حال نمکی از کلامش پیداست !
حال نمکی از کلامش پیداست !

  گروه سیاسی این روزها همه از کادر درمان و پرسنل بیمارستان‌ها و آرامستان‌ها، مدیران این دو حوزه -حوزه درمان و حوزه تجهیز اموات- و همچنین شهروندانی‌که در ترس از کرونا فریز شدند، فرسوده و خسته‌اند اما خستگی «سعیدخان نمکی» و همچنین «کیانوش‌جان جهان‌پور» یک تفاوت با بقیه دارد دارد و آن خستگی آمیخته با […]

  گروه سیاسی
این روزها همه از کادر درمان و پرسنل بیمارستان‌ها و آرامستان‌ها، مدیران این دو حوزه -حوزه درمان و حوزه تجهیز اموات- و همچنین شهروندانی‌که در ترس از کرونا فریز شدند، فرسوده و خسته‌اند اما خستگی «سعیدخان نمکی» و همچنین «کیانوش‌جان جهان‌پور» یک تفاوت با بقیه دارد دارد و آن خستگی آمیخته با نوعی عذاب وجدان و ترس از مکافات است از تن دادن به تصمیمات سیاسی و غیرکارشناسانه در حوزه درمان و منّت گذاشتن سر مردم با کارهایی که نکردند و از همه خوف‌ناکتر مشاهده عادی شدن شرایط در کشورهای متخاصم! و به همین دلیل باید به ادبیات فخیمانه و فاخر این دو بزرگوار گیر نداد و از کنار آن، «قالوا سلاماً گویان» گذشت و ما نیز قصد ارتکاب چنین گناهی نداریم و راضی هستیم که بدون ماسک چای بنوشند و با ماسک «لیچار» بگویند اما از ذکر چند نکته ناچاریم بلکه آرام‌مان کند.
افرادی که در موقعیت‌های حساس از کوره در می‌روند عادتاً شرایط خاص و فشار زیاد و همچنین «مُحقّ بودن» را دلیل این اقدام خود می‌دانند و حاضر نمی‌شوند عذرخواهی یا در رفتار خود تجدید نظر کنند، همانگونه که وزیر بهداشت در توجیه «پفیوز»خوانده شدن منتقدان توسط کیانوش‌جان جهان‌پور، گفته بود همکاران من خسته‌اند و منتقدان هم بی‌انصافند و بعضاً فرد تحت فشار کم می‌آورد و چنین می‌گوید و به‌طور ضمنی حق را به «پفیوزخوان» داد و البته در نامه‌ای که برای «کیانوش‌جان» نوشت پدرانه از وی خواست:« صبوری، تاب‌آوری و خوش‌رویی در کردار و بهره‌گیری از واژگان نفیس و پاکیزه در گفتار، انتظار همه فرهیختگان، بزرگان و مردم شریف و نجیب و قدرشناس کشور از ماست.» بگذریم ازین‌که «سعیدخان» در موقعیب مشابه و در پاسخ به انتقادات نماینده مردم شریف زاهدان، نصایحی که به «کیانوش‌جان» کرد را از خاطر برد و عنان اختیار از کف رها ساخت و گور بابای صبوری خواند و از چیزی استفاده کرد که رجال فاضل و شخصیت‌های فاخر، ساحت کام خود را با آن آلوده نمی‌کنند و امروز نوبت «کیانوش‌جان» است که حق را به وزیر بانمک خود بدهد و این ادبیات به‌شدت زننده و نامناسب -برای وزیر بهداشت یک کشور ۷۰۰۰ ساله که با مدّ و تشدید هم ادا شد- را تطهیر کند.
اتفاقاً ما هم حق را به وزیر بهداشت می‌دهیم چون سخت مشغول تحقق وعده ۴۰۰ هزار دوز واکسن روزانه بود و خسته و در پاسخ به سخنان یک نماینده متوقّع یک لحظه کوتاه، در حد یک ثانیه، یک جمله نامناسب بر زبان آورد که در قیاس با جملات مناسب و سخنان امیدوارکننده‌ای که روزانه می‌گوید ناچیز است و بی‌انصافی است اگر به همین یک ثانیه بپردازیم و آن را در بوق و کرنا کنیم.
«سعیدخان نمکی» وزیر بهداشت روز جمعه ۱۸ تیر در سی و ششمین آیین پویش راه سلامت که در سالن جلسات استانداری آذربایجان غربی برگزار شد، گفت: «با وجود این‌که در بحث خرید واکسن کرونا دوستان و دشمنان کم‌کاری کردند، از فردا -شنبه گذشته- با تزریق روزانه ۴۰۰ هزار دوز واکسن با قدرت تمام واکسیناسیون کرونا شروع می‌شود» و دیدیم که این وعده هم محقق شد و واکسیناسیون ۴۰۰ هزار دوز روزانه شروع شد و ما نباید آن‌همه خدمت را نادیده بگیریم و به واژه‌ای نامناسب که در شرایط خاص از دهان نمکی به بیرون پرتاب شد، خیلی توجه کنیم، ای کسانی‌که در این کشور ۷۰۰۰ ساله هستید! به عمل وزیر بهداشت نظر کنید نه به دهانش! دهان است دیگر، گاه به‌خاطر فشار فیزیکی و متافیزیکی ناشی از خدمت به مردم، باز می‌شود و اتفاقاً ما در همان فرهنگ کهن ۷۰۰۰ ساله ضرب‌المثلی معروف داریم که می‌تواند مربوط به چنین شرایطی باشد که «لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود!».
امروز هم نمایندگان و مردم شریف سیستان و بلوچستان و همه استان‌های دیگر که حال و روزشان سیاه است نباید سیاه‌نمایی کنند وگرنه ممکن است مورد لطافت کلام وزیر بهداشت یا کیانوش‌جان قرار گیرند و ما نیز به سعیدخان توصیه می‌کنیم: «نمکی بودی…. نمکی بمان و با چیزهای دیگر آلوده نشو چون این روزها می‌رود، قطار می‌رود، نمک می‌گندد و ما هم می‌رویم و تنها دسته‌گل‌های برآب داده ما در شبکه‌های مجازی لعنتی می‌مانند و واقعاً برای تطهیر ما از دست کسی کاری برنمی‌آید.»
نکته آخر این‌که دشمنان همین الان در شبکه‌های مجازی مشغول برجسته کردن این هستند که زبانم‌لال «سعیدخان نمکی» شایستگی چنین جایگاهی را نداشته و با سفارش عمه و خاله «وزیر» شد و حتی خوشحالند ازینکه کرونا آمد و ما متوجه شدیم که «سعیدخان نمکی» شایسته مقام وزارت نبود که ما قویاً این مزخرفات و اباطیل را محکوم و تأکید می‌کنیم وی تنها وزیری است که روی مین است اما مینِ کوفتی منفجر نمی‌شود همین امر دلیل محکمی بر شایستگی نمکی است – مانند رفتن «سیاووش» به قلب آتش و نسوختن که دلیل بر پاکی و بی‌گناهی این جوان اسطورهای بود – و اگر در جایی عصبانی شد و چیزهای بدی از دهان به بیرون پرتاب کرد به‌خاطر شعر آشنای ادبیات فارسی است که می‌گوید: «حال متکلم از کلامش پیداست// از کوزه همان برون تراود که در اوست و لا غیر!»