جشنواره‌ی پاییز هزار رنگ یا سوگواره‌‌ی مرگ هزاران درخت؟!
جشنواره‌ی پاییز هزار رنگ یا سوگواره‌‌ی مرگ هزاران درخت؟!

مائده مطهری زاده پارک جنگلی النگدره برای تمامی مردم طبیعت دوست ایران، علی‌الخصوص برای گرگانی‌ها نام کاملا آشنایی است. جنگل زیبایی که در فصل پاییز، دلبری را در حق بینندگانِ خود تمام کرده و به نقطه آمال و آرزوهای عکاسانِ طبیعت تبدیل می‌شود و به جرات می‌توان گفت زیباترین لوکیشن‌‌ِ پاییزی ایران، همین پارک جنگلی […]

مائده مطهری زاده
پارک جنگلی النگدره برای تمامی مردم طبیعت دوست ایران، علی‌الخصوص برای گرگانی‌ها نام کاملا آشنایی است.
جنگل زیبایی که در فصل پاییز، دلبری را در حق بینندگانِ خود تمام کرده و به نقطه آمال و آرزوهای عکاسانِ طبیعت تبدیل می‌شود و به جرات می‌توان گفت زیباترین لوکیشن‌‌ِ پاییزی ایران، همین پارک جنگلی النگدره است.

اکنون کاشف به عمل آمد که شهرداری و شورای شهر گرگان، در یک اقدامِ غیرکارشناسانه و به اصطلاح، با هدفِ معرفی ظرفیت‌های گردشگری گرگان و جنگل‌های هیرکانی، جشنواره‌ای را به نامِ پاییز هزار رنگ، در وسطِ خوانِ گسترده‌ی پاییز در این قطعه از بهشتِ ایران زمین، به راه انداخته است که آنچنانکه ظهیر طهرانی، فعال محیط زیست، طی گزارشی مستند از این جشنواره به نمایش گذاشته، در واقع، سوگواره‌ای برای مرگ هزاران نهال و ترک کردنِ پرندگان و وحوشِ حاضر در این پارکِ بکر و زیبا بوده است.
لنزِ دوربین، به سمتِ پایین می‌چرخد و ظهیر طهرانی در حالی که نهال‌های سبزِ سربرآورده از لایِ برگ‌های زرد و نارنجی پاییزی را با دست نشان می‌دهد، می‌گوید: در جایی که یک کارشناس آگاه محیط زیست و منابع طبیعی حضور نداشته باشد، جشنواره‌‌ی معرفی جنگل‌های هیرکانی به قبرستانِ نهال‌های بلوط و ممرز تبدیل می‌شود.
ده‌ها صندلی بر روی زمین انباشته شده تا دقایقی بعد، میهمانان که از راه می‌رسند، ضیافتِ دست و دلبازانه شهرداری گرگان را ایستاده تماشا نکنند! میهمانی باشکوهی که شهرداری گرگان برای برگزاری آن، از کیسه طبیعت خرج کرده است!
ظهیر طهرانی می‌گوید:« امیدوارم این اتفاق، مجددا تکرار نشود و اگر بار دیگر قرار به معرفی جنگل یا طبیعت بود، از چند نفر از متخصصان و کارشناسان امر کمک گرفته شود تا شاهدِ چنین وضعیتِ تاسف‌باری نباشیم!»
این فعال محیط زیست به ارائه یک مستند انتقادیِ صِرف بسنده نمی‌کند و در ادامه به سراغِ شهردار گرگان نیز که میزبانی این جشنواره را برعهده دارد رفته و در حضورِ هیات همراه با شهردار وارد بحث شده و در حالی که چشمانِ حاضران از ناآگاهی و ناآشنایی با دانشِ محیط زیست و منابع طبیعی، گرد شده است می‌گوید:« شهر گرگان به ریشه این درختان متصل است و مانند شهر اصفهان نیست که با فرونشستِ عمودی روبه‌رو باشد! اینجا در گرگان، ما با فرونشست محوری مواجهیم! چرا این جشنواره را با این تشکیلات و تجهیزات و حضورِ هزاران نفری، درست در جایی برگزار می‌کنید که نگهدارنده و نقطه‌ اتکای شهر ماست؟! چقدر برای این جشنواره هزینه شده است؟! صدایِ منتشره از باندهای کار گذاشته شده بر روی استیج، تمامی پرنده‌ها را تا شعاعِ چند کیلومتری این برنامه، دور کرده است و شما یک پرنده بر شاخ و برگ درختان اطراف نمی‌بینید! وحوشِ این جنگل در حال حاضر کجا رفتند؟! چرا برنامه‌ای که با نیتِ معرفی جنگل برگزار شده است باید به نابودی حیاتِ درختان و حیوانات در این عرصه بکر و منحصربفرد طبیعی ختم شود؟!»
طهرانی در ادامه خطاب به شهردار گرگان می‌گوید:« من سه سال است که با نیروهای شهرداری در این باره صحبت کرده و نظرات خودم را ارائه داده‌ام و ویدئوهای آن نیز موجود است اما متاسفانه شما به این هشدارها و انذارها گوش فرا نداده‌اید!»
سبطی شهردار گرگان، در حالی که سعی می‌کند با جملاتی از این دست که ما با کارشناسان محیط زیست هم نشست‌هایی داشته‌ایم و … از زیرِ فشارِ سوالات و سخنانِ کارشناسانه این فعال محیط زیست، خلاصی یابد، باز با این استفهامِ انکاری از سوی ظهیر طهرانی مواجه می‌شود که کدام فعال و کارشناس محیط زیست، به برگزاری چنین جشنواره‌ بزرگ و مخربی در دلِ زیبایی‌‌هایِ این جنگلِ ارزشمند، رضایت می‌دهد؟!
طهرانی بار دیگر به میان جمعیت حاضر در جشنواره رفته و دوربین را به سمتِ زمین گرفته و می‌گوید:«  عمیقا متاسف و ناراحتم که آنهمه نهال بلوط و ممرز که با خون دل طی دو سال در این منطقه کاشته بودیم به راحتی زیر پای هزاران نفر حاضر در این مراسم لِه می‌شود و کسی هم گوشش بدهکار ناله‌های من نیست!»
این فعال محیط زیست با پیگیری و شجاعتی ستودنی، به سراغِ رییس شورای شهر گرگان نیز رفته و از او می‌پرسد:« شما چطور برای برگزاری این جشنواره در پارک جنگلی النگدره که نگهدارنده‌‌ی خاکِ سرزمینی گرگان و عاملِ اصلیِ جلوگیری از فرونشست در گرگان است مجوز صادر کرده‌اید؟!»
نورا یکی از بانوان اعضای شورای شهر گرگان نیز، که در محلِ برگزاری جشنواره حاضر بود، از تیررسِ نگاهِ این فعال محیط زیست، دور نماند!
طهرانی به او می‌گوید:« ما سه سال است که فریاد می‌زنیم این خاک در حال نابودی است! پس علتِ کشیدنِ این نوارهای زرد گرداگردِ این جنگل برای چیست؟! به این دلیل که نهال‌هایی که با زحمت فراوان در جنگل کاشته شد، رشد کرده و به ایستایی و استحکام خاک کمک کند! اتومبیل‌ها را از جنگل دور نکردیم که شما بیایید در این منطقه، آن هم با این میزان جمعیت و تجهیزات، جشنواره برگزار کنید!
این صدای منتشره از باندها ۵ برابر بیشتر از استانداردِ شنوایی پرنده‌هاست و اگر شما توانستید در این محوطه پرنده‌ای بیابید، من اسمم را عوض می‌کنم! من در عجبم که محیط زیست چطور به برگزاری چنین برنامه‌ای در این جنگل مجوز داده است!»
رییس شورای شهر گرگان تازه بعد از آنکه فریادهای مستمر این فعال محیط زیست را می‌شنود، اعتراف و اذعان می‌کند که بله؛ شاید می‌شد این برنامه را در جای دیگری برگزار کرد! حواس‌مان به این نکته نبود!
طهرانی هم میان صحبت‌های رییس شورا می‌دود و می‌گوید:« چطور حواستان نبود! ما دو سال است که حنجره‌مان را پاره کرده‌ایم که باید از این پارک جنگلی محافظت کنیم! چطور می‌توانید بگویید که حواستان نبود!»
ظهیر طهرانی سپس به دوربین خیره شده و به مخاطبانِ این فیلم می‌گوید:« اگر ما اصرار داریم که اتومبیل‌ها به اینجا نیایند و از این جنگل حفظ و صیانت شود، به این دلیل است که این جنگل، تنها بافت ریشه‌ایِ متصل به شهر گرگان است و اگر ریشه‌ این درختان از بین برود، رانش زمین شهر را نابود می‌کند.
طهرانی در نزدیکی‌ باندهای صدا که به صورت طبقاتی روی هم چیده و صدای بسیار بلند و گوش‌خراشی از آنها بیرون می‌آید ایستاده و اظهار می‌کند:« این آلودگی صوتی مخربِ محیط زیست است و برای زندگی پرندگانِ بومیِ این جنگل بسیار تهدیدکننده است.»
کودکانی که در نزدیکیِ باندها ایستاده‌اند، حتما بهترین مخاطبِ سخنانِ این کنشگر محیط زیست هستند و او هم این فرصت را غنیمت دانسته و رو به آنها می‌گوید:« بچه‌ها شما باید بدانید که این باندها با این صداهای گوش‌خراش برای پرنده‌ها ۵ برابر بیش از حد مجاز بوده و مضر هستند! شما باید حافظِ طبیعت باشید، اگر وضع به همین منوال باشد، نسل شما و بعد از شما دیگر درخت را به چشم نخواهند دید!»
او همچون باغبانی که درختانِ باغش را به تاراج برده‌اند با استیصال و بی‌‎تابی دردآوری، به میان جمعیت رفته و پیشِ نگاه‌های متعجبِ حاضران، نهال‌‌های بلوط را با دست نشان می‌دهد که در زیر پایِ میهمانان و مدعوین جشنواره پاییز هزار رنگِ گرگان پایمال شده‌اند!
طنز تلخ ماجرا آنجا بود که یکی از میزبانانِ جشنواره، بر روی استیج، اعلام می‌کند که قدمتِ این جنگل‌ها ۶۰ میلیون سال است و هشتاد گونه درخت در این منطقه زندگی می‌کنند!
و باز هم این ظهیر طهرانی بود که بی‌مهابا به میان سخنان فرد میکروفون بدست دویده و فریاد می‌زند:« از جنگل النگدره بیشتر بگویید! امروز خودِ شما عاملِ تخریب این جنگل هستید! ۵ هزار نفر جمعیت، امروز آمده‌اند بر روی ۱۰ هزار نهال سبز بلوط، پا گذاشتند و نهال‌هایی که با خون دلِ در زمین کاشته شده بود را نابود کردند!
در پایان فقط بجاست که بگوییم:« گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!»