مائده مطهری زاده بسیاری از ایرانیان وقتی نام «بم» به گوششان میخورد بلافاصله به یاد زلزله مهیب این شهر در دیماه سال ۱۳۸۲ میافتند؛ زلزلهای به بزرگی ۶٫۶ دهم ریشتر که با برجای گذاشتن حدود ۵۰ هزار کشته سومین و مرگبارترین زمینلرزه ایران لقب گرفت. اما نامِ «بم» بیش و پیش از آنکه با این […]
مائده مطهری زاده
بسیاری از ایرانیان وقتی نام «بم» به گوششان میخورد بلافاصله به یاد زلزله مهیب این شهر در دیماه سال ۱۳۸۲ میافتند؛ زلزلهای به بزرگی ۶٫۶ دهم ریشتر که با برجای گذاشتن حدود ۵۰ هزار کشته سومین و مرگبارترین زمینلرزه ایران لقب گرفت.
اما نامِ «بم» بیش و پیش از آنکه با این زمینلرزه بنیانبرافکن، گره زده شود، با نام زیبای «ارگ بم» در ایران و جهان شناخته شده بود.
ارگ زیبا و تاریخی بم، به عنوان بزرگترین بنای خشتی جهان شناخته میشود و متاسفانه در اثر همان زلزله سال ۸۲ بخشهای زیادی از آن تخریب شد و سپس به دلیل اهمیت فراوانی که داشت بلافاصله در در فهرست آثار میراث جهانی درخطر قرار گرفت و با همکاری یونسکو و بسیاری از کشورها پروژه نجات بخشی این اثر انجام شد.
حالا این روزها بار دیگر و این بار به دلیل حفر چاه ۱۸۰متری در محدوده معدن خانخاتون در منطقه ابارق این شهرستان، نام «بم» بر سر زبانها افتاده است.
اهمیت پرداختن به این مساله و نگرانی فعالان محیط زیست، اجتماعی و میراث فرهنگی کرمان و ایران از آنجا ناشی میشود که شهرستان بم به دلیل وجود رشته قناتهای زنده و پایدار، در سالهای اخیر به عنوان «باغشهر» شناخته شده و از منظری فرهنگی در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است؛ منطقهای سرشار از قناتهای زنده که هنوز با گذشت سالیان، نقش حیاتی خود در اقتصاد و زندگی منطقه را ایفا میکنند و این همان نکتهای است که قناتهای بم را از سایر همتایانشان در کشور مجزا میکند.
نگرانی از حفر چاه ۱۸۰ متری در معدن خان خاتون
استاندار کرمان در حالی، سال گذشته در خصوص پرهیز از مدرنسازی شهر و حفظ و حراست از بافت تاریخی آن سخن به میان آورده بود که سکوت مسوولان نسبت به حفر چاه عمیق ۱۸۰ متری در منطقهای در قلب قناتها، حکایت از غفلت و بیتوجهی آنها نسبت به پاسداشت حیات این شهر کهن دارد.
ابراز نگرانی فعالان فرهنگی و اجتماعی و محیط زیستی ناشی از توسعه کارخانه روی در مجاورت معدن «خانخاتون» و استحصال روی این منطقه با صدور مجوز حفر چاه عمیقی است که ۱۰۰متر هم از چاه مادر بیشتر عمق دارد!
یک کارشناس جغرافیا و از فعالان بومی این منطقه طی گفتوگویی در روزهای اخیر با روزنامه همشهری میگوید: آب این منطقه شامل روستاهای دهستان ابارق و تهرود از چشمه چوچون تهرود تامین میشد که در گذشته ۶۰۰ لیتر بر ثانیه حجم داشت و در بین ۲۰ پارچه روستا تقسیم میشد. در دهه ۶۰ با حفر چاه عمیقی در بالادست، آب این چشمه به ۲۰ لیتر در ثانیه رسید و اهالی روستاها با ۷۰۰ هکتار درخت مثمر پسته بیآب ماندند. از سال ۸۵ همه اهالی پیگیر دریافت حق سهم خود از آب چاه هستند، اما تا این لحظه هیچ نتیجهای نگرفتهاند.
سمیه ذهاب ناظوری با اشاره به مهاجرت گسترده اهالی روستاهای منطقه میافزاید: مسوولان با این استدلال که قناتهای پاییندست ثبت جهانی هستند، سهم اهالی را نمیدادند و حالا در فاصله ۱۵ کیلومتری قنوات مجوز حفر چاهی برای یک کارخانه به عمق ۱۸۰ متر صادر شده است.
وی ادامه میدهد: در پیگیریهای مکرر از اداره کل محیطزیست استان خواستیم طرح ارزیابی اثرات محیطزیستی ساخت کارخانه جدید را برای مطالعه در اختیار کارشناسان و فعالان محیطزیست قرار دهند، اما امتناع کردند. فقط در پاسخ میگویند همهچیز قانونی است. اگر قانونی است، چرا از ارائه مدارک اجتناب دارند؟ این حق همه شهروندان است و براساس قانون هم این نهاد موظف است نتایج مطالعات را در اختیار عموم قرار دهد. از سوی دیگر، گزارشهای زیادی از مسمومیت کارگران با سرب بالا، ابتلا به بیماریهای تنفسی و مانند آن درباره این معدن و کارخانه وجود دارد که اتفاقا هیچکدام بررسی نمیشود.
همهچیز قانونی است
مسوولان کرمان به جز گفتن اینکه همهچیز قانونی است، توضیح بیشتری نمیدهند. مدیرکل حفاظت محیطزیست کرمان درباره این کارخانه میگوید: هر واحد صنعتی حتما آلایندگیها و آسیبهایی به محیط پیرامونش وارد میکند، اما ما برای آن استانداردهایی داریم و معیار سنجش، همین استانداردهاست. مرجان شاکری با بیان این که معدن روی در محدوده تحت مدیریت این اداره نیست بلکه کارخانه شمش در محدوده است که همه پایشهای آن درست و بهموقع انجام میشود، میافزاید: برای توسعه کارخانه جدید، استعلامهای مربوطه گرفته و ارزیابی محیطزیستی انجام شده و جمعبندی کارشناسی آن را تأیید کرده است. سازمان صنعت، معدن و تجارت کرمان هم پاسخی بیش از آنچه مدیرکل حفاظت از محیطزیست استان میدهد، ندارد.
علیرضا ابوالحسنی، مدیر روابطعمومی این سازمان نیز میگوید: همه مجوزها براساس قانون اعطا شده و جنجالهایی که درباره این سرمایهگذار میشود، بیاساس است. او حاضر شده سرمایهاش را به منطقهای بیاورد که کمتر کسی حتی جرأت پاگذاشتن به آن را داشت. به جای همراهی نباید سنگ جلوی پایش انداخت.
قدر بم را بدانیم
موضوع کمآبی دقیقا همان مسئلهای است که همه را نگران کرده است.
محمد درویش کویرشناس و کارشناس محیطزیست و منابع آبی کشور درباره حفر این چاه میگوید: بیش از ۹ هزار مترمکعب آبدهی در سال از آبدهی برخی از قناتهای موجود در منطقه هم بیشتر و این دقیقا همان نقطه نگرانکننده است.
محمد درویش با بیان اینکه ساخت این چاه، قناتها را خشک میکند و باغها را از بین میبرد و علاوه بر خسارت جبرانناپذیر طبیعی باغشهر و مجموعه جهانی بم را به خطر میاندازد، میافزاید: سؤالی که مسئولان استان و سرمایهگذار طرح باید به آن پاسخ دهد، این است که چرا این مجموعه در شهرک صنعتی بم ایجاد نمیشود؟ هزینههای سرمایهگذاری در شهرک صنعتی بهمراتب کمتر، زیرساختها مهیاتر و از نظر اقتصادی بهصرفهتر است. چه اصراری وجود دارد که حتما به نام ایجاد اشتغال، یک ثروت ملی را از بین ببریم؟
محمد درویش در کانال تلگرامی خود نیز نسبت به این اتفاق تلخ واکنش نشان داد و با بیان اینکه بم، یگانه آبادبوم ایران است که هنوز کاریزها یا قناتهایش روزگاری رویایی دارند، نوشت:« همه آنها که دوست دارند از گذشته پرافتخار ایران در حوزه موانست (همنشینی) طبیعت با کشاورزی آگاهی یابند، خوب است که به موزه زنده بم سر بزنند. موزهای که به ایرانیان میآموزد که میتوان بدون ساخت سدهایی گران قیمت و حفر چاههایی افیونی هم زندگی کرد، هم کشاورزی پایدار داشت و هم این همنشینی غرورآفرین و هوشمندانه را به عنوان میراثی ماندگار در یونسکو ثبت کرد. بم تنها شهر ایران است که در برخی از معابر عمومیاش تابلوهایی نصب شده که هشدار میدهد ماشینآلات سنگین نباید از این گذرگاهها عبور کنند، زیرا ممکن است برای گالریهای کاریزها خطرآفرین باشد. قدر بم را بدانیم و اجازه ندهیم به بهانه زیبای اشتغال کارخانه روی و مشتقاتش، چاه حفر شده و منابع آب شیرین ارزشمند بم با تهدید کمی و کیفی روبرو شود. ما نباید گول پیمان و سوگندهای مقامات محلی و سرمایهگذار را خورده و اجازه دهیم سرنوشت سیاه زنجان و یزد پس از توسعه صنایع و معادن سرب و روی، در بم هم تکرار شود. بم خریدنی نیست و روح هزاران هموطنی که مظلومانه در زلزله هجده سال پیش جان خود را از دست دادند، هرگز ما را نمیبخشد اگر این امانت افتخارآفرین را به شایستگی به آیندگان انتقال ندهیم. در عین حال، کسی با توسعه و اشتغال زاویهای ندارد. مطالبه ما این است که محل این کارخانه در منطقه آزاد بم جانمایی شود و نه در حریم بیستهزارهکتاری باغشهر بم که در یونسکو ثبت شده است.»