!جدال ظریف با حریف
!جدال ظریف با حریف

یکی از پیچیدگی‌های کارِ جناحی در جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی این است که هرازگاهی، متن و بطن اخبار و رویدادها که با تلاش و هژمونی رسانه‌ای برخی، مدفون و مکتوم نگاه داشته شده‌اند، مانند آتش‌فشان، دفعتاً همه چیز را بیرون می‌ریزد و موجبات روشن‌تر شدن فضا می‌شود و اگر در چنین لحظه‌ای، برخی نخواهند در […]

یکی از پیچیدگی‌های کارِ جناحی در جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی این است که هرازگاهی، متن و بطن اخبار و رویدادها که با تلاش و هژمونی رسانه‌ای برخی، مدفون و مکتوم نگاه داشته شده‌اند، مانند آتش‌فشان، دفعتاً همه چیز را بیرون می‌ریزد و موجبات روشن‌تر شدن فضا می‌شود و اگر در چنین لحظه‌ای، برخی نخواهند در برابر حقیقت تسلیم شوند یا بخواهند خاک بر صورت خورشید بپاشند، از دست هیچ پیامبر و روانپزشکی، کاری ساخته نیست.
ماجرای برجام و ضرورت توافق با غرب یکی از اموری بود که «سرویس سیاسی جمله» طی هفت سال فعالیت خود بارها بر آن، اصرار کرد و از مدیران خواست در برابر این حقیقت کنار بیایند که بدون تحقق چنین توافقی، بسیاری از حوزه‌های امن داخلی ازجمله «اقتصاد مقاومتی» به مخاطره می‌افتند و بر این اساس، ما همیشه بر باز بودن باب مذاکره، نگاه تعاملی و امضای برجام خواه در دولت قبلی یا در دولت فعلی، پای فشردیم.
در دولت نخست روحانی و با مجوزی که مقام معظم رهبری طی توصیه به «نرمش قهرمانانه» صادر کردند، این مسیر هموار شد و پس از نشست‌های طولانی، «برنامه جامع اقدام مشترک» در تیرماه ۹۴ بین جمهوری اسلامی ایران، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان به امضا رسید.
این اتفاق البته مورد رضایت طیف اصولگرا که مخالف دولت حسن روحانی بودند، واقع نشد و به انحاء مختلف در محو و مهار آن کوشیدند و تا حد بسیاری نیز موفق شدند تا روزی‌که دونالد ترامپ در ایالات متحده به قدرت رسید، جمهوری‌خواه افراطی که در اردیبهشت ۹۷ عملاً برجام را پاره کرد و موجب شد چند روز بعد برخی نمایندگان اصولگرا در مجلس شورای اسلامی دوره دهم، پیکر برجام را به آتش بکشند، هرچند دولت‌های پیشین و فعلی هرگز در عمل از برجام خارج نشدند.
پس از آن بود که جریان اصولگرا که خارج از دولت حضور داشت، مستمراً محمدجواد ظریف، حسن روحانی، اصلاح‌طلبان و برجام‌خواهان را به خیانت متهم می‌کردند و به طیف سیاسی خود به این خاطر که برجام‌ستیز بودند، مدال افتخار می‌دادند.
این جنگ و جدال ظریف تا جایی ادامه یافت که برخی از سران اصولگرا و همچنین جبهه رسانه‌ای آن در سطر و سطور سخنان خود حرف از محاکمه جواد ظریف و حسن روحانی به خاطر امضای برجام می‌زدند، ادعایی که حتی تا امروز، صورت تحقق به خود نگرفت و ذهن افکار عمومی را متوجه این نکته کرد که موضوع محاکمه کسانی که در امضای برجام در دولت پیشین، نقش‌آفرین بودند، یک سیاسی بازی یا بازی با افکار عمومی است.
در چنین شرایطی و در اسفند ۹۹ فایل صوتی محمدجواد ظریف در گفت‌وگو با سعید لیلاز که در برنامه‌ای با عنوان تاریخ شفاهی و در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری به مدیریت حسام‌الدین آشنا، ضبط شده بود، انتشار عمومی یافت که محمدجواد ظریف به برخی حقایق پشت پرده امضای برجام و روابط با روسیه، اشاره می‌کرد، اشاراتی که درحقیقت ثابت می‌کرد نه حسن روحانی و نه وزیر امور خارجه‌اش در «شروع، ادامه و امضای مذاکرات برجام»، مبسوط‌الید نبودند و در حقیقت «مجری و کارگزار» بودند و اصل تصمیم، در جایی دیگر گرفته شد.
رهبر معظم انقلاب نیز طی سخنانی که پس از این موضوع، داشتند ضمن گلایه از بخش‌هایی از اظهارات ظریف، وزارت امور خارجه را مجری تصمیمات شوراهای بالاتر از دولت، دانستند و گفتند در همه دنیا این‌گونه است و به نوعی، برای افکار عمومی روشن شد که حملات اصولگرایان به دولت حسن روحانی درخصوص امضای برجام، عاری از صداقت است چون تیم مذاکره‌کننده مسیری را رفت که برایش ترسیم و به وی دیکته می‌شد و کاری را انجام داد که «مأذون» بود و «سرِ خود» اقدامی نکرد که مستوجب تعقیب قضایی و کیفر باشد اما جبهه رسانه‌ای اصولگرا که هرگز روی خوشی به اخلاق نداشته، به روی مبارک خود نیاورد. در چنین شرایطی بود که دولت سید ابراهیم رییسی در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ موفق شد آرای اکثریت را از میان اقلیتی شرکت‌کننده در انتخابات، به دست آورد و رییس‌جمهوری اسلامی ایران شود و یک‌سان‌سازی که آرزوی دیرینه اصولگرایان بود، یک بار دیگر پس از ۸۴، شکل گرفت.دولت رییسی هم چند ماه پس از آغاز به کار خود دریافت که بدون امضای برجام، نمی‌تواند دستاورد چندانی در اقتصاد داشته باشد و هشتم آذرماه ۱۴۰۰ با مدیریت «علی باقری کنی» تیم جدید را روانه وین کرد تا به برجام برگردند و تردیدی نداریم که این اقدام نیز با اجازه و آگاهی نهادهایی فراتر از دولت سیزدهم بود.
طی روزهای اخیر یادداشتی که «محمدجواد ظریف» در صفحه اینستای خود از قلم چکاند و سخنانی که در «کلاب‌ هاووس» بر زبان راند، بخش‌های بیشتری از افکار عمومی را متقاعد کرد که عمده اتهاماتی که جریان سیاسی اصولگرا طی این چند سال به وزیر سابق امور خارجه و تیم مذاکره‌کننده پیشین هسته‌ای وارد می‌کند، خلاف واقع است و لازم است چشم‌ها را شست و طور دیگر دید.
ظریف در «کلاب هاووس» گفت: «ما همه گزارش‌ها را به رهبری می‌فرستادیم، تمام گزارش‌ها و صورتجلسات را می‌فرستادیم، ایشان هر وقت می‌خواستند نظر می‌دادند و هر وقت نمی‌خواستند، نظر نمی‌دادند، اگر می‌خواستند مخالفت کنند، می‌توانستند. هر کجا در توانمان بود بر اساس نظرات ایشان (رهبری) عمل کردیم و هر کجا در توان‌مان نبود، گزارش دادیم و مجوز گرفتیم.»
به نظر می‌آید با این سخنان صریح، دلیلی برای اصرار اصولگرایان برای حمله به ظریف و روحانی در امضای برجام نمی‌ماند اما همچنان رسانه‌های اصولگرا، ظریف را به باد حمله گرفتند تا ذهن افکار عمومی را از حقیقت منحرف کنند.
البته برای کسانی که سپهر سیاسی جمهوری اسلامی را می‌شناسند در همان ایام هم روشن بود که تصمیم به مذاکره که قبل از دولت روحانی و با مدیریت «علی‌اکبر صالحی» در دولت محمود احمدی‌نژاد گرفته شده بود هم در همان شوراها و نهادهای بالادست دولت اتخاذ شد و در ادامه هم تحت نظارت و مانیتورینگ کامل بود همان‌گونه که برای ترمیم و بهبود روابط سیاسی با عربستان در پایان سال ۱۴۰۱ و مذاکرات وین که پیشتر در جریان بود، دولت سید ابراهیم رییسی، کمترین نقش و فاعلیت را داشت.
نکته مهم و برجسته جدال ظریف با حریف تفوق «آرزوها» بر «امکانات» در برنامه‌ریزی است چیزی که برخی تحلیل‌نویسان از آن با عنوان «آرمان‌خواهیِ متوهمانه» یاد می‌کنند و ظریف چنین رویکردی را مطلوب و معقو نمی‌داند و همین بخش سخنان وی که افکار عمومی را قانع کرد، موجب عصبانیت طیف تندرو اصولگرا شد. به نظر می‌رسد تا روزی که باب گفت‌وگو باز است صداها اگر نه در دانشگاه‌ها که در کلاب هاوس به مردم می‌رسد، محمدجواد ظریف، دستانی پر از استدلال منطقی و محکمه‌پسند دارد در حالی‌که مخالفان مانند گذشته، چیزی جز داد و هوار و گاه توهین و تخریب ندارند و شاید دلیل حمله روزهای گذشته کیهان و برخی نمایندگان جبهه پایداری به محمد جواد ظریف، همین است.