سالهاست همه کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال دلیل اصلی ناکامی تیمهای ملی و باشگاهی فوتبال را در مسابقات آسیایی و جهانی را عدم توجه به تیمهای پایه میدانند. این مساله هر سال تکرار و صحبت درباره آن واقع لوث شده است. اما حرف نزدن درباره آن هم درست نیست. چون گزاره کاملا گزاره درستی […]
سالهاست همه کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال دلیل اصلی ناکامی تیمهای ملی و باشگاهی فوتبال را در مسابقات آسیایی و جهانی را عدم توجه به تیمهای پایه میدانند.
این مساله هر سال تکرار و صحبت درباره آن واقع لوث شده است. اما حرف نزدن درباره آن هم درست نیست. چون گزاره کاملا گزاره درستی است. مساله ناامید کننده اما این است که فدراسیون فوتبال هیچ گاه نتوانسته یک کار اصولی درباره تیمهای پایه انجام بدهد. به گزارش آیاسپورت، الان که اوضاع مالی فدراسیون خوب نیست و بدون تعارف باید گفت رسیدگی به تیمهای پایه اصلا و ابدا اولویت کاری مدیرانش نیست.
اما پیشتر و در زمانهایی که اوضاع مالی خوب بود هم وضعیت تیمهای پایه به لحاظ تدارکات و آماده سازی اصلا تعریفی نداشت. مشکل البته خیلی ریشهدارتر از این حرفهاست. فوتبال ایران هیچ گاه برنامه مدون و قابل اجرایی برای تیمهای پایهای نداشته. جالب این جاست که هر مدیری به فدراسیون میرود و هر مربی که هدایت تیمهای پایه را بر عهده میگیرد به همین نقاط ضعف اشاره و تاکید میکند هدفش ایجاد ساختار و برنامه ریزی مناسب است. اما این وعدهها هرگز، تاکید میکنیم هرگز به مرحله عمل نرسیده است. اخیرا هم اتفاقاتی برای تیمهای جوانان و امید ایران افتاده که نشان میدهد قرار است در بر همان پاشنه بچرخد.
جوانان بازیچه شدند
روز سوم مرداد بود که فدراسیون فوتبال اعلام کرد با تشخیص و تصمیم کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال، پرویز مظلومی به عنوان سرمربی تیم جوانان ایران انتخاب شده است. این انتخاب بسیار بحث برانگیز بود. چرا که مظلومی مدتها بود مربیگری هیچ تیمی را بر عهده نگرفته بود.
مظلومی به همین علت خیلی زود هدایت تیم جوانان را پذیرفت و حتی دستیارانش را به سرعت معرفی کرد. قرار شد محمد نوازی و حسین کاظمی در کادر فنی تیم جوانان حضور داشته باشند. تیم جوانان بلافاصله یک اردو هم برگزار کرد تا خودش را برای مسابقات رسمی آماده کند. با این وجود در بین اهالی فوتبال نگاه مثبتی به این انتخابها وجود نداشت و خیلی از مردم و کارشناسان به آینده این تیم امیدوار نبودند. اما در اواسط مهر ماه و با تغییر و تحولاتی که در باشگاه استقلال رخ داد مظلومی به راحتی از هدایت تیم جوانان ایران استعفا داد تا سرپرست استقلال شود! در واقع او سرپرستی استقلال را به سرمربیگری در تیم جوانان ترجیح داد.
این اتفاق در حالی افتاد که مظلومی در زمان انتخابش به عنوان مربی تیم جوانان از برنامه دقیق و خوبی که برای تیم جوانان داشت تعریف کرده بود. اما او به بهانه این که «در این موقعیت حساس استقلال به کمک نیاز داشت و من به خانه خودم بازگشتم» تیم جوانان را به امان خدا رها کرد تا روی نیمکت استقلال بنشیند.
البته به عنوان سرپرست. مظلومی حتی این کار خودش را با کار مرحوم منصور پورحیدری در استعفا از هدایت تیم ملی و برگشتن به استقلال مقایسه کرد که البته خیلیها این مقایسه را نادرست خواندند. در هر حال برای همه مشخص شد که مظلومی دلبستگی و علاقه زیادی به کار در تیم جوانان نداشت و فقط چون در آن برهه بیکار بود پذیرفت که سرمربی تیم جوانان شود.
او به محض دریافت پیشنهاد سرپرستی استقلال، تیم جوانان را رها کرد. البته که برای تیم جوانان در ادامه راهش هم آرزوی موفقیت کرد! جالب این که کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال هم مخالفتی با این استعفا نداشت و خیلی زود آن را پذیرفت.
این نشان میدهد که مسئولان فدراسیون خودشان هم از این قطع همکاری خیلی بدشان نیامده! تیم جوانان تا چند روز به امان خدا رها شده بود اما فدراسیون هفته گذشته اعلام کرد چند نفر را برای جایگزینی مظلومی در تیم جوانان در نظر دارد. داود مهابادی، حمید درخشان و عباس چمنیان گزینههای هدایت تیم جوانان هستند. سابقه این افراد اما نشان میدهد نباید منتظر نتیجه گیری تیم جوانان باشیم.
داود مهابادی چند سالی در لیگ دو و لیگ مربیگری کرده اما از سال ۱۳۹۷ مربی هیچ تیمی نبوده است. حمید درخشان هم کارنامه قابل توجهی ندارد.
عباس چمنیان با تیم نوجوانان در جام جهانی نتیجه خوبی گرفت اما سال بعدش در بازیهای آسیایی با این تیم نتایجی فاجعهبار گرفت. اما مسلما یکی از این ۳ نفر هدایت تیم جوانان را بر عهده خواهد گرفت.
سند امیدها به نام استیلی
ناکام ترین تیم پایه ای در فوتبال ایران بدون تردید تیم امید است. تیمهای جوانان و نوجوانان در این سالها توانستهاند به موفقیتهای مقطعی و گذرا برسند اما تیم امید مدتهاست جز رنگ ناکامی رنگ دیگری ندیده است. در این تیم هم انتخابهای غلط زیادی برای سرمربیگری انجام شده. ماجرای فرهاد مجیدی را که یادتان است؟
او سرمربی امیدها شد اما نتوانست حضور یک مدیر مثل حمید استیلی را بالای سر این تیم تحمل کند و استعفا داد. در نهایت خود استیلی سرمربی تیم امید شد.
استیلی در سال ۱۳۹۴ سرمربی ملوان بندر انزلی بود و بعد از آن تا سال ۹۸ که مدیر و بعدا مربی امیدها شد کاری در فوتبال نداشت. البته او در سال ۹۶ مدت کوتاهی سرمربی تیم هنرمندان! شد. اتفاقی که نشان از پایان زودهنگام دوران مربیگری او در فوتبال حرفهای ایران داشت. اما او به شکلی غیر منتظره جای مجیدی را در تیم امید گرفت و در بازیهای انتخابی با نتایجی ضعیف در همان مرحله گروهی تیم را حذف کرد.
بعد از این حذف زودهنگام، تیم امید تعطیل شد. تا این که ۳ روز پیش میرشاد ماجدی مسئول کمیته جوانان فداسیون فوتبال در گفتگویی با شبکه خبر عنوان کرد که حمید استیلی به عنوان سرمربی تیم امید ایران ابقا شده است!
استیلی امتحانش را در سالهای اخیر پس داده و انتخاب مجدد او به عنوان سرمربی تیم امید نشان از میل فوتبال ایران به ناکامی در تیم امید دارد!
مربیان ریسک نمیکنند
در ایران کار در تیمهای نوجوانان، جوانان و امید اصلا شغل پرطرفداری نیست. مربیان خوب به دلایل مختلفی ترجیح میدهند به سمت این تیمها نروند. در همین مدت اخیر نامهایی مثل مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان، امیر قلعه نویی، یحیی گل محمدی، مهدی تارتار، علیرضا منصوریان، مجید جلالی، حسین فرکی و … برای هدایت تیمهای جوانان و امید مطرح شد اما هیچ کدام از این مربیان از این پیشنهادها استقبال نکردند. انها ترجیح دادند بیکار باشند یا حتی به تیمهای لیگ یک بروند اما پایشان به تیمهای پایه باز نشود. این بیمیلی به کار در تیمهای پایه دو دلیل عمده دارد. اول این که میزان دستمزد مربیان این تیمها بسیار پایین است. حتی تیمهای لیگ یک و بعضی تیمها در لیگ دو، پول بیشتری به مربیانشان میدهند. به همین دلیل و با توجه به شرایط سخت اقتصادی اغلب مربیان ترجیح میدهند در جایی کار کنند که پول بیشتری بگیرند. دلیل دوم عدم همخوانی سطح توقعات با میزان امکانات است. در ایران همه اهالی فوتبال انتظار دارند تیمهای نوجوانان، جوانان و امید به راحتی در آسیا روی سکو بروند و به مسابقات جهانی و المپیک برسند. اما واقعیت این است که فوتبال ما برای این تیمها نه تنها برنامه ریزی و سازماندهی مناسبی ندارد بلکه حاضر نیست برای این تیمها به اندازه کمترین میزان لازم هزینه کند. در نهایت هم این تیمها شکست می خورند و همه تقصیرات به گردن مربی میافتد. خیلی از مربیان تیمهای پایه از این ناکامی به قدری ضربه میخورند که تا مدتها نمیتوانند کمر راست کنند و بعضا هم به طور کلی از بازار کار کنار گذاشته میشوند. برای همین هم کار در این تیمها برای مربیان جذابیت ندارد.