ایران پیش از آغاز مذاکرات اعلام کرده بود که تمایلی برای مذاکرات طولانی مدت ندارد، اما به ضرب الاجلهای غرب نیز برای رسیدن به توافقی نامطلوب زیر فشار تهدید و تحریم تن نمیدهد. مروری بر رفتارهای ماهها و هفتههای اخیر مقامات غربی نشانگر عدم صداقت و جدیت این کشورها در گفت وگوها و مذاکرات وین […]
ایران پیش از آغاز مذاکرات اعلام کرده بود که تمایلی برای مذاکرات طولانی مدت ندارد، اما به ضرب الاجلهای غرب نیز برای رسیدن به توافقی نامطلوب زیر فشار تهدید و تحریم تن نمیدهد.
مروری بر رفتارهای ماهها و هفتههای اخیر مقامات غربی نشانگر عدم صداقت و جدیت این کشورها در گفت وگوها و مذاکرات وین است. برای روشنتر شدن این رویکرد بهتر است به زمان امضای توافق هسته ای در سال ۲۰۱۵ بازگردیم؛
مروری بر گذشته
بعد از امضای این توافق خوش بینی گسترده ای در فضای سیاسی و رسانه ای در خصوص حل بحران هسته ای شکل گرفت. با این حال از همان آغاز مشخص شد که معاملات مالی و پولی ایران گرفتار توصیههای گروه ویژه اقدام مالی است و تا این گره باز نشود، ایران عملا از گشایشهای تحریمی منتفع نخواهد شد. با به قدرت رسیدن ترامپ همانطور که جمهوریخواهان پیش از آن در کنگره هشدار داده بودند، ترامپ از توافق هستهای خارج شد.
ترامپ تا قبل از خروج از برجام هم تحریمهایی رابا برچسبهای متنوع علیه ایران اعمال کرد و در نهایت در بهار ۱۳۹۷ از برجام خارج شد و در دو مقطع تحریمهای هسته ای ایران را بازگرداند. تروئیکای اروپایی در همان ساعات اولیه خروج آمریکا از توافق هسته ای، وعده دادند مزایای ایران از توافق هسته ای را جبران کنند. با این وعدههای رنگارنگ اروپاییها در نهایت به سازوکارهایی مانند spv و اینستکس منتهی شد که دستاورد و خروجی آن به اذعان خود غربیها تقریبا هیچ بود.
ایران یک سال بعد و در سالروز خروج آمریکا زا برجام اعلام کرد که بر اساس مفاد توافق هسته ای از تعهدات خود عقب نشینی میکند و طی پنج مرحله محدودیتهای هسته ای را کنار گذاشت آمریکا در قالب سیاست فشار حداکثری عملا کارزار جهانی علیه ملت ایران به راه انداخت تا به زعم خود مردم ایران به شورش واداشته و از این طریق نظام جمهوری اسلامی را ساقط کند با این حال ایران توانست شوک اولیه ناشی از این اقدام آمریکا را مهار کرده و به مرور زمان بر اوضاع مسلط شود با گذشت زمان عملا مشخص شد که تحریمها راه به جایی نمیبرد و این برگ برنده از دست آمریکاییها عملا خارج شد و رنگ باخت.
تا جایی که به تحولات و مذاکرات این روزهای وین برمیگردد، هدف ترامپ و کشورهای غربی دستیابی به توافقی بهتر بود. توافقی که دربردارنده برنامه موشکی و سیاست های منطقه ای ایران باشد. درخواستهایی که آشکارا فرابرجامی بود و هیچ اشاره ای به آنها در توافق ۲۰۱۵ نشده بود. در تمام این سالها مقامات غربی تاکید داشتند که باید این موضوعات در توافق هسته ای گنجانده شود تا به زعم آنها توافق محکمتری با ایران منعقد شود.
با به قدرت رسیدن بایدن که به نوعی میراث دار توافق هسته ای بود و منتقد ترامپ؛ انتظار میرفت آمریکا به توافق هسته ای بازگشته و به تعهدات خود عمل کند اما به مرور زمان مشخص شد که بایدن اراده و توان عمل به تعهدات خود در این توافق را ندارد.
بایدن در کاخ سفید؛ از خوشبینی برای احیای توافق هستهای تا فاز جدید مانع تراشی آمریکا
گفت و گوها برای بازگشت آمریکا به توافق هسته ای از فروردین ماه امسال در قالب کمیسیون مشترک از سیزدهم فروردن ماه به شکل مجازی در تهران آغاز و در ادامه به شکل حضوری در وین ادامه یافت.۶ دور گفت و گوهای ایران و نمایندگان ۱+۴ با مشارکت غیر مستقیم آمریکا در وین در حالی برگزار شد که اسرائیل در تمام این مدت فعالیتهای ایذایی خود علیه این مذاکرات را تشدید کرد.عملیات خرابکارانه در سایتهای هستهای ایران با این هدف بود که عملا مذاکرات را به بن بست بکشاند. با این حال انتخابات در ایران و پیروزی آیت الله سید ابراهیم رییسی منجر به وقفه ای در روند گفت و گوها شد. دولت سیزدهم برعمل به تعهدات دولت ایران تاکید داشت. با این حال لازم بود با بررسی آنچه گذشته با رویکردی جدید وارد گفت و گوها شود.
در نهایت تیم جدید مذاکره کننده ایران هشتم آذرماه به ریاست علی باقری کنی معاون سیاسی وزیر امور خارجه و با حضور جمعی از مدیران و کارشناسان برجسته وزارتخانههای مرتبط با تحریم عازم وین شد و گفت و گوها آغاز شد. رویه غربیها تا قبل از شروع گفت و گوها این بود که ایران تعلل میکند و فرصت احیای توافق هسته ای رو به پایان است با این حال بعد از شروع مذاکرات عملا با طرح مباحث حاشیه ای جدیت ایران را به چالش کشیدند. با ارائه پیش نویس از سوی تیم مذاکره کننده ایران، بهانه جویی کشورهای غربی وارد فاز تازه بهانه جویی شده و ایران را به طرح مطالبات فرابرجامی متهم کردند آن هم در حالی که این خود غربیها بودند که با طرح مطالبات فرابرجامی عملا این توافق را به بن بست کشیده و حاضر به اجرای تعهدات خود نشدند.
ضرب الاجل احیای توافق هستهای برای کیست؟
جدید ترین رویکرد رسانه ای و تبلیغاتی غربیها تعیین ضرب الاجل و القای زمان محدود برای احیای توافق هسته ای است رویکردی که هدف آن فشار بر تیم مذاکره کننده و افکار عمومی ایران و ایجاد اغتشاش روانی در سایر طرفهای مذاکره و جامعه ایران نسبت به زمان و نتیجه مذاکرات است.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در جدیدترین اظهار نظر خود در این زمینه گفته که زمان برای دستیابی به توافق دارد «بسیار، بسیار، بسیار کوتاه است.» همزمان رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران نیز به سیانان گفت زمان باقیمانده رو به اتمام است. کشورهای اروپایی نیز چند روز پیش در این مورد بیانیه ای صادر کردند. در حالی که ایران از ابتدا اعلام کرده بود که تمایلی برای مذاکرات طولانی مدت ندارد ومخالف فرسایشی شدن گفت و گوهاست. رویکردی که در چهارچوب حرف قطعی از سوی رهبر انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار گرفته بود.
مقامات غربی دلیل تعجیل و تاکید بر اتمام زمان را پیشرفتهای برنامه هسته ای ایران مطرح می کنند درحالی که عامل اصلی این سیاه نماییها اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی است که تلاش میکنند به هر وسیله مذاکرات را با شکست مواجه کنند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، سهشنبه ۳۰ آذر با اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری رژیم اسرائیل، در خصوص مذاکرات هسته ای ایران دیدار و گفتوگو کرد. هرتزوگ توییتی مدعی شد که در دیدار با جیک سالیوان نگرانی خود را از «پیشرفت ایران به سمت دستیابی به تسلیحات اتمی همزمان با مذاکرات هستهای» وین بیان کرده است.
مروری بر تاریخ گفت و گوها درباره پرونده هسته ای ایران نشان میدهد که این خواسته تا چه اندازه این ادعاها بی اساس است. در جریان مذاکرات هسته ای پیشین در سال ۱۳۹۲ گفت و گوها بیست و دو ماه به طول انجامید و خواسته کنونی غرب از ایران برای به نتیجه رساندن مذاکراتی که کمتر از یک ماه از آغاز آن میگذرد عجیب است. این در حالی است که دلیل آسیب به توافق نامه برجام و کندی مذاکرات تا امروز نیز کارشکنیها و ادعاهای بیاساس غرب بوده است.
تاکید در مورد دستیابی سریعتر به توافق در حالی صورت می گیرد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج شد، تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امریکا در ۱۳ آبان ۱۳۹۹ یعنی به مدت دو سال و شش ماه شدیدترین تحریمها را علیه کشورمان اعمال کرد اما کشورهای اروپایی هیچگونه موضع گیری موثری در این مورد نداشتند. دولت ترامپ تا یک بهمن ۱۳۹۹ یعنی حدود دو ماه و نیم که به استقرار دولت بایدن باقی مانده بود اولویت خود را افزایش تحریمهای ایران قرار داد اما جمهوری اسلامی در این مدت زمانی که بیش از دوسال و هشت ماه به طول انجامید مقاومت کرد و از برجام خارج نشد.
با روی کار آمدن دولت بایدن سناریوی دیگری آغاز شد جوبایدن در تبلیغات انتخاباتی وعده بازگشت به برجام را داده بود اما پس در اختیار گرفتن دولت با ادامه تحریمها و استفاده از آن به عنوان اهرم فشار بارها خواستار بازگشت ایران به تعهداتش شد. دو ماه طول کشید تا رابرت مالی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران، از گفت و گوهای بین المللی برای احیای توافق هستهای بگوید و چند روز بعد آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده ۴ فروردین ماه از آمادگی آمریکا برای مذاکره خبر بدهد. اتلاف وقتی که اروپا هرگز به آن اعتراضی نکرد.
جمهوری اسلامی برای نشان دادن حسننیت خود به فاصله اندکی در ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ گفتوگوهای تازه ای با کشورهای چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا و روسیه با میزبانی اتحادیه اروپا در وین آغاز کرد و پس از شش دور مذاکره روز ۳۰ خرداد به دلیل اتلاف وقت طرف مقابل با مطرح کردن خواسته های فرابرجامی مانند موضوعات منطقهای و برنامه موشکی ایران، مذاکرات به نتیجه نرسید و با تغییر دولت ایران در فرآیندی طبیعی مذاکرات متوقف شد. دولت سیزدهم به سکانداری سید ابراهیم رئیسی روز ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ آغاز به کار کرد، و در کمتر از سه ماه نیم به میز مذاکره برگشت. در این مدت مقامات غربی بارها از اتلاف وقت و نبودن فرصت کافی سخن گفته اند در حالی که به نزدیک به سه سال تحریم و وقت کشی آمریکا اشارهای نمی کنند و تلاش دارند با این اهرم ایران را تحت فشار قرار دهند.
استفاده از اهرم زمان برای تشدید فشار بر ایران در حالی صورت میگیرد که هیئت مذاکرهکننده ایرانی از ابتدای فرآیند جدید مذاکرات، با تیم کارشناسی کامل و ارائه پیشنهادات سازنده بر اساس برجام به روشنی نشان داد که تمام تلاش ایران بر حصول توافق خوب در سریعترین زمان ممکن است. البته اگرچه طولانی شدن مذاکرات برای ایران مطلوب نیست، اما تن دادن به عجله برای رسیدن به هر توافقی آن هم زیر فشار تهدید و تحریم قطعا زیانبار است.
اولویت اصلی جمهوری اسلامی حل مسائل است و تا زمانی که مسائل فیمابین با در نظر گرفتن منافع ملت ایران رفع نشود، قید زمان و تعیین ضربالاجل موضوعیتی ندارد. همان گونه که علی باقری مذاکره کننده ارشد کشورمان تاکید کرد: اگر طرف مقابل اراده جدی و آمادگی عملی برای اجرای همه تعهداتش طبق برجام را داشته باشد، ظرف مدت کوتاهی قادر خواهیم بود که به یک توافق مورد قبول دو طرف برسیم.