خطر بیخ گوش متحدان آمریکا
خطر بیخ گوش متحدان آمریکا
غرب به سرکردگی آمریکا از ماجراهای پس از جنگ جهانی دوم معادلات بازی سیاسی در سطح بین‌الملل را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که کلید کنترل امور مهم را در دست خود داشته باشد و پس از ورشکستگی بلوک شرق و سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 بنای نظم نوین جهانی را در جهان ریخت.

سرویس سیاسی جمله – غرب به سرکردگی آمریکا از ماجراهای پس از جنگ جهانی دوم معادلات بازی سیاسی در سطح بین‌الملل را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که کلید کنترل امور مهم را در دست خود داشته باشد و پس از ورشکستگی بلوک شرق و سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ بنای نظم نوین جهانی را در جهان ریخت.
امریکا و متحدان غربی‌اش پس از فروپاشی رقیب سرسخت خود و آغاز نظام سیاسی تک‌قطبی در جهان، مانع بزرگی هم بر سر اجرای تصمیمات خود ندیدند و هرطور که خواستند برای نظم نوین جهانی خود، زیرنظام تعریف و آن را اجرا کردند و اگر جایی با مخالفت مواجه شدند از قدرت نظامی بهره گرفتند.
ایده مهم و مهوری این نظم نوین جهانی عمدتاً بر محور تفکر «فوکویاما» بود که لیبرالیزم را پایان جهان می‌دانست و باور داشت اسلام تنها نظام فرهنگی است که مدرنیته غربی را به چالش می‌کشد و آمریکا می‌تواند برای مقابله با آن از قدرت نظامی خود بهره بگیرد.
طی حدود پنج دهه‌ای که از نظم نوین جهانی گذشت، شاهد بودیم مخالفت‌های جدی، جنگ‌ها و شورش‌هایی علیه غرب و در رأس همه آمریکا صورت گرفت اما عموماً به روش مستقیم و با مداخله آمریکا یا غیرمستقیم و با اعمال قدرت دول دست‌نشانده مهار شد.
تمرکز ایالات متحده و شرکای غربی‌اش بر «دموکراتیزاسیون» یا گسترش دموکراسی در جهان به اندازه‌ای بود و هزینه‌های صرف شده برای بسترهای نظم نوین جهانی آنقدر زیاد شد که مشکلات جدی داخلی در این کشورها، رشد کرد و اختلافات داخلی در بین احزاب سیاسی حاکم بالا گرفت.
کشورهای خاورمیانه و مسلمان در کانون توجه آمریکا قرار داشت اول به این دلیل که پای امنیت اسراییل در میان بود و دوم به دلیل این‌که یک خاورمیانه‌ی لوکس و مدرن، هم بازار خوبی برای فروش محصولات غربی است و هم انرژی خود را به صنایع بزرگ غرب خواهد فروخت تا از غرب، تجمل
خریداری کند. از همان زمانی که دولت‌مردان آمریکایی به کشورهای منطقه تردد می‌کردند برخی مخالفت‌ها و مقاومت‌ها صورت می‌گرفت اما سرکوب می‌شد اما توجه زیاد آمریکا به خارجِ دور، موجب رشد مشکلات و شکاف‌های عمیق در داخل کشور شد.
بسیاری از تحلیل‌نویسان خروج باعجله و غیرمحتاطانه آمریکا از افغانستان را به این مسأله مرتبط می‌دانند. اقدامی که شروع آن توسط حزب جمهوری‌خواه و در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ شروع شد و در دوران دموکرات‌ها و ریاست‌جمهوری جو بایدن به اتمام رسید.
پیش از آن و خروج آمریکا از عراق نیز در همین بستر و به دلیل مشکلات فزاینده داخلی تحلیل می‌شد ضمن این‌که نقش جریانات مقاومت هم در عراق و هم در افغانستان را نیز نباید در شکست پروژه دموکراتیزاسیون نادیده گرفت.
امروز مشکلات داخلی آمریکا و شرکای غربی این کشور به شکل فزاینده‌ای در رسانه‌ها خود را نشان می‌دهد و طرح گسترش دموکراسی به شیوه غربی در بسیاری از کشورهای اسلامی شکست خورد و به حال خود رها گردید اما اتفاقی که طی دو سال اخیر خود را به عنوان تهدیدی جدی برای نظم نوین جهانی نشان داد، امری بی‌سابقه است.
در یک‌سو روسیه به اوکراین حمله کرد و قصد کوتاه آمدن ندارد و غرب هم برای دفاع از نظم مورد نظر خود، وارد جنگی نیابتی با روسیه شد و هر شب ترس و واهمه دارد از این‌که مبادا دامنه جنگ به اروپا کشیده شود و شرکای غربی آمریکا را وارد بحرانی خوف‌ناک‌تر از جنگ جهانی دوم کند.
در سوی دیگر مبارزان فلسطینی وارد یک شبیخون شدند و ضربه‌ای شوکه‌کننده به اسراییل – متحد بزرگ آمریکا در منطقه- زدند و همین حمله شعله جنگ غزه را روشن کرد و امروز آمریکا نگرانی جدی دارد از این‌که این جنگ نیز در منطقه گسترش یابد و موجودیت اسراییل به مخاطره جدی بیفتد.
نتیجه نظم نوین آمریکایی و چهار دهه تلاش و تمرکز ایالات متحده برای همرنگ کردن منطقه کاملاً شکست خورد و امروز آمریکا نگران گسترش جنگ هم در اروپا توسط روسیه است و هم نگران گسترش جنگ در خاورمیانه توسط گروه‌های مقاومت ازجمله حزب‌الله است.
دولت بایدن و همچنین جمهوری‌خواهانی که انتظار دارند در آبان سال آینده پیروز انتخابات باشند امروز سه گره کور برابر خود می‌بینند. گره اول تأمین امنیت اروپاست، گره دوم امنیت اسراییب و گره سوم که از نظر افکار عمومی داخل آمریکا از همه مهم‌تر است مشکلات اقتصادی داخل کشور و شکاف طبقاتی و اوضاع نامناسب معیشتی است و برابر برخی پیش‌بینی‌ها مجموعه این مشکلات، اقتصاد جهانی را هم تهدید می‌کند و احتمال کمبود و رکودی نظیر آنچه که آمریکا در دهه ۲۰ تجربه کرد را می‌دهند.
شرایط برای آمریکا شرایط خوبی نیست و اتفاقات روزهای آتی جنگ در غزه و ماه‌های آتی جنگ در اوکراین می‌تواند دورنمای جهان و نظم نوین آمریکا را تبیین کند.
ما بدون این‌که آرزوی گسترش جنگ در اوکراین یا غزه و ریختن خون بی‌گناهان را داشته باشیم بر این نکته تأکید داریم که ریشه این اتفاقات در تئوری نظم نوین آمریکایی است همان‌گونه که ریشه حمله ۷ اکتبر گروه‌های جهادی به اسراییل، در نادیده گرفتن حق مردم فلسطین برای داشتن یک کشور و اشغال
این سرزمین بود.

  • نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی