سایه برین روزنامه نگار- اخراج سریالی اساتید دانشگاه که تعداد قابل توجهی از آنها جزو چهرههای نامآشنا و از سرمایههای ارزشمند علم و پژوهش کشور محسوب میشوند، اتفاقی نیست که مختص امروز و دیروز و حوادث شش ماه دوم سال گذشته باشد. نزدیک به دو دهه است که حذف چهرههایی که کمی رویه خارج از چارچوب حاکمیت را در پیش میگیرند، آغاز شده و آمار این حذف کردنها هم قابل توجه است. ۸۵ استاد در دولت های نهم و دهم، ۱۴ استاد در دولت دوازدهم و ۵۸ استاد از ابتدای دولت سیزدهم تا این لحظه از تدریس در دانشگاه اخراج، تعلیق، بازداشت، احضار یا وادار به بازنشستگی اجباری و زودهنگام شدند. در مجموع با ۱۵۷ نفر از اساتید از زمان زمامداری «محمود احمدی نژاد» تا امروز، برخورد قهری شده است و این برخورد قهری اخیرا چنان سرعت گرفته و سیر صعودی پیدا کرده که تقریبا هر هفته، خبر اخراج یک استاد به گوش میرسد. طبق آمار، کمترین تعداد اخراج اساتید مربوط به دولت یازدهم و دوازدهم تحت حاکمیت «حسن روحانی» است و بیشترین اخراج مربوط به زمامداری محمود احمدی نژاد است. با این حال به نظر میرسد که ابراهیم رئیسی، با اختلاف بالا گوی سبقت را از احمدی نژاد برباید چرا که در دوسال، بیش از نصف هشت سال ریاست احمدی نژاد، استاد اخراج شدهاست! آماری بسیار نگرانکننده، باعث تاسف و مغرضانه با یکی از فرهیختهترین اقشار جامعه که راهکارها برای اصلاح این رویه نیز به گوش هیچ مسئولی نمیرود. نکته نگرانکننده و عجیب دیگر در دولت فعلی، جایگزین کردن اساتید اخراج شده با افرادی است که ملاک انتخابشان را به جز مورد تایید حاکمیت بودن، هیچ چیز دیگری نمیتوان در نظر گرفت؛ آن هم در دانشگاههای بزرگ و نامآشنا در عرصه بینالملل که چهرههای شاخص علمی فراوانی را در کارنامه خود دارند. دو تن از این چهرههای جایگزین شده که خبر انتصاب آنها تحت عنوان اساتید دانشگاه شریف، سر و صدای زیادی کردهاست، «عباس موزون» و «امیرحسین ثابتی» هستند. موزون، مجری رسانه ملی است که برنامه «زندگی پس از زندگی» را روی آنتن شبکه چهارم سیما اجرا میکرد و از امروز قرار است که به دانشجویان جدیدالورود شریف، (آئین زندگی) تدریس کند. امیرحسین ثابتی نیز مجری افراطی شبکه افق سیماست که از حالا قرار است استاد درس (انقلاب اسلامی) دانشگاه شریف باشد. به دنبال واکنشهای شدید نسبت به این انتصاب، این دروس فعلاً از روی سامانه edu برداشته شده و ظرفیت درس هم منفی یک نوشته شد که به معنی معلق بودن کلاس است.
ثابتی به این اتفاقات در توئیتر واکنش نشان داد و ضمن فیک و ضدانقلاب خواندن مخالفانش و قرار دادن جبهه اصلاحات در کنار فیکها و ضد انقلابها، طوماری از رزومه خود در زمینه انقلاب اسلامی را به اشتراک گذاشت و جالب است که بحث کردن با افراد ضدانقلاب و داشتن کتابفروشی که کتابهای سیاسی و تاریخی میفروشد را هم جزو رزومه خود در این زمینه به حساب آورد! در پایان هم نوشت ربط تدریس من به اخراج بقیه چیست و چطور زمانی که عادل فردوسیپور زبان تدریس میکند کسی به او چیزی نگفت و طول و تفصیلهای دیگری که بازنشرشان اهمیتی ندارد. به بهانه اظهارات ثابتی، چند نکته در خصوص کل این وقایع ذکر میکنیم.
نخست اینکه ثابتی بداند بخش قابل توجهی از این ۱۵۷ استاد اخراج شده، رزومههایی بسیار پربارتر و مستندتر از او داشتهاند که شامل جدل کردن با ضد خود هم نبودهاست. اینکه او امروز بر این مسند تکیه زده و آنها در خانه نشستهاند، علتش رزومه نیست. افراطیگریهایی است که ثابتی کرده و آنها نکردهاند و به علت نداشتن آزادی بیان، در خانه نشستهاند. دوم اینکه عادل فردوسیپور در دانشگاه شریف، جای کسی را تنگ نکرده و اگر روزی ۱۵۷ نفر استاد را به دلیل داشتن تنها مواضع مخالف با فردوسیپور، در خانه نشاندند و از او کار بلدتر پیدا میشد، همه با هم اورا به خانهاش مشایعت میکنیم. سوم اینکه اگر مقایسه وضعیت ثابتی با اخراج شدهها، به تامل مسئولین پیرامون شرایط این اساتید اخراجی منجر شود و در نتیجه چد نفر به جامعه علمی کشور بازگردند، ایراد کجاست؟ آیا ثابتی و جبهه مورد تایید ثابتی، تمام صندلیها و جایگاهها را تنها برای خود میپسندد؟ چهارم اینکه جایگاه دانشجویان در اتخاذ این تصمیمها کجاست؟ اگر دانشجویان اعلام کنند که نمیخواهند سر کلاس ثابتی و موزون بنشینند و اساتیدی که از دست دادهاند را ترجیح دهند، ثابتی احترام خواهد گذاشت؟
واقعیت این است که مغزها در حال فرار و اساتید در حال خانه نشین شدن هستند. تک صدایی درحال خفه کردن دانشگاه است و عدم آزادی بیان بیداد میکند. در این میان وزیر «رضا مرادصحرائی»، آموزش و پرورش در واکنش به اشتیاق مهاجرت دانشآموزان از خود و وزارتخانهاش سلب مسئولیت میکند و میگوید: «موضوع مهاجرت دلایل متعددی دارد بالاخره آن کسی که رتبه برتر کنکور را آوردهاست، یعنی خوب درس خوانده و مدرسهاش عموماً مدرسه خوبی بودهاست و دلیل تصمیمش برای مهاجرت، لااقل میتواند آموزش و پرورش نباشد. باید بر مسئله هویت و حب به وطن کار شود.» «محمدعلی زلفیگل»، وزیر علوم نیز کوچکترین واکنشی به این اتفاقات ندارد و آخرین خبر از او، عکسهای یادگاری خوشحال و خندانش در جشنواره شهید رجایی است. ثابتی و ثابتیها اگر ادعای کنشگری سیاسی و عشق وطن دارند، نیم نگاهی به عواقب فرار مغزها هم داشته باشند که به وقوع نپیوستنش، به صلاح کشور و مردم است و اگر ندارند، محکم به صندلیهای خود تکیه بزنند؛ اما دیگر ادعایی نداشته باشند.
- نویسنده : ارسالی توسط سایه برین