جمله ـ گروه جامعه: واقعه کشف حجاب سلسله وقایعی است که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷دی ۱۳۱۴ش در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ش آغاز شده بود. […]
جمله ـ گروه جامعه: واقعه کشف حجاب سلسله وقایعی است که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷دی ۱۳۱۴ش در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ش آغاز شده بود. این سیاستها واکنشهایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ش در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.
سیاست تغییر لباس
یکی از سیاستهای فرهنگی رضاخان، تغییر لباس بوده است که بعد از تثبیت قدرت، به مرور و در طول چند سال دنبال شد. قانون «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخلۀ مملکت»، ۱۰دی ۱۳۰۷ش در مجلس شورای ملّی وقت تصویب شد. بر اساس این مصوبه، «به جز برخی از روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایران در داخلۀ مملکت مکلّف هستند که ملبّس به لباس متحدالشکل بشوند». در ادامه این مصوبه تصریح شده است که متخلفان از اجرای این قانون به جزای نقدی محکوم میشوند و اجرای آن از فروردین ۱۳۰۸ش آغاز خواهد شد.
قانون یکسانسازی لباس ابتدا در بین کارکنان ادارات دولتی به اجرا درآمد. آنان در غیر ساعات اداری هم باید از لباس متحدالشکل شامل لباس و کلاه استفاده میکردند. سرپیچی آنان از این دستور منجر به تعقیب قانونی و انفصال آنان از ادامه خدمت میشد دولت رضاخان، در راستای اجرایی کردن این قانون در بین روحانیون، پوشیدن لباس روحانیت را مشروط به گذراندن امتحان کرد. برگزاری امتحان از طلاب، آنها را با مشکلاتی روبهرو کرد؛ چرا که این امتحان باید از سوی نهادهای حکومتی انجام میگرفت و روحانیون و طلاب با این کار موافقت نداشتند.
سفر رضاخان به ترکیه
به باور تاریخنگاران، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳ش، بر نگرش او درباره میزان عقبماندگی ایرانیان نسبت به ترکها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم».صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنان صحبت و
تشویق میکرد».
به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفتهتر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بیدرنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد» یحیی دولتآبادی نیز نوشته است: «از آنجا که آتاتورک دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه میخواست تا زمان بازدید او، ایران را با چنان سرعتی مدرن سازد که آتاتورک عقبماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند.
زمینهسازی
در فاصله سالهای ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهرها برپا شد کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسامشهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.
قانون کشف حجاب
فرمان کشف حجاب بهصورت رسمی در ۱۷دی ۱۳۱۴ش صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علیاصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن، همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند شاه طی نطقی، همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمیآمدند؛ زیرا در پرده بهسر میبردندو ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً میبایست عفیف باشد
از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز کلاههای اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند آنهایی که جرأت میکردند در مقابل این بیقانونی خشونتبار ایستادگی کنند، با حمله و بیحرمتی مأموران شهربانی مواجه میشدند.
اجرای قانون
مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آنها وارد شوند، صندوقهای لباس آنها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه میکردند، خودداری به عمل آورند. اما از سوی دیگر، مطابق بخشنامه و متحدالمالهایی که از طرف دولت صادر میشد، شهربانی موظف بود که در نهایت حفظ امنیت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگیری کند.
علی اصغر حکمت وزیر وقت معارف دو دوره پهلوی اول بود که برنامهریزی برای مسئله کشف حجاب را برعهده داشت. او در کتابی نوشته که پس از کشف حجاب به نزد شاه رفت و به دو مسئله اعتراض کرد. یکی از این دو مسئله را چنین ابراز میدارد: «این روزها مأمورین پلیس و بعضی حکام بزور و اجبار در کوچه و بازار در کشف حجاب سعی میکنند و برای زنها خیلی مزاحمت فراهم می کنند … این کار تولید عکس العمل خواهد کرد». این درخواست با تغییری در عملکرد رضا شاه واقع نشد.
شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، منزوی شدند و بخشی از زنان که فعالیتهای اجتماعی داشتند از این فعالیتها دور ماندند. عدهای نیز بنا به ذوق و سلیقهٔ خویش باپوشیدن پالتو و مانتو و سرکردن چارقد و شالگردن یا استفاده از کلاههای بزرگی که تمام موهای آنها را در برمیگرفت، سعی میکردند حجاب اسلامی را حفظ کنند. اما دولت برای مقابله با این قبیل اقدامات نیز متحدالمالی به شمارهٔ۲۹۷۰ مورخ ۱۱/۳/۱۳۱۵ صادر کرد مبنی بر اینکه از استعمال چارقد بانوان جلوگیری به عمل میآید.
اعمال کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. در قم، بانوان معلم تهدید به استعفا کردند. همچنین بسیاری از اهالی شهر، حتی پیش از ۱۷دی که «روز آزادی زن و کشف حجاب» نام گرفت، به دلیل انتشار خبر برداشتن حجاب از رفتن دختران خود به مدرسه ممانعت به عمل میآوردند. اعلاناتی نیز از طرف مردم علیه حجابزدایی بر دیوارهای شهر نصب شده بود.
با صدور بخشنامه شمارهٔ۵۴۱ مورخ ۳۰/۳/۱۳۱۵ از طرف وزارت داخله در شهر مشهد از گرمابههای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند، و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در این رابطه مأمورینی به طور محرمانه وضعیت خانمها و حمامیها را اطلاع میدادند.
همچنین از گاراژهایی که در این شهر وجود داشت، التزام گرفته شده بود که زنان با چارقد را سوار نکنند. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمتهای فراوان کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی مانند زیارت یا سیاحت در ایران به سر میبردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند و از استعمال چادرهایی که نسوان ایرانی سابقاً بدان ملبس بودند، اجتناب ورزند.
واکنشها
نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجابزدایی از شیراز آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود.
در این جشن، عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند.
این حادثه حتی اعتراض عدهای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط سید حسامالدین فالاسیری برپا شد.
وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئه¬ها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.
سیدابوالقاسم کاشانی نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض میکند. از دیگر روحانیون صاحبنام این دوره، امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بیحجابی نخواهم برد.«سیدابوالحسن طالقانی» هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید.
سید محمود طالقانی فرزند او که در این ایام طلبهای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ش در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.
با سرکوب قیام گوهرشاد روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفتهای
خود نیافتند.
تنها مورد استثنا مخالفتهای روحانیون ولایات بود که البته مخالفتهایشان بازتابی فراتر از همان ناحیه نداشت و از سوی ماموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد میشد.
سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و برخورد تند رضاخان با آیتالله حائری پیش از قانون کشف حجاب توانست واکنشها را
محدود کند.
لغو قانون کشف حجاب
پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ش، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علیرغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان
مقابله نمیکردند. در مهرماه همان سال سید ابوالقاسم کاشانی طی نامهای به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ش نیز سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامهای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را لغو کند.
سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید انتشار دو فتوای «سید حسین بروجردی» و «سید محمدتقی خوانساری» که دال بر لزوم حجاب و تحریم بیحجابی بود در آن روزها منتشر شد و از نظر فرهنگی و دینی مردم را به سمت حجاب تشویق کرد.