تبعیض در فراسو!
تبعیض در فراسو!

گروه سیاسی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که مدیرانش تلاش دارند آن را به لقبش «رسانه ملی» مشهور کنند، ظرفیتی عظیم است که با توجه به این‌که بودجه قابل‌توجه خود را از بیت‌المال می‌گیرد، عِدّه و عُدّه بسیاری دارد، اجازه فعالیت به رقبا و تلویزیون خصوصی را هم نمی‌دهد، هیچ رسانه‌ای یارای مقاومت در […]

گروه سیاسی

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که مدیرانش تلاش دارند آن را به لقبش «رسانه ملی» مشهور کنند، ظرفیتی عظیم است که با توجه به این‌که بودجه قابل‌توجه خود را از بیت‌المال می‌گیرد، عِدّه و عُدّه بسیاری دارد، اجازه فعالیت به رقبا و تلویزیون خصوصی را هم نمی‌دهد، هیچ رسانه‌ای یارای مقاومت در برابر انحصار خبری این سازمان را ندارد.
در دیگر سو تبلیغات در انتخاباتی مهم و ملی چون ریاست‌جمهوری باید در صدر برنامه‌های نامزدها باشد چون جمعیتی بالغ بر ۵۰ میلیون تن باید این نامزدها را ببینند، صدا، سیما و ادعاهای‌شان را بشنوند و طرح‌ها و برنامه‌های‌شان را به دقت بخوانند و درنهایت مصمم شوند که به یکی از آنان که در صدر قوه اجرایی کشور قرار خواهد گرفت یا توان و لیاقت چنین چایی را دارد، رأی دهند.

در ادوار پیشین انتخابات ریاست‌جمهوری، نامزدها به موازات برنامه‌های تلویزیونی که مخاطبان خود را دارند، سراغ رسانه‌های مکتوب هم می‌رفتند و با آنان گفت‌وگو می‌کردند تا با همه دامنه‌های حضور مخاطبان ارتباط بگیرند.
تفاوت بنیادین روزنامه مکتوب با رسانه‌های مجازی یا رادیو و تلویزیون این است که خواننده در دنبال کردن مطلب با آرامش و طمأنینه، احساس آزادی و اختیار دارد و به‌خوبی می‌تواند در هر حالتی روزنامه را در دست بگیرد و بدون نگرانی از قطع برق و اتمام شارژ، کاغذ اخبار را مرور کند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از صاحب‌نظران بر این باور هستند که همان‌گونه که با پیشرفت تکنولوژی و نسخه‌های پی‌دی‌اف، چاپ و انتشار کتاب کاغذی هرگز متوقف نشد و نمی‌شود، با گسترش رسانه‌های اجتماعی و اینترنت نیز هرگز چاپ روزنامه به‌طور کامل متوقف نمی‌شود و همواره طرفداران خود را خواهد داشت.
از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری توقع داشتیم با چند روزنامه مکتوب هم مصاحبه می‌کردند و از طرح‌ها و برنامه‌های خود می‌گفتند، همان‌گونه که در تلویزیون گفتند و در فضای مجازی تکرار کردند. اما در دور سیزدهم انتخابات ریاست‌جمهوری هیچ کدام از نامزدها با یک روزنامه کشوری مصاحبه نکردند، از ظرفیت روزنامه برای ارتباط‌گیری با افکار عمومی غافل شدند و تمام وقت و زمان خود را به تلویزیون و مناظره اختصاص دادند.
نکته بعد این‌که بسیاری از نامزدها، از ظرفیت روزنامه و انجام کار فرهنگی و تولید محتوا برای جریان‌سازی رسانه‌ای غافل شدند و همه زمان خود را به رسانه ملی اختصاص دادند و بخشی از وقت و سرمایه خود را به فضای مجازی دادند به این شکل که گزیده‌ای از همان مطالب مطرح شده در تلویزیون را در صفحات مجازی بازنشر می‌دهند.
این نوعی تبعیض است و به‌خوبی گواه این حقیقت است که هر کدام از این نامزدها، پس از انتخاب شدن نیز توجهی به گرایش‌های فکری و سلیقه‌ای افکار عمومی نخواهند داشت و برای ارائه گزارش به مردم، تنها سراغ رسانه ملی می‌روند،
این‌درحالی است که در کشورهای توسعه‌یافته دنیا نیز رسانه کاغذی اعم از روزنامه یا ماهنامه، جایگاه خود را دارد هرچند با گسترش مناسبات مجازی، تیراژ نشر روزنامه‌های کاغذی کاهش داشته و بسیاری از روزنامه‌ها به موازات انتشار مکتوب، به‌صورت مجازی هم منتشر می‌شوند.
حرف ما در این نیست که نامزدها، زمان و پیشرفت‌های تکنولوژیکی را نادیده بگیرند و به گذشته پناه ببرند بلکه آنچه که ما در پی طرح آن هستیم این است که نامزدها که خود را در همه امور متخصص و کارشناس خبره می‌دانند لازم بود در تقسیم زمان و استفاده عادلانه از امکانات حوزه رسانه و تبلیغات نیز به‌طور مساوی بهره ببرند.
همه نامزدها به رسانه و به‌ویژه به روزنامه بدهکارند و باید نسبت به آن ادای دین کنند چون در روزگاری که فضای مجازی متولد نشده بود و سرعت مبادله اطلاعات به شکل خیره‌کننده امروز نرسیده بود، از ظرفیت روزنامه استفاده کردند و نام خود را مطرح و برجسته ساختند و امروز روزی است که باید با زانوی ادب جلوی روزنامه بنشینند و از فعالان رسانه‌های مکتوب، درس بگیرند.
اکنون و در شرایطی که تنها چند روز تا انتخابات فرصت باقی است برخی نامزدها لازم است از روزنامه‌های مکتوب عذر خواهی کنند، چون این ظرفیت را مغفول و رها کردند در حالی‌که می‌توانستند در تبلیغ برنامه‌های خود هوشمندانه عمل کنند و از همه ظرفیت رسانه ازجمله روزنامه بهره ببرند.
به باور من دادن امتیاز ویژه تبلیغات در این ایام به رسانه ملی و نادیده گرفتن صدای اعتراض روزنامه‌ها، گام کجی بود که دولت در مسیر نادرست برداشت.
روزنامه کاغذی بیش از یکصد و هشتاد سال است که به جامعه ایران پای گذاشت و تا امروز هم بخش قابل‌توجهی از بیداری افکار عمومی و ارتقای سطح دانش عمومی را بر دوش کشید تا جایی‌که برخی چون بنیانگذار انقلاب اسلامی از مطبوعات با عنوان «دانشگاه عمومی» یاد کردند، دانشگاهی که هر فردی در هر لحظه که اراده کند و یک نسخه روزنامه بخرد و در مقابل خود برای خواندن بگذارد، دانشجوی این دانشگاه محسوب می‌شود.
پایان سخن این‌که از کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و همچنین فرد منتخب توقع داریم پس از پایان انتخابات، مسیر میانه را برای ارتباط با افکار عمومی انتخاب کنند و تنها در قاب صدا و سیمای جمهوری اسلامی فرو نروند که نوعی نگاه تبعیض‌آمیز و به دور شأن یک مدیر در جمهوری اسلامی است.