«زهرا بختیاری صفا» متولد ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ از شهر تهران است. او از همان دوران بسیار جوانی در کنار استعداد و هوش بالای درسی، علاقهمند به درآمدزایی و کار و تلاش بوده و همین عامل باعث شد تا در ۲۱ سالگی در عرصه دوخت و طراحی لباس و صنعت مد، فعالیتهای موثر زیادی […]
«زهرا بختیاری صفا» متولد ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ از شهر تهران است. او از همان دوران بسیار جوانی در کنار استعداد و هوش بالای درسی، علاقهمند به درآمدزایی و کار و تلاش بوده و همین عامل باعث شد تا در ۲۱ سالگی در عرصه دوخت و طراحی لباس و صنعت مد، فعالیتهای موثر زیادی انجام دهد. زهرا بختیاری صفا، از همان ابتدا در قامت یک مدیر و بهعنوان یک بانوی مدبر عمل کرده است. حضور او در شوراهای حل اختلاف و انجمنهای محلی از دیگر کارکردهای این بانوی موفق است. وی فارغالتحصیل کارشناس نرم افزار کامپیوتر و کارشناسی ارشد صنایع با گرایش سیستم کلان اقتصادی و اجتماعی از دانشگاه علم و صنعت است و در حال حاضر به دلیل دغدغهای که نسبت به جامعه دارد در رابطه با خودرهبری و نقش آن در مدیریت فردی و اجتماعی بسیار فعالیت دارد.
خانم بختیاری صفا، شما به طور جدی وارد حوزهای به نام خودرهبری شدهاید که شاید برای بسیاری از خانوادهها این اصطلاح گنگ و نامفهوم باشد یا از کارکرد و نقش آن آگاهی نداشته باشند. در ابتدا تعریفی از این واژه ارائه بدهید.
رهبری و مدیریت از مفاهیم مهم در دنیای مدیریت هستند و این دو واژه با یکدیگر تفاوتهایی دارند. رهبری به معنای توانایی افراد در حمایت و هدایت و ایجاد انگیزه در خود و در دیگران است. خودرهبری به نوعی فرد را مسئولیتپذیر بار میآورد که این خود میتواند فرهنگی اصیل و ایدهآل برای جامعه مترتب شود. درواقع حمایت، اولویت دارد؛ از این نگاه که ایجاد انگیزه کرده و بسترسازی مادی و معنوی را برای ایجاد مسیر راه جهت رسیدن به هدف مشترک فراهم میسازد.
جنبه مسئولیتپذیری و بلوغ بزرگسالی خودرهبری چقدر میتواند کارساز باشد؟
آنقدر زیاد که این مسئولیتپذیری میتواند زندگی شخصی و اجتماعی فرد را تحت تاثیر اتفاقات مثبت قرار دهد. اگر هر فردی چه در عرصه زندگی شخصی و چه در کسب و کار و فعالیتهای اجتماعی در جامعه به بلوغ بزرگسالی برسد و به تبع آن مسئولیتپذیری را سرلوحه کار خود قرار دهد آن وقت بسیاری از ناهنجاری و مشکلات فردی و اجتماعی جامعه برطرف میشوند یا کاهش پیدا میکنند.
مشکل ما در اینجا است که عده معدود از افراد به بلوغ بزرگسالی میرسند. اما افرادی که دارای ویژگیهای خودرهبری هستند و در این راستا آموزش دیدهاند به بلوغ بزرگسالی و خردمندی رسیدهاند و روی افکار، گفتار و رفتار خود مسلط بوده و در تمامی ابعاد زندگیشان مسئولیتپذیر هستند و در اینجا است که جامعه مطلوب و آرمانی شکل میگیرد.
با این تعاریف آیا آگاهی از خودرهبری برای افراد جامعه لازم و ضروری است؟
من معتقدم مبحث خودرهبری برای آحاد بشری لازم است و مرحله خودشناسی یکی از مهمترین مراحل زندگانی افراد باید باشد. جالب است بدانید از خودشناسی است که انسان به مرحله بالاتر خداشناسی دست پیدا میکند. در این راستا اگر احساس شود فرد نیازمند راهنما است باید به کلاسهایی که در این زمینه فعالیت دارند شرکت کند تا تمرینی برای خودشناسی فرد باشد. در حال حاضر چه بنده و چه افراد دیگر در زمینه خودرهبری آموزش و ورکشاپهایی برگزار میکنیم که میتواند در موفقیت در رابطه فردی و اجتماعی افراد، تاثیر مثبت بسزایی بگذارد.
این سوال مطرح میشود که خودرهبری چقدر میتواند در نظام خانواده به زوجهای جوان خصوص کارساز و راهگشا باشد؟
خودرهبری در ارتباطات به خصوص ارتباطات خانوادگی و بهویژه ارتباط بین زوجین مسأله بسیار مهمی است که اگر به خوبی شناخته و در مورد آن آگاهی کسب شود بسیار در مسائل مربوط به زوجین میتواند تاثیرگذار باشد. خیلی سوال در این رابطه که چگونه مرد یا زن خوبی باشیم مطرح میشود که من مخالف این واژهها هستم و همیشه گفتهام که چگونه آدم خوبی باشیم. وقتی آدم خوبی شدیم آن وقت است که مرد خوب یا زن خوب یا پدر و مادر خوبی میشویم. در حال حاضر متاسفانه خبرهای مسرتبخش و خوبی در حوزه خانواده نمیشنویم و اخبار طلاق و بگومگوها بسیار در رابطه زوجین به گوش میرسد که این مهم ایجاب میکند به این موضوع بپردازیم که چگونه میتوانیم روابط همسری خود را با تکیه بر دانش خودرهبری بهبود بخشید.
پس ورود خودرهبری به زندگی و به تبع آن خوب بودن بسیار مهم است. در این رابطه مثالی ذکر میکنید؟
به طور مثال اگر یک لغت ناپسند از سوی همسر به شما گفته شد و این باعث شد تا خاطر شما آزرده شود دیگر قرار نیست همان لحظه با این شوک، برخورد زنندهتر از همسر رفتار کنیم بلکه اگر مباحث خودرهبری را درک کرده باشیم، به راحتی میتوانیم این معضل را مدیریت و به سپس به مرحله تصمیمگیری درست برسیم.
یا اینکه در رابطه با تعارضها در مسائل زوجین سعی نکنیم رابطه را به بنبست ببریم. یعنی سعی کنیم در برخی جهات از خودگذشتگی را به مرحله عمل برسانیم. اگر تصمیم میگیریم تصمیم درست با نگاه پردازشی داشته باشیم و چگونه انجام دادن این عکسالعملها نیازمند کسب دانش خودرهبری است که میتوان با شرکت در کلاسها و ورکشاپها به آن نائل آمد.
آیا به اتفاقات شیرین زندگی زوجین هم میتوان با خودرهبری تداوم بخشید؟
بله دقیقا. قرار نیست صرفا در رابطه با سختیها و ناملایمات زندگی بررسی و خودنگرشی داشته باشیم. چه خوب است وقتی اتفاقات شیرین و مثبتی هم در زندگی مشترک اتفاق میافتد چراییها و علل آن را کشف کنیم تا نقطه مشترک علتها را تجدید کنیم که همه این موارد باز به خودرهبری ختم میشود.
حالا که صحبت از نظام خانواده است. رابطه خودرهبری و نقش مادر در تربیت فرزند و به مراتب پیامد آن در جامعه چگونه است؟
به لحاظ اینکه تربیت مادر نسبت به فرزند پایه و اساس آموزش و پرورش است طبیعی است که خودرهبری برای این قشر از جامعه یعنی جامعه مادران اثر مضاعف به همراه خواهد داشت. وقتی یک خانم برای کنترل و حمایت و هدایت شخص خودش، آموزههای خود رهبری را به کار میبندد و زندگی فردی خودش را با خودرهبری ساماندهی میکند وقتی در جایگاه مادر بودن قرار میگیرد میتواند با دانشی که از مبحث خودرهبری کسب کرده است در تربیت فرزندان در فضای جامعه تاثیر بسزایی بگذارد.
مادران قشر بسیار تاثیرگذاری در نظام خانواده و جامعه به خاطر نقش تربیتی که دارند میتواند مهم باشد. پس لزوم آگاهی و کسب اطلاعات در مورد خودرهبری برای مادران امری ضروری به نظر میرسد. اینگونه نیست؟
ما بر این باوریم که آموزش و پرورش از دوران جنینی آغاز میشود و به همین منظور لزوم آموزش مبحث خودرهبری به اعتقاد من برای مادران جامعه امری ضروری است و باید زنان جامعه فرهنگ مطالبهگری در زمینه خودرهبری را در خود تقویت کنند تا نسلهایی تربیت شوند که روزی آیندهسازان این کشور شوند. وقتی مادر شناختی از فرهنگ خودرهبری ندارد بنابراین با رفتارهایی مواجه میشود که نمیتواند کنترل یا اعمال نظر داشته باشد و این در حالی است که اگر دانش خودرهبری آموخته باشد میتواند با تضادها و ناهنجاریها ارتباط منطقی بگیرد و با رفتار معقول در پی حل تعارض باشد.
و این تربیت صحیح که نتیجه خودرهبری بوده است. فرزند را به سمت و سوی شغل و کسب درآمد و به یک جایگاه اجتماعی میرساند. در کسب و کار، خودرهبری چه جایگاهی دارد؟
ابتدا باید بگوییم که خودرهبری چه تاثیری در بهبودی جایگاه سازمانی افراد میتواند داشته باشد. یکی از مهمترین مباحثی که میتواند به کسب و کار افراد کمک شایانی کند وجود سلامت جسمی و روانی صاحبان مشاغل است که در تولید و اندازه آن و بهرهوری مورد توجه قرار میگیرد. وقتی یک فرد به درجه خودرهبری میرسد و در جایگاه سازمانی خودش قرار میگیرد با استفاده از خودرهبری، میتواند جایگاه سازمانی خود را ارتقاء دهد. به عبارت دیگر خودرهبری باعث ایجاد رهبری مثبت در سازمان میشود؛ به این معنا که سازمان از فردی مدبر برخوردار است که به دلیل کسب مهارت خودرهبری به بلوغ فکری رسیده است و میتواند مسائل سازمان از جمله ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی را هدایت کند.
مثال واضح تری میزنید؟
به طور مثال فردی که در یک کسب و کاری دچار رکورد اقتصادی شده است با دانشی که از خودرهبری پیدا کرده است به علت و زوایای رکورد میپردازد و وقتی زوایا و اطلاعات مربوط، جمعآوری شد آن وقت با خودآگاهی که قبلا در ورکشاپها کسب کرده است به این سطح از آگاهی میرسد که چگونه میتوان از این رکورد به نفع خود استفاده کرد. خودرهبری به شما یاد میدهد که در مقابل هر چیزی قرار گرفتید با تحلیل و پردازش به تصمیم درست بپردازید این خودآگاهی میتواند در جایگاه کسب و کار قرار بگیرد که اگر به خوبی توسط فرد خودرهبر مدیریت شود دیگر فرسودگی شغلی، دلزدگی شغلی، درماندگی در حل مشکلات کسب و کار محلی از اعراب ندارد.
در پایان چه صحبتی در رابطه با این موضوع مهم دارید؟
مهمترین کاری که من در دنیا انجام میدهم حمایت و هدایت خودم است. این خود در عالم خلقت به قدری با اهمیت و با ارزش است که در آموزههای دینی به خودشناسی در درجه اول و پس از آن به خداشناسی مختوم میشود. این خود چیست، کیست و چگونه باید او را بشناسم و وقتی او را شناختم چگونه از او حمایت و هدایت کنم و اگر من از خودم حمایت کنم، خود من به حرف من گوش فرا میسپارد. در پایان توصیه من به همه خوانندگان این نشریه و مردم عزیز این است که هر فردی میبایست واژه خودرهبری را بداند و در جهت شناخت و عمل به آن کوشا باشد تا بتواند مسیر موفقیت چه در زندگی و چه در کسب و کار را به خوبی پشت سربگذارد.