حمیدرضا عرب / مجموعه پایتخت در ایام نوروز مخاطبان بسیاری را متوجه خود کرد و به گواه آمار یکی از پربیننده ترین سریال هایی بود که در این روزها روی پرده نمایش آمد. این مجموعه کوشید با داستان سازی های ساده و جذاب، شخصیت سازی های فکاهی وگاه با استفاده از لهجه شیرین […]
حمیدرضا عرب /
مجموعه پایتخت در ایام نوروز مخاطبان بسیاری را متوجه خود کرد و به گواه آمار یکی از پربیننده ترین سریال هایی بود که در این روزها روی پرده نمایش آمد. این مجموعه کوشید با داستان سازی های ساده و جذاب، شخصیت سازی های فکاهی وگاه با استفاده از لهجه شیرین مازنی وایضا با ادبیات کوچه بازاری بیننده را پای گیرنده تلوزیون میخکوب کند و همچون گذشته به عنوان یکی از مجموعه های موفق در عرصه سریال های تلوزیونی اقبال عمومی را به دست آورد. از نقطه نظر عوام شاید این سریال نمره قبولی گرفته باشد اما بودند منتقدانی که برخی از ادبیات و دیالوگ های به کاربرده شده در این سریال را مناسب ندانسته و آن را به نقد کشیدند.
درکنار نقدهایی که به برخی فاش گویی ها وارد بود، استفاده از نام «بهتاش فریبا» در پایتخت این پرسش را به وجود آورد که آیا از صاحب اصلی این نام که یکی از چهره های ماندگار باشگاه استقلال محسوب می شود، برای بازی با این اسم در این مجموعه پرمخاطب اجازه گرفته شده است و آیا بهتاش فریبا که از خوش نام ترین چهره های باشگاه استقلال محسوب می شود تمایلی به استفاده از نامش در این برنامه داشته است؟ کنکاش درباره این سوال نشان می دهد که هیچ حس رضایتمندی در خانواده بهتاش فریبا نسبت به استفاده از این نام در سریال پایتخت وجود نداشته و حتی خانواده بهتاش فریبا در ایام نوروز تماشای این سریال را تحریم کرده بودند. شاید حضور محسن تنابنده در یکی از برنامه های تلوزیونی چند سال پیش و ابراز ارادت به بهتاش فریبا اورجینال و ادعای اینکه او و بسیاری از بازیگران این مجموعه استقلالی هستند تا حدی ذهن را به این سمت و سو سوق می داد که ظاهرا او و دیگر عوامل برنامه از «بهتاش فریبا» بابت به کار گیری نامش برای یکی از شخصیت های این مجموعه اجازه دارند اما در این ایام که پایتخت روی پرده نمایش رفته به خصوص در سال های اخیر که بهرام افشاری بازیگر نقش بهتاش فریبای قلابی در آن پررنگ شده هیچ تماسی با بهتاش فریبا در این راستا گرفته نشده است.
شاید عوامل سازنده این سریال به خیال آنکه بهتاش فریبا و خانواده اش از این ماجرا استقبال کرده اند که نام آقا بهتاش به این وسیله در یک برنامه پرمخاطب دوباره سرزبان ها می افتد اما در عمل شاهدیم که نام بهتاش فریبای بزرگ تحت الشعاع نام ساختگی در این سریال قرار گرفته به گونه ای که حتی اگر امروز موتور جستجوی گوگل را با این عبارت به کار بگیرد می بینید که برخلاف تصور وقتی نام بهتاش فریبا به اصطلاح سرچ می شود بیشتر عکس های بهرام افشاری در آن ظاهر می شود! در واقع می توان این طور به ماجرا نگریست که عمق ناراحتی و اعتراض خاموش بهتاش فریبا و خانواده اش ناشی از زیر سایه قرار گرفتن نامی است که سال های در فوتبال این مملکت افتخار آفرید و چه در دوران بازی و چه در دوران مربیگری همواره یکی از خوش نام ترین ها بود. هرچند که برخی صفحات استقلالی در این روزها کوشیدند نام بهتاش فریبا را با اشاره به افتخارات دوران ماضی دوباره به مخاطبان معرفی کنند و بگویند بهتاش فریبای واقعی بهتاش فریبای باشگاه استقلال است اما به نظر می رسد که استفاده حداکثری از این نام در سریال پایتخت تا حد زیادی توانسته نام بهتاش فریبای اصلی را در سایه و تحت الشعاع قرار دهد.
«بهتاش فریبا» نامی است که در جامعه کمتر به گوش مان می خورد. نام هایی مانند علی کریمی به وفور در جامعه وجود دارد و شاید اگر از این نام استفاده می شد به دلیل تشابهات فراوان اسمی در جامعه هرگز علی کریمی بزرگ(جادوگر) نسبت به آن واکنش نشان نمی داد اما وقتی با اسم خاصی همچون بهتاش فریبا مواجه ایم داستان کمی متفاوت می شود و باید به بهتاش فریبا و خانواده استقلالی اش حق داد که از این اقدام به شدت ناراحت باشند وحتی سریال پایتخت را تحریم کنند. تماس های بسیاری در روزهای اخیر از سوی خبرنگاران حوزه فوتبال با بهتاش فریبا گرفته شد تا نسبت به این ماجرا اظهارنظر کند اما او فعلا ترجیح می دهد اظهار نظر درباره سریال پایتخت را به خاطر مردم که علاقه زیادی به تماشای این سریال داشتند را به آینده موکول کند.
البته نباید این واقعیت را نیز انکار کرد که بهرام افشاری بازیگر نقش بهتاش فریبا رشد قابل توجهی به لحاظ شیوه بازیگری و به کار بردن ریزه کاری های یک بازیگر نقش طنزدر سال های اخیر داشته و به خوبی توانسته در میان دیگر بازیگران طنز این مجموعه جای خاصی برای خود باز کند اما نباید فراموش کنیم انتخاب نام بهتاش فریبا برای نقش او هرگز جذاب نبود.
وعده، تاکتیک مشترک مدیران پرسپولیس
مهدی روزخوش
پرسپولیس در لیگ نوزدهم از نظر ثبات مالی و درآمدی فاصله زیادی با فصلهای قبل دارد. این باشگاه با وجود اینکه سه فصل پیاپی قهرمان شد و از این نظر پس از سالها سرآمد باشگاههای ایرانی لقب گرفت اما به واسطه ضعفهای مدیریتی نتوانست راهکاری برای درآمد شفاف و ثابت طراحی کند و حالا همان ضعفهای ابتدای فصل، باعث شده این باشگاه درگیر بحران بزرگ مالی شود.
بدهیهای ارزی و سنگین به مربیان و بازیکنان خارجی و پرداخت نشدن مطالبات بازیکنان فعلی در کنار بدهیهای سنگین به هتلها و آژانسهای هواپیمایی نشان میدهد سرخهای تهرانی بحران بزرگی مقابل خود میبینند که اگر حل نشود فاجعه عظیمی برایشان به همراه خواهد داشت. با وجود اینکه کمیته تعیین وضعیت بازیکنان و مربیان فیفا احکام قطعی برای پرداخت دستمزد برانکو، زلاتکو، مارکو، ایگور و ماریو بودیمیر صادر کرده اما پرسپولیسیها که فعلا توان پرداخت این مبالغ را ندارند درخواست جزئیات آرا را ارائه کردهاند تا بلکه با خریدن زمان، فاجعه بزرگ را به تعویق بیندازند.
پرداخت نکردن همین بدهیها برای سرخها جرایم سنگینی همچون محرومیت از نقل و انتقالات، کسر امتیاز و سقوط به یک دسته پایینتر به همراه خواهد داشت. حال به این بدهیها شکایت کالدرون و دستیارانش را هم اضافه کنید که احتمالا پرسپولیس به خاطر این پرونده هم به پرداخت ۵۵٠ هزار دلار محکوم خواهد شد.
در روزهایی که محمدحسن انصاریفرد روی صندلی مدیرعاملی پرسپولیس مینشست، مدام از حل دائمی مشکلات مالی صحبت میکرد. مدیر عامل وقت باشگاه که قول طراحی یک سیستم اقتصادی را داده بود به بازیکنان وعده میداد به زودی همه مشکلات مالی حل میشود و علاوه بر پرداخت بدهیهای گذشته، مطالبات بازیکنان هم در موعد مقرر پرداخت شود. او برای این کار با کارگزاری قرارداد بست و در همان روز اول از درآمد سالانه ١۵٠ میلیاردی سخن گفت. البته انصاریفرد هیچ وقت به این سوال پاسخ نداد که با این شرایط ایدهآل چرا کارگزار باشگاه در پنج ماه همکاری فقط ١۵ میلیارد و ۵٠٠ میلیون تومان آن هم به عنوان وام به پرسپولیس داده است و آن وعده ١۵٠ میلیاردی چه شد؟
این بخشی از تاکتیک مدیران پرسپولیس است که به واسطه آن اعتماد و حمایت بازیکنان را به خود جلب کنند و در ادامه به حمایت هواداران برسند. با همین شیوه مشکلات هر روز بیشتر میشد و وعدهها هم به تحقق نزدیک نبود تا اینکه بازیکنان هم اعتراضهای جسته و گریختهای به وضع موجود مطرح کردند.
با جدایی انصاریفرد، رسولپناه پشت میز مدیرعاملی پرسپولیس نشست تا به عنوان سرپرست، کشتی به گل نشسته پرسپولیس را اداره کند. البته او و سایر اعضای هیأتمدیره (که این روزها بیش از همیشه در اداره باشگاه دخالت دارند) به خوبی میدانند با قراداد بدی که با یک کارگزار منعقد شده عملا پرسپولیس راهی برای درآمدزایی مقابل پایش نمیبیند. به عبارت دیگر باشگاه در این شرایط یا باید به قرارداد منعقد شده پایبند بماند که در آن صورت تضمینی برای کسب درآمد لازم وجود ندارد یا راه فسخ آن را در پیش بگیرد که به احتمال فراوان این راه هم پیامدهای سنگینی برای باشگاه به همراه خواهد داشت. با این حال در چند روز اخیر برخی بازیکنان پرسپولیس و سرمربی این تیم جلسهای با تیم مدیریتی جدید باشگاه برگزار کردند تا از شرایط و نحوه پرداخت مطالباتشان مطلع شوند. با وجود اینکه باشگاه درگیر پیچ و خم عجیب در راه درآمدزایی است اما وعدههایی در این جلسهها به بازیکنان و گلمحمدی داده شد تا آنها را مجاب کند با انتشار پستی در فضای مجازی از “ارائه فرصت برای بهبود اوضاع باشگاه” سخن بگویند.
«وعده دادن» سادهترین کاری است که یک مدیر در زمان تصدی مدیریت پرسپولیس انجام میدهد اما عمل نکردن به همین وعدهها نه تنها بر مشکلات حال حاضر باشگاه میافزاید بلکه در آینده تبعات سنگینتری به همراه خواهد داشت. باید دید در آینده چه روزهایی برای پرسپولیس رقم خواهد خورد. حل واقعی مشکلات مالی و پرداخت بدهیهای سنگین خارجی یا استرس کسر امتیاز و بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی و سقوط به دسته پایینتر؟