این پدیده خطرناک، نه تنها حقیقت را در هالهای از ابهام فرو میبرد، بلکه جامعهای پر از افرادی با اطلاعات سطحی و ناقص ایجاد میکند که خود را آگاه میپندارند.
نیمهواقعیتها؛ تصویری ناقص از حقیقت
یکی از مهمترین عواملی که رسانههای اجتماعی را به بستری برای آگاهی کاذب تبدیل میکند، محتوای ناقص یا نیمهواقعیتها است. بسیاری از پستها و مطالبی که در این پلتفرمها منتشر میشوند، تنها بخشی از واقعیت را منعکس میکنند و از ارائه تصویر جامع و کاملی از موضوع ناتوان هستند. این نوع محتوا، که اغلب برای جذب مخاطب طراحی شده است، حقیقت را سادهسازی یا تحریف میکند و مخاطب را به اشتباه میاندازد.
برای مثال، یک توییت ۲۸۰ کاراکتری نمیتواند پیچیدگیهای یک مسأله اجتماعی، علمی یا سیاسی را توضیح دهد. این محدودیت ذاتی، فضایی را برای سوءتفاهم و برداشتهای نادرست ایجاد میکند که به سرعت در میان کاربران گسترش مییابد.
هر کاربر، یک ناشر بیفیلتر
دومین عامل مؤثر در ایجاد آگاهی کاذب، آزادی تولید محتوا توسط تمامی کاربران است. در رسانههای اجتماعی، هر فرد با دسترسی به یک گوشی هوشمند میتواند به یک ناشر تبدیل شود؛ بدون آنکه نیازی به گذراندن فیلترهای علمی، اخلاقی یا حرفهای داشته باشد. این آزادی، اگرچه جنبههای مثبتی همچون دموکراتیزهکردن اطلاعات را به همراه دارد، اما در عین حال بستری برای انتشار اطلاعات نادرست و شایعات فراهم میکند.
بسیاری از کاربران بدون بررسی منابع یا اعتبارسنجی اطلاعات، محتوایی را که دیده یا شنیدهاند، بازنشر میکنند. این زنجیره بیپایان از اطلاعات تأییدنشده، باعث میشود تا مرز بین حقیقت و دروغ از بین برود و مخاطب در دریایی از دادههای بیاعتبار غرق شود.
لایکها، معیار حقیقت؟
سومین معضل جدی، وابستگی مخاطبان به معیارهایی همچون تعداد لایک یا بازدید برای سنجش اعتبار محتوا است. پستهایی که تعداد بیشتری لایک یا بازدید دارند، اغلب به عنوان محتوای معتبر یا درست در نظر گرفته میشوند، در حالی که این معیارها هیچ ارتباطی با صحت اطلاعات ندارند.
الگوریتمهای رسانههای اجتماعی نیز با تقویت این باور اشتباه، به جای ترویج محتواهای ارزشمند، پستهایی را که بیشتر تعامل ایجاد میکنند، برجسته میکنند. این روند، حقیقت را در برابر جذابیت به حاشیه میراند و باعث میشود تا مخاطب به جای تحقیق و تفکر انتقادی، به سادگی جذب محتوای سطحی و عامهپسند شود.
انبوه اطلاعات کوتاه؛ ذهنهای پراکنده
یکی دیگر از تأثیرات منفی رسانههای اجتماعی، بمباران ذهن مخاطب با انبوهی از اطلاعات کوتاه و پراکنده است. این اطلاعات که اغلب در قالب پستها، ویدئوهای کوتاه یا استوریها ارائه میشوند، باعث میشوند تا مخاطب احساس کند که اطلاعات زیادی دارد. اما در واقع، این اطلاعات نه تنها عمقی ندارند، بلکه ذهن را به سوی سطحینگری و قضاوت سریع سوق میدهند.
این احساس کاذب آگاهی، خطرناکترین پیامد رسانههای اجتماعی است. مخاطب با اتکا به اطلاعات ناقص و پراکنده، شروع به اظهار نظر در مورد موضوعات پیچیده میکند، بدون آنکه توانایی یا دانش لازم برای تحلیل و ارزیابی دقیق آنها را داشته باشد.
راهحل چیست؟
برای مقابله با این چالش، ابتدا باید آگاهی عمومی در مورد نحوه استفاده از رسانههای اجتماعی افزایش یابد. آموزش تفکر انتقادی و مهارتهای اعتبارسنجی اطلاعات، یکی از مهمترین ابزارهایی است که میتواند مخاطبان را از خطر گمراهی دور نگه دارد. همچنین، شرکتهای بزرگ فناوری باید مسئولیت بیشتری در قبال محتوای منتشرشده در پلتفرمهای خود بپذیرند و الگوریتمهای خود را به گونهای طراحی کنند که محتوای باکیفیت و معتبر در اولویت قرار گیرد.
رسانههای اجتماعی ابزارهای قدرتمندی هستند که میتوانند آگاهی را گسترش دهند، اما در عین حال، اگر به درستی مدیریت نشوند، میتوانند به ابزاری برای گمراهی و فریب تبدیل شوند. مسئولیت ما، به عنوان کاربران این پلتفرمها، این است که با دقت و هوشیاری از آنها استفاده کنیم و اجازه ندهیم حقیقت در میان انبوهی از اطلاعات نادرست گم شود.
- نویسنده : سمیره حنائی-روزنامهنگار