سرویس سیاسی جمله – با تأکید میتوان گفت «حجتالاسلام سید محمد خاتمی» رییس دولت اصلاحات یکی از متفاوتترین رجال سیاسی و روحانیونی است که در ساختار جمهوری اسلامی، صاحب قدرت و اعتبار سیاسی شد و از قبل از روزیکه وارد قدرت شد تا روزیکه از قدرت کنار رفت، تغییر چندانی در سرشت و شخصیت خود نداد هرچند برخی روشهایش مانند هر انسان خردمندی، بهمقتضای شرایط تغییر کرد.
البته نقدهایی که به سیدمحمد خاتمی وارد است بهویژه آن بخش از نقدها که ناظر به دوران هشت ساله ریاستجمهوری وی است، بعضاً بهجا است اما نقدهایی که به سالهای عزلت و گوشهگیری و خانهنشینی وی طی چندسال اخیر وارد میشود چندان منصفانه نیست و شرایط وی را درنظر نمیگیرد.
با سید محمد خاتمی بدون اینکه هیچ هزینهای برای منافع ملی ایجاد کرده باشد در همه سالهای اخیر مانند مجرمان برخورد شد و عمدتاً یا ممنوعالکار بود یا ممنوعالتصویر یا ممنوعالمنبر و هرگاه نظری بسیار معمولی در موضوعی داد روزنامههای کیهان و شخصیتهای افراطی از طیف اصولگرا، با تندترین بیان به وی حمله کردند تا دیگر در هیچ زمینهای حرفی نزند و سخنی نگوید.
این تلاش جبهه اصولگرا برای زدن و ساکت کردن خاتمی، پیش و بیش از آنکه ناظر به متن و محتوای سخنان وی در موضوع خاص بوده باشد، با این هدف صورت گرفت که رییس دولت اصلاحات، گفتمان، پرنسیب و دستاورد داشت، چیزی که نه محمود احمدینژاد و نه جریان سیاسی اصولگرا در کلیت خود نداشتند و ندارند.
مقایسه معاملهای که با سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد شد نشان میدهد اصولگرایان از دومی هیچ هراسی ندارند بهرغم اینکه خبط و خطای بسیاری داشت و جریان سیاسی یکپارچه اصولگرایان را شعبهشعبه کرد و منافع ملی را به مخاطره انداخت.
محمود احمدینژاد فاقد گفتمان مشخصی است و نمیتواند واجد اثر اجتماعی باشد و کنشگری وی تنها مورد توجه معدود مدیرانی واقع میشود که در دولت وی جزو اندرونیها بودند و هنوز هم بر عهدی که با رییس دولت مهروزر بستهاند، پایبند هستند. وی همچنین ابداً مورد علاقه طبقه متوسط فکری جامعه نیست و به همین دلیل از نظر حسین شریعتمداری، خطری محسوب نمیشود و حتی اگر به سفر خارج از کشور برود نیز کسی او را جدی نمیگیرد و حتی یک رسانه مهم، برای مصاحبه با او داوطلب نمیشود.
در طرف مقابل سید محمد خاتمی با وجود اینکه بارها کیهان و رجال سیاسی اصولگرا، تیتر زدند و خطبه کردند که «اصلاحات مُرد» باز هم از رهبر نجیب اصلاحات هراس دارند و در همه این سالها و مشخصاً پس از انتخابات ۸۸ عزم خود را جزم کردند تا هر نوع فضای کنشگری سیاسی را از وی بگیرند و یقین دارند اگر یک روز تا ترکیه برود، حتماً خبرنگاران بیبیسی، سیانان و الجزیره برای مصاحبه با وی صف میبندند.
یکی دیگر از مشکلات سید محمد خاتمی از سوی دوستان جبهه سیاسی خود است که نقدهایی را طرح میکنند و به وی اخطار کمکاری میدهند گویا که در فضای سیاسی سوئد و سوییس زندگی میکنند. این گروه رییس دولت اصلاحات را به سکوت و انفعال متهم میکنند در شرایطی که خود نیز کار خاصی نمیکنند.
«سعید رضوی فقیه» ازجمله اصلاحطلبانی است که به کنشگری «سیدمحمد خاتمی» نقد جدی دارد و بر این باور است که وی بهعنوان مهره اصلی گفتمان اصلاحات نتوانسته است این گفتمان را به خوبی هدایت کند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در نقد بر کنشگری رییس دولت اصلاحات، یک گام پیش رفت و با عبارت «عدم کنشگری» آقای خاتمی بر این نکته تأکید کرد که وی اصلاً کنشگری سیاسی نداشته است و نوشتن چند پیام تبریک و تسلیت و خواندن خطبه عقد را نمیتوان
کنشگری دانست.
وی همچنین گفت: آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوریشان بسیار خردمندانه و نجیبانه عمل کردند اما در بسیاری موقعیتهای دیگر اصلا عمل نکردهاند و گرفتار «بیکنشی» شدهاند خصوصا در سالهای اخیر.
این نقد قبل از آنکه به سید محمد خاتمی وارد باشد به بسیاری از مدیران دولت اصلاحات وارد است که در لاک زندگی لاکچری خود خزیدند و تلاش کردند آرام بروند و بیایند تا برابر آن ضربالمثل «گربه شاخشان نزند». این افراد کوتاهی چندده درصدی خود را نمیبینند اما هر از گاهی سید محمد خاتمی را تنها مقصر شکست پروژه اصلاحات معرفی میکنند.
البته ما نیز نقدهایی بر رییس دولت اصلاحات وارد میدانیم اما همچنان وی را شخصیتی قابل احترام و ثابتقدم در مقابله با منافع مردم میدانیم، کسی که نه مانند محمود احمدینژاد در هر موقعیت، رنگ و رخسار خود را تغییر داد و نه مانند برخی اصولگرایان، به رطب و یابس دنیا چسبید و نه ادا درآورد و ادعا کرد.
امروز قاطبه جامعه نه حوصلهای برای رفتن به مسیر اصلاحات مورد نظر خاتمی را دارد و نه آن گفتمان را میشناسد اما تاریخ در مورد خاتمی قضاوت بدی نخواهد داشت و سید محمد خاتمی را مدیر و رهبری معرفی خواهد کرد که هم در میان همتیمیهای خود و هم در میان تیم رقیب، مباداهای بسیاری داشت و نتوانست طرحی که در ذهن دارد را اجرایی کند چه در دوران ریاستجمهوری و چه در سالهایی که بهعنوان رهبر اصلاحات شناخته میشد و یکی از چالشهای جدی وی این بود که همه از وی توقع داشتند مانند سوپرمن و قهرمان فیلمهای سینمایی، آرمانهای سیاسی جریان اصلاحات را بهتنهایی جامه عمل بپوشاند و یوتوپیای موردنظر طرفداران خود را
محقق کند.
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی