تغییرات در نهاد خانواده
تغییرات در نهاد خانواده

یکی از ویژگی‌های اصلی مدرنیته تغییری بود که در شکل و ساخت نهاد خانواده ایجاد شد. جامعه‌شناسان این تغییر را با گذار از «خانواده گسترده» به «خانواده هسته‌ای» مفهوم پردازی کرده‌اند. خانواده گسترده شکل غالب نهاد خانواده در طول تاریخ بوده است که در آن چندنسل از خانواده، عموماً بر مبنای پدرتباری در کنار هم […]

یکی از ویژگی‌های اصلی مدرنیته تغییری بود که در شکل و ساخت نهاد خانواده ایجاد شد. جامعه‌شناسان این تغییر را با گذار از «خانواده گسترده» به «خانواده هسته‌ای» مفهوم پردازی کرده‌اند. خانواده گسترده شکل غالب نهاد خانواده در طول تاریخ بوده است که در آن چندنسل از خانواده، عموماً بر مبنای پدرتباری در کنار هم زندگی می‌کردند، اقتدار در اختیار مردان بود و مردان عموماً در واحدهای اقتصادی کوچک مثل زمین خانوادگی کار می‌کردند و زنان به کارهای خانه اشتغال داشتند. تغییرات در نظام اقتصادی، زوال فئودالیسم و به ویژه گسترش نظام صنعتی و کارخانه‌ای به جابجایی‌ها و تحرکاتی جفرافیایی و جمعیتی منجر شد. افراد روستا و دیارشان را به امید یافتن کار در کارخانه‌های شهری ترک کردند و نظام متصلب سنتی ترک برداشت. برکنارشدن از نفوذ انگاره‌های سنتی آزادی‌هایی را به ارمغان آورد. مسئله آموزش و اشتغال زنان به میان آمد. شغل دیگر در واحد اقتصادی خانوادگی انجام نمی‌شد، بلکه به شکل مزدبگیری و کار خدماتی در بیرون از چارچوب خانواده بود. این امر معنای گذشته، امروز و آینده را در ذهنیت افراد تغییر داد. از طرف دیگر اشتغال تقریباً تمام وقت مردان و به ویژه زنان فرزندآوری را به یک چالش بدل کرد. فرزندان دیگر سرمایه‌ای برای آینده و کار بر روی زمین قلمداد نمی‌شدند بلکه به هزینه‌ای بر دوش والدین بدل شدند. جدای از مسائل اقتصادی انگاره‌های فرهنگی هم تغییر کرده بود. ارزش‌های فرهنگی مدرن بر فرد و آزادی‌های تاکید می‌کردند و فرزند مانعی تصور می‌شد در راه تحقق برخی از این‌ها.
با این توضیحات، مسامحتاً می‌توان از دو عامل اصلی در زمینه‌های تصورات و سیاست جمعیتی خانواده‌ها یا اساساً خود نهاد خانواده صحبت کرد. یکی متغیرهای اقتصادی است و دیگری انگاره‌ها و تصورات فرهنگی. افزایش هزینه‌های زندگی به ویژه هزینه آموزش و تربیت فرزندان منطقاً عامل دافعه مهمی در فرزندآوری است
با رشد سرسام آور هزینه‌ها، و کالایی‌شدن روزافزون ضرورت‌های مثل مسکن، آموزش و بهداشت چگونه می‌توان انتظار افزایش نرخ‌های باروری را داشت. از سوی دیگر نمی‌شود یک شبه به جنگ انگاره‌های فرهنگی رفت. و هر سیاست جمعیتی که بخواهد بدون لحاظ کردن این مسائل، و به صورت آیین نامه‌ای و از بالا در این روندها دست اندازی کند، محکوم می‌شود به نادیده‌گرفتن واقعیت‌های اجتماعی و از این رو شانس چندانی برای موفقیت ندارد.