داستان ضربه ظریف اشتباه در مورد پنالتی چیپ!
داستان ضربه ظریف اشتباه در مورد پنالتی چیپ!

سام ستارزاده / ضربه ظریف و هنرمندانه‌ای که زننده پنالتی به توپ می‌نوازد تا آن را روانه نقطه میانی دروازه رقیب کند، در فوتبال ایران محبوبیت دیوانه‌کننده‌ای پیدا کرده است؛ به گونه‌ای که حتی مهاجمان طراز اول کشور هر از چند گاهی برای اینکه خودی نشان‌دهند به آن متوسل می‌گردند؛ شاید بی‌آن‌که درک کاملی از […]

سام ستارزاده /

ضربه ظریف و هنرمندانه‌ای که زننده پنالتی به توپ می‌نوازد تا آن را روانه نقطه میانی دروازه رقیب کند، در فوتبال ایران محبوبیت دیوانه‌کننده‌ای پیدا کرده است؛ به گونه‌ای که حتی مهاجمان طراز اول کشور هر از چند گاهی برای اینکه خودی نشان‌دهند به آن متوسل می‌گردند؛ شاید بی‌آن‌که درک کاملی از فلسفه و کاربرد صحیح آن داشته باشند. این حرکت، در اصل یک فن برای فریفتن دروازه‌بانان در نبرد تن‌به‌تن است؛ ولی در ایران حکم یک ابزار جهت خودنمایی و به‌رخ کشیدن اعتمادبه‌نفس فزاینده را دارد. ضربه‌ای که بسیاری از علاقه‌مندان به آن، به‌اشتباه آن را «پنالتی چیپ» می‌خوانند.
این فن به نام مبتکر آن نامگذاری شده؛ آنتونین پاننکا هافبک خلاق چکسلواکی، در فینال یورو ۱۹۷۶ که کار به ضیافت پنالتی‌ها کشید با به‌کارگیری این حربه مقابل سنگربانی چون سپ مایر برای نخستین و تنها مرتبه جام قهرمانی قاره سبز را به کشورش هدیه داد. استدلال پاننکا برای چنین ابداعی بسیار ساده بود: دروازه‌بان معمولاً پیش از زدن ضربه جهتی را تشخیص می‌دهد و به آن سو خیز برمی‌دارد. پس تنها کافیست وانمود کرد که شوت پرقدرتی به یک گوشه در راه است؛ و توپ را – هرچند به آرامی – به جایی فرستاد که سنگربان حسابش را نمی‌کند.
آن شب در بلگراد پنالتی منحصربه‌فرد پاننکا بیش از قهرمانی بی‌سابقه چکسلواکی در تاریخ فوتبال جاودانه شد اما در ایران، این پنالتی «چیپ» مانند، از بدو ورود شمشیر دولبه‌ای بوده که بیش از آن که شادی را میهمان دل‌های ما کند، دست خود ما را بریده است. به‌کمک این حقه، علی کریمی الهلال را به سخره گرفت و مهدی طارمی نیز سر النصر را برید اما هیچ‌کدام از این پرده‌های حماسی صدای فریاد حسرت‌بار «این چه وقت چیپ‌زدن بود؟» عادل فردوسی‌پور خطاب به یحیی گل‌محمدی را از گوش‌های ما دور نکرد.
سندروم پاننکاهای احساسی کم گریبان باشگاه‌های ایرانی را نگرفته ‌است. سه سال قبل، خود مهدی طارمی مقابل الریان پنالتی‌اش را به این شکل به بیرون زد تا روند صعود پرسپولیس از گروهی آسیا گره بخورد. فرشید اسماعیلی در دربی ۸۹ این صحنه را تکرار کرد؛ و همان پنالتی بی‌حاصل برکناری وینفرد شفر را کلید زد. پنجشنبه این هفته نیز علی علیپور در نادرست‌ترین زمان ممکن بدترین پاننکای ممکن را زد تا دو امتیاز از جیب سرخ‌ها خارج شود.
خود علیپور هم مغضوب شد؛ هم روی سکوها، هم نزد گابریل کالدرون که پنالتی او را «بی‌احترامی» توصیف‌ کرد. نقطه مشترک تمام این پنالتی‌های فانتزی نافرجام همان ایرادی‌است که فردوسی‌پور بیان‌کرد. بسیاری از پنالتی‌زن‌های ایران «وقت پنالتی‌زدن» را نمی‌شناسند. این ضربه پرریسک اگر به‌موقع و به‌درستی مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند ورق را برگرداند؛ نظیر آنچه آندره‌آ پیرلو در یورو ۲۰۱۲ مقابل انگلیس انجام داد و روحیه رقیب را منهدم کرد؛ آن‌هم زمانی که ایتالیا در ضربات پنالتی از سه‌شیرها عقب‌بود.
حال خودمان را نگاه کنیم. یحیی در جام ملت‌ها آخرین پنالتی تیم ملی را مقابل چین هدر داد؛ در حالی‌که برخلاف ۲۸ سال قبل، هر دروازه‌بانی انتظار چنین حرکتی را کم‌وبیش داشت. فرشید اسماعیلی و مهدی طارمی هنگامی دست به این تکنیک ریسکی زدند که تیمشان تنها به گل نیاز داشت، نه به یک نمایش زیبا ولی بیهوده.
علی علیپور هم در دقیقه واپسین دیدار با ماشین سازی مزد تمام عرق‌هایی که همرزمانش ریخته بودند، به آغوش حریف رساند. آن هم با ضربه‌ای که نتیجه بازی را تعیین می‌کرد. شاید محروم شدن علیپور از پنالتی‌زنی در تیم مرهمی بر دل‌های ارتش سرخ باشد؛ ولی مهم این است که این زنجیره پنالتی‌های ناکام در همین دیدارهای داخلی برای آن دسته که داعیه بر تن کردن پیراهن تیم ملی را دارند درس عبرت باشد؛ مبادا در یک دیدار بین‌المللی و حساس چنین تصمیمات احساسی و نابهنگامی رویای یک ملت را به دست باد بسپارد.