اگر اوباما موفق شد اسرائیل و اعراب خلیج فارس را در مواجهه با دشمن مشترکشان یعنی ایران به یکدیگر نزدیک کند، ترامپ در آستانه نزدیک کردن چین و ایران در مقابل دشمن مشترک شان یعنی آمریکا قرار دارد. همانطور که به طور گسترده گزارش شده است، پارلمان ایران در حال بررسی توافق ۲۵ […]
اگر اوباما موفق شد اسرائیل و اعراب خلیج فارس را در مواجهه با دشمن مشترکشان یعنی ایران به یکدیگر نزدیک کند، ترامپ در آستانه نزدیک کردن چین و ایران در مقابل دشمن مشترک شان یعنی آمریکا قرار دارد. همانطور که به طور گسترده گزارش شده است، پارلمان ایران در حال بررسی توافق ۲۵ ساله بین تهران و پکن است. در صورت تصویب این موافقت نامه، ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری چین در ایران، تخفیف نفت ایران برای پکن و همکاری های مشترک نظامی و فناوری میان طرفین تضمین می شود. نتیجه همان چیزی خواهد بود که دو کشور “مشارکت استراتژیک” می نامند.
معامله چین با ایران مشابه موافقت نامه ای است که این کشور در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با روسیه امضا کرده بود. در آن توافق نامه در سال ۲۰۱۳ این امکان برای روسیه فراهم شد که در طول ۲۵ سال، ۳۶۰ میلیون تن نفت خام را با ارزش ۲۷۰ میلیارد دلار از ایران تأمین کند. هنگامی که این معامله اعلام شد، بدبین ها استدلال می کردند که ارزش واقعی این توافق به مراتب کمتر از چیزی است که ظاهراً دیده می شود. حتی به این موضوع نیز با تردید نگاه می شد که روسیه به اندازه ای که در توافق مشخص شده بود، از ایران نفت بخرد.
اما اقدامات مسکو در طول زمان، در حال ثابت کردن نادرستی ادعای بدبین ها است. در سال ۲۰۱۹ روسیه ۹۰۰ میلیون بشکه یا حدود ۱۲۵ تن نفت خام به چین تحویل داد. بر اساس میزان تحویل تا مارس امسال، تخمین زده می شود که روسیه ۱٫۵۲۰ میلیارد بشکه نفت خام یا حداقل ۱۶۵ میلیون تن را در سال ۲۰۲۰ تحویل دهد. با این سرعت، روسیه از هدف ۳۶۰ میلیون تنی در سال ۲۰۲۱ پیشی خواهد گرفت. به طور مشابه، مسکو احتمالاً نیازهای چین به گاز طبیعی را مطابق آنچه در توافقنامه ۲۰۱۴ آنها مشخص شده است، برآورده می کند. گفتنی است، روسیه اخیراً خط لوله انتقال قدرت سیبری را به ارزش ۵۵ میلیارد دلار تکمیل کرد. این خط لوله از دسامبر سال ۲۰۱۹ تحویل گاز طبیعی به چین را آغاز کرد. با توجه به نیاز سیری ناپذیر چین به انرژی برای اقتصادش، به ویژه هنگامی که این کشور از شرایط بحرانی کرونا ویروس رهایی یابد، هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم، توافق آتی و احتمالی نفت چین با ایران، موفقیت کمتری نسبت به موارد مشابه داشته باشد.
چین به نوبه ی خود در بخش های بانکی، ارتباطات از راه دور و زیرساخت های ایران سرمایه گذاری خواهد کرد. در حقیقت، انتظار می رود توسعه بنادر و فرودگاه های ایران توسط چین باعث تقویت راهبرد “رشته مروارید” پکن شود که هم اکنون از هامبانتوتا در سریلانکا و گوادار در پاکستان امتداد دارد و به جیبوتی در شاخ آفریقا می رود. باید توجه داشت که آنچه تحت عنوان تعهدات تجاری چین از آن نام برده می شود و تحولات بندری چین به وضوح از اهمیت نظامی برخوردار است. این موضوع با آموزش ها و مانورهای مشترک، تحقیق و توسعه نظامی مشترک و همکاری های اطلاعاتی که توافق پکن-تهران نیز شامل آنها می شود، تقویت خواهد شد. با این وجود ، حتی در حالی كه چین خود را در اقتصاد و ساختار نظامی ایران درگیر كرده است، همچنان به عنوان سرمایه گذار اصلی در بخش فناوری پیشرفته اسرائیل مطرح است. سرمایه گذاری های پکن در اسرائیل، نگرانی هایی را برای واشنگتن ایجاد کرده است. در همین ارتباط باید گفت که بر اثر فشارهای آمریكا، اورشلیم از اعطای قراردادی برای ساخت بزرگترین كارخانه نمك زدایی در جهان به شركت چینی هاچینسون خودداری كرد. اما شرکت های چینی مشغول ساخت راه آهن تل آویو که در نزدیکی مقر وزارت دفاع این کشور خواهد بود، شدند. تمامی شرکت های چینی داوطلب، در حال کار در زمینه ی ساخت راه آهن، مترو یا احداث بزرگراه در ایران هستند. در همین حال، یک شرکت چینی به نام گروه بین المللی بندر شانگهای در حال ساخت بندر کانتینری در حیفا است. شرکت مهندسی بندر چین نیز در حال ساخت بندری در اشدود اسرائیل است. هر دو بندر به پایگاههای مهم دریایی اسرائیل مربوط هستند. به همین دلیل، نیروی دریایی ایالات متحده در نظر دارد تا به تمامی بازدیدهای بندری از حیفا خاتمه دهد.