جاهلانِ جهان؛ جانیانِ بدونِ مرز!
جاهلانِ جهان؛ جانیانِ بدونِ مرز!

گروه سیاسی هنوز در حیرتم از تحلیل‌گران عمدتاً ارزشی و اصولگرایی که مانند «پاکشوما» اصرار دارند صورت سیاه و دستان خون‌آلود طالبان را بشویند و بعضاً در نقش سخنگویان برون‌مرزی تروریست‌های «طالب» ظاهر شدند و ترجیع‌بند تحلیل‌هایشان این است «طالبان شیعه‌کشی نمی‌کند و با هزاره‌ کاری ندارد»، این در حالی است که خشونت افسارگریخته، جزء […]

گروه سیاسی

هنوز در حیرتم از تحلیل‌گران عمدتاً ارزشی و اصولگرایی که مانند «پاکشوما» اصرار دارند صورت سیاه و دستان خون‌آلود طالبان را بشویند و بعضاً در نقش سخنگویان برون‌مرزی تروریست‌های «طالب» ظاهر شدند و ترجیع‌بند تحلیل‌هایشان این است «طالبان شیعه‌کشی نمی‌کند و با هزاره‌ کاری ندارد»، این در حالی است که خشونت افسارگریخته، جزء جدانشدنی و برگ برنده آنان است.
ما البته می‌دانیم خاستگاه اجتماعی طالبان افغانستان، قوم پشتون است و این قوم هم جزئی از ملت افغانستان هستند و نمی‌توان و نباید آنان را نادیده گرفت و بسیاری از بزرگان این قوم با اقدامات نظامیان طالب موافقت و همراهی ندارند و در این قوم رجال و شخصیت‌هایی که از تندروی بیزارند، زیاد هستند اما شاخه نظامی این جریان که با نام «طالبان» و تحت رهبری واحد با برداشتی سلفی و خشک از اسلام بیش از دو دهه اخیر فتنه‌ها کردند و به نام اسلام، جمهوری اسلامی افغانستان را به خاک سیاه نشاندند، قطعاً یک گروه تروریست است که نباید با آن مماشات کرد.

طالبان که به دنبال «إمارت اسلامی افغانستان» بوده است، در همین چند روزه و در پیشرفت‌هایی که داشت، مُهر بیانیه‌های خود را به همین عنوان آراست و برنامه سختگیرانه، قشری و سلفی مورد نظر خود را در همه مناطقی که تحت تصرف گرفت اعمال کرد که در ادامه به دو نمونه آن اشاره می‌رود، نمونه‌هایی که به‌خوبی گواه است که این جاهلان جهان و جانیان بدون مرز، با افغانستان همان خواهند کرد که در سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ کردند و حتی اگر از دست‌شان برآید به همه دنیا چنین نظری خواهند داشت.
نخست این‌که مولوی «هبه الله آخندزاده» که پیروانش وی را امیرالمومنین و واجب‌الاطاعه می‌دانند از دیگران -همه آیین‌ها و مذاهب- نیز توقع متابعت دارد و علناً گفتند کسانی که از دستور وی سربپیچند را مرتد می‌دانند. هرچند مراد و منظور آنان از اصراری که بر إمارت اسلامی دارند نیز چیزی جز این متابعت جبری و قسری در همه موضوعات سیاسی، اجتماعی و دینی نیست. معنای این نگرش هم اجتناب‌ناپذیر بودن تنش و خشونت است و نه چیزی دیگر.
دوم این‌که روز گذشته و در پی اشغال بخش‌هایی از دو ولایت «بدخشان» و «تخار» دو بیانیه با عنوان کمیسیون فرهنگی امارت اسلامی افغانستان با موضوع «جمع‌آوری لیست دختران بالای ۱۵ سال و زنان بیوه زیر ۴۵ سال برای عقد نکاح اجباری مجاهدان طالب» صادر شد که اجرای این دستورالعمل نیز جنگ و درگیری را حتی در مناطق سنی‌نشین اجتناب‌ناپذیر خواهد کرد و ناگفته پیداست شیعیان هرگز به چنین خفتی تن نخواهند داد که ناموس خود را به طالب تحویل دهند.
اگر هرکدام از این دو مورد را برای ساکنان جهان خارج از افغانستان توضیح دهیم احتمالاً حرف و ادعای ما را باور نخواهند کرد و آن را نوعی زیاده‌گویی و اغراق فرض می‌کنند. نکته دردناک اینجاست که طی چند سال اخیر این نوع برخورد را تنها از «دولت اسلامی عراق و شام» یا داعش به‌خاطر داریم که امروز برخی دیپلمات‌های وطنی مدعی هستند برای جلوگیری از قدرت گرفتن داعش در افغانستان باید از طالبان حمایت کنیم!
روشن است که هم طالبان و هم داعش و همه جریانات سیاسی و نظامی با گرایش تند و سلفی از اسلام، درحقیقت جاهلان جهانی هستند که درصورت فرصت‌یافتن، در مقیاس جهانی آدم می‌کشند و دست به جنایت بدون مرز می‌زنند و اتفاقاً اکثریت مسلمانان که دین اسلام را دینی رحمانی می‌دانند و به حدیث شریف قدسی «سَبِقَت رَحمَتی غَضَبی» باور دارند، تکلیف دارند این ننگ را از چهره مظلوم اسلام پاک کنند نه این‌که از این قُبح عظما، قباحت‌زدایی کنند.
اسلام اگر توانست در ده سال از مدینه‌النبی(ص) تمام شبه‌جزیره عربستان را درنوردد و قلوب مردم را فتح کند نه به‌خاطر آدم‌کشی و جنایت که به دلیل رحمت و رأفت آن بود همانگونه که خداوند در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۵۸ خطاب به پیامبر اعظم(ص) فرمود: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ » (به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در کار با آنها مشورت نما.)
سلوک طالبان، داعش و همه گروه‌های افراطی که به دنبال قدرت و منافع دنیایی ناشی از آن هستند هیچ نسبتی با اسلام و قرآن ندارد و این گروه نیز از نظر استدلال و منطق، دستانی خالی دارند و چاره‌ای جز پناه بردن به سیاست خطرناک «النصرُ بِالرُّعب» ندارند و جلوه و نمود عینی اجرای چنین سیاستی، برای طالبان چیزی جز قتل عام شیعیان، اقوام هزاره و حتی اهل تسنن و پشتون‌های میانه‌رو نیست.
کسانی‌که امروز دم از تغییر طالبان می‌زنند قبل از همه باید به این حقیقت توجه کنند که این گروه تروریست به‌خاطر جفایی که به قرآن و اسلام عزیز کرد و قتل‌عام‌هایی که در دوران نخست شورش در نیمه پایانی دهه ۹۰ میلادی انجام داد ازجمله شهادت دیپلمات‌های جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، باید مجازات شوند نه تطهیر.