ترس دولت روسيه از نادر شاه
ترس دولت روسيه از نادر شاه

  ۲۱ ژانويه سال ۱۷۳۲ دولت روسيه طبق يادداشتي كه در رشت به نماينده دولت ايران تسليم شد مفاد قرارداد سال ۱۷۲۴ خود با دولت عثماني را كه به امضاي پتر يكم و سلطان عثماني رسيده بود كان لم يكن و بلااثر اعلام داشت. طبق اين قرارداد كه با ظهور نادر و از ترس او […]

 

۲۱ ژانويه سال ۱۷۳۲ دولت روسيه طبق يادداشتي كه در رشت به نماينده دولت ايران تسليم شد مفاد قرارداد سال ۱۷۲۴ خود با دولت عثماني را كه به امضاي پتر يكم و سلطان عثماني رسيده بود كان لم يكن و بلااثر اعلام داشت. طبق اين قرارداد كه با ظهور نادر و از ترس او لغو شد، دولتين روسيه و عثماني با سوء استفاده از ضعف ايران به سبب جنگ داخلي (تصرف اصفهان به دست قندهاري های ايراني) توافق كرده بودند كه سراسر غرب ايران ــ از گرجستان تا خوزستان ــ به عثماني و نواحي ساحلي شمال ايران ــ از حاجي طرخان تا استراباد ــ به روسيه تعلّق داشته باشد. پتر يكم تزار روسيه چند روز پس از امضاي اين قرارداد درگذشت. در سال ۱۷۲۴ دولت عثماني هنگامي كه شنيد كه پتر يكم امپراتور روسيه با ۴۵ هزار سرباز و صدها توپ در حاجي طرخان مستقر شده و قصد راندن به جنوب و رساندن دست روسیه را دارد كه هدف نهايي اوست پيشنهاد انعقاد آن قرارداد را داده بود كه ميان دو دولت برسر ايران كه اوضاع مبهمي داشت درگيري روي ندهد و به علاوه، روس ها طمع به غرب ايران نكنند. پتر يکم با اين پيشنهاد موافقت كرده بود. جانشينان پتر پس از اطلاع از ظهور نادر و قلع و قمع قندهاري ها و عقب راندن عثماني و بركنار كردن طهماسب دوم ـ شاه صفوي، حساب كار خود را كردند و دستور بازگشت نيروها را صادر كردند.
اعدام لويي شانزدهم
وخامت اوضاع اقتصادي در فرانسه باعث شد تا لويى شانزدهم و هيأت حاكمه اين كشور از نمايندگان طبقات مختلف جامعه براي اجتماع و يافتن راه حل كمك جويند اما در عمل، اين طبقات اشرافي بودند كه به منافعي دست يافتند. با اين پيش‏زمينه از اوايل سال ۱۷۸۹م انقلاب فرانسه وارد اولين مرحله خود شد و مردمِ خشمگين از اعمال مستبدانه لويى شانزدهم سر به شورش برداشتند. آنها پس از به غنيمت گرفتن توپ و تفنگ از دولت، در ۱۴ ژوئيه ۱۷۸۹م زندان باستيل، محل نگهداري زندانيان سياسي را با خاك يكسان كردند و ضربه‏اي سخت و مستقيم بر حكومت ديكتاتوري وارد کردند. لويى شانزدهم به جرم ديكتاتوري و نيز همدستي باكشورهاي بيگانه محاكمه و در ۲۱ ژانويه ۱۷۹۳ در ۳۹ سالگي در ميداني كه امروز به نام ميدان كنكورد معروف است به وسيله گيوتين اعدام شد. نكته شگفت‏آور اينكه او با همه ضعف و زبوني كه در حل مسائل زندگي‏اش از خود نشان داد، مرگ را با شجاعت و خونسردي استقبال كرد.