سرویس سیاسی جمله – روز گذشته که مصاحبه «خبرگزاری فارس» با «جواد امام» سخنگوی جبهه اصلاحات و یکی از افراد نزدیک به حجتالاسلام سید محمد خاتمی را دیدم، به این یقین رسیدم که بزرگان و رجال این جریان سیاسی، در انتخابات بهعنوان نامزد و داوطلب، حضوری موثر نخواهند داشت و به همین دلیل، رسانههای اصولگرا از آنان توقع دارند در جهت افزایش مشارکت مردم و تشویق شهروندان به رفتن بر سر صندوقهای رأی، گام بردارند، همین.
آسیبی که جریان اصلاحات چند سال است به آن مبتلا شده است این است که در بدنه جامعه با اقبال عمومی همراه نیست و برای سخنان «سید خندان» دیگر کسی کف و سوت نمیزند و در طی سه دهه اخیر نیز این جریان، مانند بیشتر احزاب در کشور، کادرسازی را رها کرد و نیروی جوان و جایگزین تربیت نکرد و مدیرانی برای فردا نساخت و کار به جایی رسید که در میان جوانان، نیروی شاخص با گرایش اصلاحطلب نداریم و رهبری عمده گرایشهای این جریان، همچنان در دست پیرمردان و افرادی است که در سالهای میانی دهه هفتاد و ابتدای دهه ۸۰ در ساحت قدرت حضور داشتند و برای زنگ تفریح، نشستهای سیاسی و حزبی برگزار میکردند. ما ضمن اینکه وجود دیدگاههای مخالف و چهرههای منتقد در حوزههای سیاسی و ژورنالیستی و در ساخت قدرت را نه یک تهدید بلکه یک فرصت میدانیم و ضمن اینکه افرادی چون «حجتالاسلام سید محمد خاتمی» رییسجمهور اسبق را بهعنوان یک ظرفیت و سرمایه برای کشور میشناسیم، اما قویاً باور داریم تاریخ مصرف این نگرش سیاسی به انتهای خود رسیده است.
امروز برخی رسانههای جریان اصلاحطلب در تحلیلهای خود از رد صلاحیت یاران و نامزدهای خود گلایه دارند در شرایطی که اگر منطقی باشند و اگر تحلیل واقعگرایانهای در آستین داشته باشند، حتماً میدانند که با وجود نامزدهای این طیف هم افکار عمومی غالباً تمایلی به آنان ندارد. بهعبارت روشن این جریان سیاسی ضمن اینکه در ساختار قدرت، با دست رد از سوی نهادهایی چون شورای نگهبان مواجه میشود، درصورت گرفتن تأیید صلاحیت نیز نمیتواند برای جوانانی که جامعه با آنان قرابتی ندارد و همچنین برای پیرمردانی که قصد دارد برای چندمین بار آنان را وارد کابین قدرت کند، رأی جمع کند.
امروز «فارس» با جواد امام مصاحبه کرد و بعید نیست که فردا عکس سید محمدعلی ابطحی یارِ غار خاتمی را در «کیهان» ببینیم اما آیا این اتفاقات نشاندهنده رفع اتهام از سوی جریان اصولگرا به اینان است؟ قطعاً خیر.
این توجهات تنها با این هدف است که تتمه اعتبار اجتماعی جریان سیاسی اصلاحات، در خدمت انتخابات وارد میدان شوند و درحقیقت با حفظ مواضع سیاسی رسانههایی چون فارس انجام و تلاش میشود نوعی دلجویی از این جریان سیاسی صورت بگیرد بهویژه اینکه در آستانه انتخابات ۱۱ اسفند و ضرورت جذب حداکثری، میتواند به افزایش مشارکت منجر شود.
شاید بتوان گفت سید محمد خاتمی از نظر بسیاری از چهرههای نامدار اصولگرا، یک ظرفیت به شمار میآید اما تردیدی نداریم که حتی اگر رییس دولت اصلاحات در انتخابات آتی برای یک گروه یا جریان سیاسی مجلس وارد عمل شود، بسیار بعید است که بتوان آن گروه یا جریان سیاسی را در مجلس دید به عبارت روشن، «تَکرار» کارآیی خود را از دست داده است و جامعه نیز اشتیاقی برای دیدن خندههای سید خندان ندارد.
آنچه که امروز جبهه اصلاحات به آن مبتلا شد درحقیقت حاصل عملکرد خطا و منفعتطلبانه بسیاری از لیدرها و همچنین فراموش کردن وعدهها توسط چهرههای شاخص پس از راهیافتن به کاستِ
قدرت است.
اصلاحطلبان عموماً قبل و پس از راه یافتن به قدرت، دو چهره از خود به نمایش گذاشتند، زمانی که به آرای مردم نیازمند بودند تلاش کردند گفتمان خود را به مردم نزدیک کنند و سقف مطالبات مردم را فریاد بزنند اما زمانی که وارد ساحتِ قدرت شدند کف مطالبات جامعه را هم پیگیری نکردند و در عمل تفاوت چندانی با اصولگرایان از خود نشان ندادند و همواره در برابر این انتقادات، به گزارههایی چون نمیگذارند متوسل شدند و این چیزی
جز فریب نیست.
اصولگرایان اما در غیاب حریف قَدَر، به جای اینکه به انسجام خود بیفزایند و در مسیر توسعه کشور گامهای جدی بردارند، هر سال و هر دوره بیش از گذشته، شعبهشعبه شدند و از هم دیگر فاصله گرفتند و امروز نیز به نظر میرسد رقابت اصلی برای انتخابات مجلس دوازدهم بین دو جریان اصلی اصولگرا است و فضا برای دیگر گرایشهای منتقد فراهم نیست.
امیدواریم مردم و رأیدهندگان در چنین شرایط دشواری با مطالعه و بررسی سوابق افراد، به انتخاب دست بزنند و نیروهایی را به مجلس بفرستند که نه ادعایشان بلکه گذشتهشان حکایت از این داشته باشد که ارزش جلب آرای
مردم را دارند.
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی