ايران، ﻓﻼﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺗﻔﻊ و تنوع اقلیمی بالایی دارد. اين موضوع باعث شده صنعت هواپيمايي و فرودگاهي كشور فارغ از مقدار عددي سهم اشان، اهميت بيشتري نسبت به كشورهاي كوچك و كشورهاي داراي مناطق سهل الوصولتر، داشته باشد. یعنی اگر كشور كوچكتري داشتيم كه مسطح بود، شايد صنعت هواپيمايي در آن تا این اندازه […]
ايران، ﻓﻼﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺗﻔﻊ و تنوع اقلیمی بالایی دارد. اين موضوع باعث شده صنعت هواپيمايي و فرودگاهي كشور فارغ از مقدار عددي سهم اشان، اهميت بيشتري نسبت به كشورهاي كوچك و كشورهاي داراي مناطق سهل الوصولتر، داشته باشد. یعنی اگر كشور كوچكتري داشتيم كه مسطح بود، شايد صنعت هواپيمايي در آن تا این اندازه مهم و پراهميت تلقي نميشد. زيرا در كشورهاي كوچكتر كه از مناطق كويري و مسيرهاي كوهستاني و دريايي كمتری برخوردار هستند، راحتتر ميتوان مدهاي ديگر حملونقلي مانند جاده و ريل را جايگزين مد حملونقل هوايي كرد. اما همان طوركه عنوان شد، ايران كشوري است با ۴ اقليم و مناطق صعبالعبور كويري و كوهستاني بسياري دارد و ساخت مسيرهاي جادهاي و ريلي در آن بسيار سخت است.
از سوي ديگر به غير از نوار حاشيه جنوبي و نيز حاشيه درياي خزر كه تا حدودي امكانات حمل و نقل آبي را فراهم مي كند، در ساير نقاط كشور به غير از رودخانه كارون و اروندرود مسير آبي ديگري نداريم. در اين شرايط حمل و نقل هوايي اهميتی استراتژيك پيدا مي كند. بنابراين اكثر مواقع اولين مد حمل ونقلي كه تصميمگيران و تصميم سازان هنگام توسعه مناطق به آن ميانديشند، حملونقل هوايي است. متاسفانه در كشور مناطق كمتر برخوردار وجود دارند و برخي از فعالان مشاغل و خدمات براي رساندن خود به اين نقاط از خدمات پروازي استفاده ميكنند. اغلب اساتيد دانشگاهها و پزشکان ساكن در مناطق كمتر برخوردار مانند مناطق جنوب و جنوب غربي و با هواپيما به اين مناطق سفر ميكنند. در نتيجه بايد حملوهوايي را توسعه داده و تقويت كنيم.
عليرغم تمام مشكلاتي كه سر راه حملونقل هوايي قراردارد، از تحريمها گرفته تا كمبود اعتبارات، توسعه فرودگاه و حملونقل هوايي نسبت به جاده و ريل زودتر به نتيجه مي رسد. همچنين به دليل گستردگي كشور، نگهداري فرودگاه راحتتر از نگهداري جادهها و ريل است.
اين را بايد در نظر داشت كه از صنعت هواپيمايي به عنوان صنعتی «هاي تك» نام برده ميشود و زماني که يك صنعت «هاي تك» است، دسترسي تكنولوژيكي به آن سخت و وابستگي كشورها به يكديگر در اين صنعت بسيار زياد است. هيچ كشوري در دنيا نميتواند صنعت هواپيمايي كاملا مستقل و بدون نياز به كشورهاي ديگر داشته باشد. بنابراين كار در اين صنعت كمي سخت است، اما اين مساله دلیل خوبی برای غافل شدن از صنعت حملونقل هوایی نیست. چراکه هر چند حملونقل هوايي فقط ۳ درصد از كل صنعت حملونقل كشور را پوشش مي دهد، اما اهميت اين ۳ درصد شايد به اندازه ۳۰ تا ۴۰ درصد باشد.
معتقدم نگاه ما به اين صنعت نبايد حول محور سود باشد، زيرا صنعت هوانوردی تجاری جزو صنايع زيرساختي است و مساله سودآوري در آن بايد در درجه چندم اهميت باشد. در واقع در این صنعت باید بهصرفه بودن، آن هم از جنبههای گوناگون جایگزین سودآوری شود. چراکه در صورت توجه به سودآوری، غیر از ۳ یا ۴ فرودگاه، باقی فرودگاههای کشور باید تعطیل شوند. این در حالی است که اگر تمام فرودگاههای زیانده تعطیل شده و تنها فرودگاههاي سودده اجازه فعاليت داشته باشند، به مرور اين فرودگاهها نيز زيانده خواهند شد. زيرا اين فرودگاه ها نميتوانند فقط با يكديگر مراوده داشته باشند، بلكه بايد فرودگاههاي مناطق كمتر برخوردار و فرودگاههاي كوچك نيز در ارتباط باشند.