به این معنی که هم در سیاست خارجی دچار بی نظمی و بی برنامگی هستیم و هم اینکه مناسبات اقتصادی مملو از محدودیتهای پرشمار است. به هرحال اقتصاد تابعی از سیاست خارجی است و به همین دلیل دولت باید سیاست خارجی را طوری تنظیم کند تا بتواند با برداشتن مانع ها، مقدمات گشایش اقتصادی را فراهم کند.
دولت برای اینکه بتواند اهداف اقتصادی اش را محقق کند، احتیاج مبرمی به سرمایه گذاری خارجی دارد. بنابراین کلی از کارهای مان در سطح جهانی و بین الملل را متوقف کنیم. موضوع، اما این است که تعیین دکترین سیاست خارجی در ایران از اختیار نهاد دولت خارج است و تصمیم با سطوح بالای حاکمیت است که تجدیدنظر صورت بگیرد یا روال بر همین رویکرد قبلی باشد.در واقع تا زمانیکه مذاکرات هستهای به این نتیجه نرسد و تکلیف برجام مشخص نشود و همچنین اگر همچنان اصرار به قبول نکردن افای تی اف نشان بدهیم، نه تنها گرهی از گرههای موجود باز نخواهد شد، بلکه با فشارهای اقتصادی بیشتری روبرو میشویم.
البته دولت اگر بنا را بر کار کارشناسی بگذارد و از مهرههای کارآمد و با دانش کمک بگیرد، در همین شرایط تنازعی هم میتواند گامهای مهمی در راستای کاهش مصایب ریز و درشت بردارد.مشاهدات موجود موید این است که ساختار سیاسی به این نتیجه رسیده است که تداوم رویکرد فعلی مشکلات را بیشتر میکند. به همین دلیل امیدوارم دولت جدید با در نظر گرفتن وضعیت خطیر و البته تغییر نگاه نظام سیاسی بتواند از پتانسیلهای موجود به بهترین نحو استفاده کند، بلکه تهدیدهای بین المللی کمرنگتر و در نتیجه امیدواری به اصلاح پررنگتر شود.
دولت در ایران با وجود محدودیتهایی که دارد، بازهم به عنوان نهاد اجرایی کشور از امکانات و ابزار لازم برای تاثیرگذاری برخوردار است. فقط کافی است، دولتیها از افراط و تفریط و توجه به رویکردهای هیجانی پرهیز کند تا بتواند به دنیا این پیام را صادر کند که جمهوری اسلامی آمادگی حل و فصل تنازعات را دارد.نکته مهم و البته ملموس چیزی جز این نیست که دولت هر چقدر با میزان رای بالایی انتخاب شود، به همان اندازه میتواند با قدرت و صلابت بیشتری با نظام بین الملل به بحث و رایزنی بپردازد که متاسفانه دولت چهاردهم به دلیل مشارکت پایین از این موهبت محروم است و خلاء موجود را باید با ترفندهای دیگر جبران کند.
- نویسنده : علی بیگدلی _ تحلیلگر بین الملل