بازار ملک و زمین چند ماهی است که مانند اغلب بازارهای ایران در رکود به سر می برد. فرق رکود دوران رییسی با رکود دوره اول ریاست جمهوری روحانی در این است که در دوره روحانی اگرچه اقتصاد راکد بود اما موجب کاهش تورم گردید، اما در دولت رییسی نه تنها رکود شیره اقتصاد را […]
بازار ملک و زمین چند ماهی است که مانند اغلب بازارهای ایران در رکود به سر می برد. فرق رکود دوران رییسی با رکود دوره اول ریاست جمهوری روحانی در این است که در دوره روحانی اگرچه اقتصاد راکد بود اما موجب کاهش تورم گردید، اما در دولت رییسی نه تنها رکود شیره اقتصاد را می مکد، بلکه شاهد بدترین تورم در ۶۰ سال اخیر ایران هستیم و تلفیق تورم و رکود موجب شده است که ناامیدی و نداشتن اطمینان به اینده اقتصادی کشور، موجب کاهش چشمگیر سرمایه گذاری شود. بی شک آغاز طرح جنجالی مولدسازی که بدون توجه به اعتراضات گسترده اقتصاددان ها از دیروز آغاز شده هم نشان دهنده خوردن کفگیر دولت به ته دیگ است و این یعنی برخلاف شعارها و سخنرانی های رییس جمهور و وزرا نه تنها اوضاع اصلا خوب نیست، بلکه به شدت وخیم است. در این میان بازار ملک در شمال ایران نیز دچار تغییراتی عجیب و غریب شده و علی رغم اینکه خرید و فروش به پایین ترین میزان خود رسیده است قیمت ها روز به روز بیشتر می شوند. به طوریکه همینک یک زمین ۲۰۰ متری مثلا در نور، آنهم در منطقه ای نه چندان تفریحی و ییلاقی حداقل ۲ و نیم میلیارد تومان است. آنهم زمینی که نه آب کافی دارد و نه هنوز از گازکشی بهره مند شده است. وضعیت در گیلان هم مثل مازندران وخیم است و همین مسئله موجب شده که بازهم موضوع ورود سرمایه داران عرب با واسطه ایرانی برای خرید ملک در شمال ایران داغ شود. نکته عجیب تر اینکه اکثر این زمین ها دستدارمی هستند و سند قانونی ندارند، به همین خاطر معاملات اصلاحا “پشت برگی” صورت می گیرد، یعنی طرفین پشت همان برگه اصلی معامله قبلی ، چند خط می نویسند و بدون پرداخت یک تومان مالیات، املاکی با نرخ های نجومی را معامله می کنند.
اگر دولت به جای اجرای کاپیتولاسیون داخلیِ مولدسازی یا افزایش مالیات کارمندان و کارگران، بر کسب مالیات از ثروتمندان تمرکز می کرد اصلا نیازی به آتش زدن به مال مردمی نبود که اموال شان به امانت نزد دولت است. متاسفانه دولتی ها فکر می کنند چون نام این اموال؛ اموال دولتی است گویا این را از پدرانشان به ارث برده اند، حال آنکه تمامی این اموال از یک سر سوزن تا یک برج چند ده طبقه همگی اموال مردم ایران است که به امانت نزد دولت است. دولتی که قرار بود دولت محرومان باشد، حالا بدل به بزرگترین حامی اغنیا و دشمن محرومان شده است.
برای اثبات این ادعا کافی است به افزایش شکاف طبقاتی در یک سال گذشته و رشد فقر در دهک های فقیر توجه کنید تا ببینید دولت رییسی چطور در کمتر از دوسال بلایی را بر سر طبقه متوسط جامعه آورده که در ۱۰۰ سال اخیر تجربه نشده است.
خرید و فروش زمین های لاکچری در شمال و فرار از مالیات، نمونه روشنی از این سومدیریت گسترده در کشور است. همچنین ادامه این روند نه تنها به تثبیت نرخ های نجومی برای هر متر زمین در شمال می انجامد که نهایتا خانه دار شدن برای خود شمالی ها را غیرممکن می کند، بلکه اسیب های فرهنگی و اجتماعی بی شماری به بار خواهد آورد که در آینده باید هزینه فراوانی برای رتق و فتق آنها خرج شود.
متاسفانه دولت رییسی به شکلی نمایشی در ماه های آغازین کار، شروع به ادامه طرح عقب نشینی در ساحل دریا کرد که پیشتر توسط دولت روحانی آغاز شده و در حال پایان بود، اما به جز این حرکت نمایشی که اصلا معلوم نشد به چه نتیجه ای رسید، دیگر کوچکترین قدمی برای حفظ منابع طبیعی و اراضی کشاورزی شمال کشور برنداشت و بیم آن می رود که با اجرای این طرح که تمامی قوانین حفاظتی را تا دو سال متوقف می کند، شاهد نابودی اندک زمین باقی مانده در شمال به بهانه
مولدسازی باشیم.
با این حساب دیری نخواهد پایید که ایران زمین دیگر جایی برای زندگی نخواهد بود و اگر دولت رییسی برای ۴ سال دوم هم انتخاب شود، باید اسباب و اثاثیه را جمع کرد و به فکر مهاجرت بود، زیرا با ادامه این وضعیت، مغولستان و تاجیکستان و افغانستان به مراتب جای بهتری برای زندگی خواهد بود تا ایران. ما حرفمان را زدیم حالا اگر گوش شنوایی باشد، که اندکی صبر و اندیشه در کار می کند، وگرنه این خودروی درحال سقوط با سرعت به مراتب بیشتری به سمت قعر دره خواهد رفت و نهایتا کار به جایی می رسد که با تمام سرنشینانش در اثر برخورد، با شتاب منفجر خواهد شد و تمدنی را که بیش از ۵ هزار سال از فرازو نشیب های بسیاری عبور کرده و زنده مانده را از میان خواهد برد.