
سوال مهمتر انجام نشدن مناقصه است. مگر میشود دولت سهم عمدهای را پرداخت نماید ولی بدون انجام مناقصه و صرفاً بر اساس استعلام از شرکتهای بیمه گر و با چانه زنی با یک شرکت عقد قرارداد نمود؟ اینجا نهادهای نظارتی باید بفرمایند جهت عقد قرارداد مراتب قانونی لازم طی گردیده گردیده است یا خیر؟ حداقل باید ترک تشریفات از هیئت محترم وزیران اخذ گردد که تاکنون خبری در این رابطه منتشر نگردیده است.
بر اساس قانون هرگونه معامله یا قراردادی که توسط دستگاههای دولتی منعقد میگردد چنانچه از محل منابع عمومی دولت در آن هزینه میشود نباید بدون انجام مناقصه در پایگاه رسمی مناقصات و در حضور نهادهای ناظر معامله صورت پذیرد. حال باید پرسید که این قرارداد در چه فضایی منعقد گردیده است؟ از سوی دیگر نرخ حق بیمه حوادث دانش آموزی رشد غیر طبیعی و قابل توجهی داشته است؛ با توجه به ضریب خسارت پایین بیمه حوادث آیا قرار است تخفیف قابل توجه سرانه بیمه درمان تکمیلی فرهنگیان از محل پرداختی والدین ۱۴ میلیون دانش آموز جبران گردد؟
آیا در بودجههای رفاهی وزارت خانه نیز ارقام مربوط به سهم دولت در این حد و مبلغ پیش بینی گردیده است؟ اگر جواب منفی است پس دولت از چه محل و از کدام ردیف می¬خواهد در این موضوع مشارکت داشته باشد؟
به نظر میرسد اکتفا به اطلاع رسانی محدود وزارت خانه در رابطه با این قرارداد بدلیل تکمیل نبودن ساز و کارهای قانونی مربوطه است امری که در سنوات گذشته نیز تجربه شد و منجر به بدهی سنگین آموزش و پرورش به بیمه ایران در سالهای ۹۲-۹۰ گردید و ضمن شکست بیمه طلائی با بیمه ایران توقف خدمت رسانی و جبران نشدن خسارت بخشی از فرهنگیان نارضایتی بیشتر فرهنگیان را موجب گشت. امروز هم به نظر میرسد به عنوان روش جایگزین فرار از بدهی قبلی به شرکتهای بیمه گر، شرکت بیمه گر جدیدی که سرنوشتی جز چند شرکت بیمه¬گر قبلی برای آن متصور نیست جایگزین گردیده که در اولین فرصت بعد از شروع و به محض عدم تامین نقدینگی لازم مسیر محدود کردن خدمات را در پیش خواهد گرفت. فراموش نکنیم مطالبات فرهنگیان با شعار یا طرح¬های چند ماهه به فراموشی سپرده نخواهد شد.