هوای تهران و بسیاری از کلانشهرهای کشور وخیم است و مثل هرسال کار به تعطیلی مدارس و افزایش فروش ماسک رسیده است. عجیبتر آنکه شهرداری تهران ادعا کرد آمادگی دارد دستاوردهای خود در حوزه هوای پاک را به دیگر کشورها منتقل کند که این نشانه شوخ بودن شهردار تهران است.اما مرگ و میر و بیماریهای مزمن ناشی از آلودگی هوا شوخی نیست و این اتاق گاز هر روز درحال گرفتن جانهای عزیزی است که هیچ گناهی جز شهروندی تهران ندارند.
مسئله وقتی نگران کننده تر میشود که با مرور اخبار پی میبریم حاکمیت و نهادهای مختلف دخیل در این ماجرا همچنان درگیر یافتن منشأ آلودگی هستند، آنهم درحالیکه حداقل باید دو دهه قبل راه حل را مییافتند.
از یک طرف عدهای دلیل اصلی آلودگی هوای تهران را مازوت سوزی میدانند و میگویند اگر این مسئله قطع شود شاهد کاهش چشمگیر آلودگی خواهیم بود، اما از طرف دیگر کارشناسانی نظیر رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه آلودگی هوا ناشی از مازوت سوزی نیست، اظهار کرد: در نیروگاههای تهران بههیچ وجه مازوت سوزی رخ نمیدهد.این ادعا درحالی مطرح شده که رسما مازوت سوزی توسط دو نیروگاه اطراف پایتخت تایید شده است، اما به نظر میرسد آلودگی آنقدر بالاست که جلوی دید مسئولان را هم گرفته است.
به گفته رییس مرکزملی هوا و تغییراقلیم سازمان حفاظت محیط زیست ۹۴ درصد از انرژی کشور مبتنی بر مصرف سوختهای فسیلی است. ایران از نظر شدت مصرف سوختهای فسیلی در دنیا رتبه اول را دارد و این وضعیت بسیار نگرانکننده است. با توجه به مصرف حجم زیادی سوخت فسیلی، در نیمه دوم سال که شرایط وارونگی دما و یا سکون دمایی رخ میدهد، کلانشهرها دچار آلودگی هوا میشوند و منشا این آلودگیها مازوتسوزی نیست.
پرواضح است که تا وقتی درباره دلیل آلودگی اختلاف نظر وجود دارد پیدا کردن چارهای اساسی برای آن غیرممکن خواهد بود. مشکل دیگر اینجاست که هیچ کدام از کارشناسان دولتی دلایل ترکیبی را مطرح نمیکنند و برای اینکه خود را تبرئه کنند یک دلیل را بر دلایل دیگر ارجح میدانند.
آیا ممکن نیست مازوت سوزی، آلودگی فسیلی، تجمیع فعالیتهای ساختمانی، نابودی باغات تهران، پذیرش جمعیت فراتر از گنجایش شهر، خودروهای بیکیفیت و نبود طرحی جامع، همگی دلایل این اتفاق باشند؟ اگر قرار بود نگاه تک سویه که تنها یک یا دو دلیل را برجسته میکند پاسخگو باشد، امروز باید شاهد شهری پاک میبودیم.مشکل دیگر اینجاست که توهم برخی از مدیران شهری از آلودگی هوا خطرناک تر است. به جای اینکه از خود بپرسند چطور شهرهای بزرگی نظیر نیویورک، لندن، توکیو و برلین موفق به کنترل آلودگی شدند و از الگوهای جهانی بهره بگیرند، خودشان مدعی صدور الگو با جهان هستند. اینکه برخی خود را مرکز عالم میدانند درحالیکه از مدیریت یک محله هم عاجز هستند یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی ایران برای مقابله با چالشهای فراوانی است که بر سر مردم هوار شده است.مدام از نقش دانشگاه برای حل مشکل آلودگی هوا سخن گفته میشود اما بهترین و موثرترین اساتید به بهانه های مختلف از دانشگاه رانده شدهاند و همه همه علم مملکت دردانشگاه امام صادق خلاصه میشود. متاسفانه وضعیت در دولت و شهرداری فعلی به شدت از گذشته وخیم تر شده، زیرا اولا از کارشناسان با سابقه تهی شده، زیرا تعهد بر تخصص در این دولت ارجحیت دارد و ثانیاً همهچیز در حد شعار میماند و از همه مهمتر اینکه بسیاری در دولت، مجلس و شهرداری مسئولیت دارند که اصلا قائل به پذیرش مشکل نیستند و راهحل را در پاک کردن صورت مسئله میدانند.
از آنجا که بسیاری از این افراد از این اتاق به آن اتاق آنهم با خوردهای درجه یک درحال رفت و آمد هستند و برخلاف مردم بیچاره تهران که باید در این اتاق گاز زندگی کنند، همیشه زیر کولر و دستگاه تسویه هوا روزگار میگذرانند اساسا تصوری از عمق مشکل ندارند، چون به نظر میرسد هوا در بهارستان، پاستور و بهشت حسابی پاک است. ازیک طرف تقصیر را به گردن خودروهای تک سرنشین میاندازند و از سوی دیگر کیفیت نازل خوردهای داخلی را کتمان کرده و مدام سنگ پیش پای واردات خودروهای باکیفیت روز میاندازند.
از یک طرف میگویند دو نیروگاه اطراف تهران مازوت سوزی دارند و از سوی دیگر خودشان حرف خودشان را تکذیب میکنند و میگویند هیچ نیروگاهی مازوت نمیسوزاند. بر اساس آمارهای موجود سال گذشته ۴۷۰ خودروی نوشماره وارد حوزه حمل و نقل شد و در همان سال فقط ۲۰ هزار و ٨٠٠خودرو اسقاط و در نیمه اول امسال نیز فقط ۳۵ هزار اسقاط شد همچنین نیمه اول سال مصرف بنزین روزانه ۱۱۶ میلیون لیتر و نیمه دوم ۱۱۵ میلیون لیتر بوده این در حالیست که هفت میلیون خودروی فرسوده داریم و مصرف سوخت آنها بسیار بالا است. با اینحال هیچ کس به فکر ترمیم روند اسقاط خودروها نیست و فقط اظهار تاسف میکنند.
میگویند که در تهران به علت ناکارآمدی حمل و نقل عمومی و توسعه نیافتن آن، شاهد آلودگی هوا هستیم و شهروندان مجبور به استفاده از خودروهای شخصی میشوند و کلیدیترین راهکار برون رفت از وضعیت موجود رفع مشکل حمل و نقل عمومی است، اما فقط در حد حرف از کلید و بازکردن قفل میگویند اما در عمل پولی که میتوانست در واردات صدها دستگاه اتوبوس برقی هزینه شود را به چاه ویل فساد واردات چای میریزند و بهجای پاسخگویی حواله به دولت قبل میدهند. خلاصه اینکه جملگی اندر خم یک کوچه اند و این ملت سرگردان و درمانده درحال دست و پا زدن زیر انواع فشارها – از آلودگی هوا تا گرانی و فساد – هستند. از میان تمام حقوق شهروندی یک نفس کشیدن برای ما مانده بود که آنهم به لطف مسئولان از میان رفت
- نویسنده : ملیحه منوری-سردبیر