خیانت به جمهوری
خیانت به جمهوری

  گروه سیاسی/ کشور جمهوری روسیه که به آن فدراسیون روسیه نیز می‌گویند کشوری پهناور از نظر جغرافیایی است که از شبه جزیره کامچاتکا در اقیانوس آرام در شرق تا قلب اروپا و نزدیکی شبه جزیره اسکاندیناوی در شمال و شرق قاره سبز امتداد دارد با ترکیب قومی و زبانی متنوع و رنگین کمانی که […]

 

گروه سیاسی/

کشور جمهوری روسیه که به آن فدراسیون روسیه نیز می‌گویند کشوری پهناور از نظر جغرافیایی است که از شبه جزیره کامچاتکا در اقیانوس آرام در شرق تا قلب اروپا و نزدیکی شبه جزیره اسکاندیناوی در شمال و شرق قاره سبز امتداد دارد با ترکیب قومی و زبانی متنوع و رنگین کمانی که مدیریت به این کشور پهناور را پیچیده می‌کند اما “امنیت پایدار” و “اقتصاد پررونق” و “مبادلات تجاری”، از شروط مهم و محوری آن است. سیاسیون و رهبران روسیه نیز تا حدود ده سال قبل، همین استراتژی را در دست داشتند و تلاش و تمرکز آنان بر گشایش اقتصادی و روابط تجاری با جهان آزاد بود اما از حدود ده سال قبل، پوتین دست به اقداماتی زد که آشکارا انحراف از این مسیر تلقی شد و نتایج فاجعه بار اقتصادی برای مردم روسیه داشت و در سطح جهانی هم اقداماتی سیستماتیک را علیه فدراسیون روسیه برانگیخت ازجمله اخراج این کشور از “group 8” – هشت کشور صنعتی جهان_ بود که در پی الحاق شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه توسط ولادیمیر پوتین و طی یک انتخابات محلی تحت عنوان رفراندوم و بدون مداخله دولت مرکزی و همه شهروندان اوکراینی انجام شده بود، اتفاقی که حکایت از تغییر نگرش مدیریتی در کاخ کرملین داشت.

پنجاه روز پیش و پس از دوماه تنش کلامی بین روسیه و اوکراین و هشدارهای مکرر کشورهای غربی مبنی بر حمله قریب الوقوع پوتین به همسایه غربی خود، این تهدید صورت عملی به خود گرفت و تجاوز روسیه به اوکراین شروع شد.
رئیس دولت روسیه به بهانه گسترش ناتو به شرق و کشورهای قلمرو شوروی سابق، به اوکراین حمله کرد، اقدامی که در تعارض با منشور ملل متحد است و خشم افکار عمومی از این کار برانگیخته شد و ادامه حمله ارتش روسیه به شهرها و مراکز غیرنظامی، قتل عام شهروندان عادی و بدون سلاح و انهدام مراکزی چون بیمارستان و زایشگاه موجب شد همه مردم و دولت‌های دنیا به کمک مردم اوکراین بیایند و در کنار این کشور قرار بگیرند.
ولادیمیر پوتین احتمالاُ با خود تصور می‌کرد که هر واکنشی در شورای امنیت علیه روسیه را “وتو” خواهد کرد و غرب هم به دلیل هراس از کشیده شدن نبرد به اروپا، اقدام خاصی انجام نخواهد داد و وی نیز مانند ماجرای اشغال و الحاق شبه کریمه یا سرکوب کردن اعتراضات جدایی طلبان چچن، موفق خواهد شد و در داخل نیز مانند فاتحان دوران تزاری، به چهره‌ای ملی تبدیل می‌شود.
پوتین که انقلاب نارنجی را فراموش کرده همچنین خود را آماده می‌کرد تا توسط مردم اوکراین مورد استقبال قرار گیرد و مانند سیاستمداران کلایمنتالیست _ دست نشانده پرور_ فردی وابسته به کرملین را در اوکراین به قدرت بنشاند و مانند اشغال کریمه، همه چیز برابر طرح جاه‌طلبانه وی پیش برود و جنگ هم ظرف دو هفته با کسب همه اهداف تمام شود.
امروز پنجاه و یکمین روز جنگ اوکراین است و روسیه به هیچ کدام از اهداف خود نرسید ازجمله اینکه افکار عمومی این کشور با ادامه جنگ و تجاوز ارتش کشور به اوکراین مخالفت کردند، ملی‌گراهای روس که همواره در آرزوی احیای شوروی سابق و اقتدار دوران تزاری هستند و با نظم جهانی غرب مخالفت می‌کنند و ولادیمیر پوتین را قهرمانی ملی و شکست ناپذیر برای رسیدن به این آمال و آرزوها می‌دانستند، آشکارا شکست و درماندگی پوتین را دیدند و در میان آنان همهمه و زمزمه در گرفت که چه فکر می‌کردند و چه شد ! و از همه وحشتناک‌تر برای پوتین مقاومت مردم اوکراین و شخص ولودیمیر زلنسکی در برابر ارتش متجاوز و همچنین ایستادگی دنیا در کنار این کشور و مردم اوکراین بود.
امروز دو کشور سوئد و فنلاند که تاکنون تمایلی به عضویت در “ناتو” نداشتند، تقاضا دادند تا به عضویت این پیمان امنیتی درآیند، اقدامی که موجب شد “دیمیتری مدودوف” آنان را نیز تهدید به حمله کرد و به این ترتیب روشن است که پوتین به این هدف خود که بهانه شروع جنگ و اشغال اوکراین بود هم نرسید و در واقع با این تجاوز، کمک کرد تا ناتو بیش از گذشته تقویت شود و مورد توجه قرار گیرد.
آنچه که تا این بخش گفته شد نتایج ارزیابی‌های اشتباه رییس جمهوری روسیه و مشاورانش و در نهایت خیانت‌های شخص ولادیمیر پوتین به فدراسیون روسیه بود اما تضعیف ادامه‌دار اقتصاد این کشور و همچنین فاش شدن رازهای نظامی ، امنیتی روسیه نزد کارشناسان نظامی غرب ، از دیگر خیانت‌های بزرگ پوتین به کشور خود بود.
امروز شدیدترین تحریم‌ها در سطح جهانی بر اقتصاد جمهوری روسیه اعمال شد، تحریم‌هایی که خیلی زود اقتصاد این کشور را به قعر چاه رکود خواهد برد و تبعات ناشی از این کار نیز دامن شهروندان جمهوری روسیه را می‌گیرد و به شکل تورم کمرشکن و تنش‌های اقتصادی، خود را نشان می‌دهد و قطعاً اعتراضات پی‌درپی را شاهد خواهیم بود اما گویا ولادیمیر پوتین با ابقای خود در قدرت، هراسی از این شورش‌ها ندارد. بزرگترین خیانت ولادیمیر پوتین خیانت خزنده وی  به جمهوری بود و در نتیجه همین خیانت بود که امروز نه در قالب یک رئیس‌جمهور که در قالب یک دیکتاتور مادام‌العمر ظاهر می‌شود و نگاهی از بالا به پایین دارد و متوهمانه سخن می‌گوید.
ولادیمیر پوتین هر لحظه که می‌گذرد بیش از پنجاه روز قبل، اعتماد به نفس و محبوبیت خود در میان افکار عمومی را از دست می‌دهد و در توهم بیشتری فرو می‌رود  و هر روز هم در اوکراین به حملات کور و بی‌هدف خود ادامه می‌دهد و دستان تهی نظامی و امنیتی خود را به جهان نشان می‌دهد و دست خود را رو می‌کند.
باور ما این است که غرب قبل از حمله به اوکراین، ارزیابی درستی از توان لجستیک و قدرت آتش ارتش روسیه نداشت و چه بسا آن را پیشرفته و پرقدرت می‌دانست اما امروز به این برداشت رسید که پوتین و ارتش روسیه، بیشتر از آنکه توان و ظرفیت عملیاتی در حوزه نظامی داشته باشند، ابهت ساختگی و نمایشی دارند و همین امر نوعی اطمینان به حامیان اوکراین و در صدر همه آمریکا و اروپا داد تا نگرانی کمتری از واکنش روسیه داشته باشند چون به این جمع‌بندی رسیدند که منهای توان هسته‌ای،  آنچه که در اوکراین رخ داد نهایتِ قدرت آتش ارتش روسیه است و شکست این کشور در اوکراین قطعی است.