برخی مدیران ارشد دولت نیز گویا با این هدف در خصوص ناترازی انرژی اظهارنظر میکنند که شهروندان را شرمنده کنند. در بیان و تحلیل این مدیران، زیادهروی در مصرف موجب این ناترازی اعلام میشود بهعنوان نمونه عبدالوحید فیاضی، نماینده مردم نور و محمودآباد در مجلس ناترازی انرژی را ناشی از سوءمصرف خواند و همه مردم را به «پویشکاهش دودرجهای دما» دعوت کرد.
در نمونهای دیگر احمد میدری وزیر دولت چهاردهم از نمایندگان ولی فقیه در استانها خواست «از تریبون نماز جمعه مردم را به کاهش مصرف انرژی دعوت کنند؛ زیرا اگر اقدام جدی در این زمینه صورت نگیرد کشور با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد شد».
البته مدیریت مصرف منابع، مقولهای مهم است و انسان نه در مصرف برق و گاز و آب که در مصرف هر چیزی، باید مراقب باشد تا منابع هدر نرود و در این خصوص همه رسانهها، تریبونها و حتی رجال شاخص باید فعال باشند و به مردم آگاهی دهند و تلاش کنند که مصرف بهینه در جامعه، ارزش تلقی شود.
از این منظر هم هشدار عبدالوحید فیاضی نماینده نور منطقی است و هم تقاضای مدیران دولت چهاردهم در پویش «دو درجه کمتر» اما تقلیل یک ابرچالش به موضوعی که با صرفهجویی باید با آن مقابله کرد، قلب حقیقت است. مدیران و نمایندگان و کارشناسان میدانند تنها با مصرف بهینه شهروندان و صرفهجویی و حتی قطع برق و گاز مراکز تولیدی، مشکل حل نخواهد شد، آن هم با جد و جهادی که آقایان در خصوص فرزندآوری و افزایش جمعیت دارند ؟ قطعاً خیر !
جمعیت جامعه ایران از سه دهه قبل تا امروز حدود ۳۰ میلیون نفر رشد داشته است و از حدود ۵۵ میلیون نفر در ابتدای دهه ۷۰ به حدود ۸۵ میلیون نفر رسیده است و به همان نسبت به واحدهای صنعتی و تولیدی کشور، تأسیسات زیرساختی و کارخانجات در استانهای مختلف اضافه شده است که انرژی بیشتری طلب میکند در حالیکه در حوزه صنایع پالایشگاهی و نیروگاهی، شاهد چنین رشدی نبودیم و برخی گزارشها حکایت از فرسودگی این تأسیسات به دلیل تحریمها و کاهش ظرفیت تولید، در مقایسه با دو دهه قبل دارد، به عبارت روشن، سه دهه است که به جمعیت کشور در مقیاس میلیونی اضافه شد، مشترکان خانگی و همچنین مشترکان صنعتی با مجوزهای قانونی به شبکه برق و گاز کشور اضافه شدند اما دولتها نتوانستند یا نخواستند تأسیسات فنی پالایشگاهها و نیروگاهها را بهروز کنند و تولید را افزایش دهند، بنا بر قانون علیّت، نتیجه منطقی چنین وضعیتی، ناترازی است و اگر دچار ناترازی در این سطح نمیشدیم باید تعجب میکردیم.
نکته مهم بعدی این است که طی دو دهه اخیر که بسیاری از کشورها به سمت انرژیهای پاک مانند برق بادی و خورشیدی رفتند نیز دولتها دست روی دست گذاشتند و تماشاچی شدند تا امروز که ناترازی به شکلی خوفناک خود را نشان داد و ناچار شدند برای نخستین بار در زمستان نیز برقها را قطع و ادارات را تعطیل کنند.
از دولت چهاردهم که امروز وارث شدیدترین وضعیت ناترازی انرژی است اما تلاش و تأکید دارد به حکمرانی علمی و عقلانیت در حکمرانی باز گردد توقع داریم سهم خود را فراموش نکند و اگر برای مردم خاموشی و قطعی وضع میکند و پویش «کاهش دو درجهای دما» به راه میاندازد، برای خود نیز پویش «دو نیروگاه بیشتر» یا «یک نیروگاه برق خورشیدی» را تعیین و به افزایش تولید بهطور جدی فکر کند.
مدیریت مصرف در بخش خانگی مهم است، قطعی برق فعالان صنعتی فاجعه است، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و کاهش زمان فعالیت ادارات نیز صدمات و لطمات خود را دارد اما هیچکدام از این راهکارها که مورد توجه و تأکید مدیران ارشد دولتی و نمایندگان است، نمیتواند کشور را از دام این ناترازی آزاد کند و باید به سمت افزایش تولید برق و گاز رفت و استفاده از انرژی خورشیدی و بادی را در دستور کار قرار داد و این بخشها نیاز به ورود مستقیم دولت دارد.
باور ما این است که تبلیغات و جهتگیریهایی که در سطح دولت و مجلس شکل گرفته تا «مصرف مشترکان» را عامل ناترازی اعلام کنند، در حقیقت «نعل وارونه زدن» است و شاید در حوزه تبلیغات موجب تشفّی خاطر دولتمردانی شود که تلاش دارند از عذاب وجدان خود کم کنند اما هیچ نسبتی با حکمرانی علمی ندارد و مشکل را حل نخواهد کرد بلکه برعکس به فرورفتن بیشتر در باتلاق ناترازی منجر خواهد شد.