«دیار اجدادی» در بازار کتاب
«دیار اجدادی» در بازار کتاب

«دیار اجدادی» نوشته فرناندو آرامبورو با ترجمه علیرضا شفیعی‌نسب از زبان اسپانیایی منتشر شد. این کتاب در ۸۰۰ صفحه  با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۳ هزار تومان در نشر خوب راهی بازار کتاب شده ‌است. در بخشی از مقدمه مترجم بر این رمان می‌خوانیم: در «دیار اجدادی» با نُه شخصیت اصلی  روبه‌رویم که تک‌تکشان، […]

«دیار اجدادی» نوشته فرناندو آرامبورو با ترجمه علیرضا شفیعی‌نسب از زبان اسپانیایی منتشر شد. این کتاب در ۸۰۰ صفحه  با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۳ هزار تومان در نشر خوب راهی بازار کتاب شده ‌است.
در بخشی از مقدمه مترجم بر این رمان می‌خوانیم: در «دیار اجدادی» با نُه شخصیت اصلی  روبه‌رویم که تک‌تکشان، بیش از کاراکترهایی در دل داستان، به انسان‌هایی زنده و واقعی می‌مانند؛ انسان‌هایی با تمام ضعف‌ها و قوت‌ها، تردیدها و امیدها، آرزوها و ناکامی‌ها. در طول صفحات این رمان، عملا با این شخصیت‌ها زندگی می‌کنیم و همین باعث می‌شود تا مدت‌ها پس از خواندن کتاب نیز آن‌ها را در یاد داشته باشیم. شاید پس از شنیدن یکی از مولفه‌های محوری این داستان، که فعالیت‌های تروریستی سازمان «اِتا» است، ناخودآگاه در ذهنمان آن را با گزارش‌های خبری مقایسه کنیم. اما کاری که آرامبورو در این کتاب انجام می‌دهد زمین تا آسمان با اخبار و  گزارش‌های فجایع و جنگ‌ها و حادثه‌های تروریستی تفاوت دارد.
همچنین  در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: از خودت می‌پرسی: ارزشش را داشت؟ و تنها پاسخت سکوت این دیوارهاست و چهره‌ات که هر روز در آینه پیرتر و پیرتر می‌شود و پنجره‌هایی که با نماهای کوچکی از آسمان به یادت می‌آورند که آن بیرون، زندگی جاری‌ست و پرنده هست و رنگ هست، اما فقط برای دیگران. اگر از خودت بپرسی مگر چه کار بدی کردم، صدایی در سرت می‌گوید: هیچ، خودت را فدای دیار اجدادی کردی. آفرین، پسرجان، حالا دیگر تعارف را کنار بگذاریم. اگر دوباره بپرسی، جواب می‌آید: سادگی کردم و مغزم را شست‌وشو دادند. «خیلی وقت بود کتابی نخوانده بودم که چنین پردازش خلاقانه‌ای داشته باشد و تا این حد گیرا و تأثیرگذار باشد. این داستان سندی شیوا بر برهه‌ای از تاریخ نیز هست.»

تجسمی
خلق آثار هنری با قهوه
یک هنرمند ایتالیایی به واسطه بازی با رد قهوه روی بوم سفید، آثار هنری شگفت‌انگیز خلق می‌کند. ارادت مردم ایتالیا به قهوه بر کسی پوشیده نیست. در شرایطی که بیشتر مردم این کشور اسپرسو را برای طعمش دوست دارند، جولیا برناردلی از این نوشیدنی محبوب به عنوان ابزاری برای ابراز خلاقیت استفاده می‌کند. این هنرمند ایتالیایی قهوه را روی بوم پاشیده و رد آن را به اثری هنری تبدیل می‌کند که شبیه به یک نقاشی آبرنگ با جزئیات فراوان است.
برناردلی خیلی تصادفی به این سبک خلاقانه از هنرآفرینی رسید. این هنرمند یک روز حین کار به صورت اتفاقی قهوه را روی بومش ریخت اما به جای آن که تمیزش کند یک قاشق برداشت و از آن برای هدایت مایع قهوه‌ای روی فضای سفید بوم استفاده کرد.
برناردلی همچنان از قاشق و چوب کبریت به جای قلمو استفاده می‌کند. این هنرمند در خلق طرح‌های خود از هر منبع موجود الهام می‌گیرد خواه پیش‌طرح‌های معماری باشد یا مطالعه چهره انسان. وی در سبک خلاقانه خود حتی به بازآفرینی شاهکارهای هنر رنسانس ایتالیا نیز دست می‌زند و در این راه مونالیزا از لئوناردو داوینچی، آفرینش آدم از میکل آنژ و تولد ونوس از ساندرو بوتیچلی را با قهوه نقاشی کرده است.

رویداد
اصغر فرهادی از جشنواره پالم اسپرینگز جایزه می‌گیرد
اصغر فرهادی جایزه‌ی «تأثیرگذاری خلاقانه‌ ‌ در بخش کارگردانی» را از جشنواره پالم اسپرینگز دریافت می‌کند. ورایتی گزارش داد که جایزه‌ی تأثیرگذاری خلاقانه‌ در بخش کارگردانی را که بخشی از رویداد سالانه‌ی خود در فستیوال پالم اسپرینگز آمریکاست، به اصغر فرهادی اهدا خواهد کرد.
فرهادی امسال با فیلم «قهرمان» در این جشنواره حضور خواهد داشت و این جایزه، به عنوان مهم‌ترین جایزه کارگردانی این فستیوال شناخته می‌شود.
استیون گایدس، از مدیران ورایتی درباره «قهرمان» و انتخاب فرهادی برای این جایزه می‌گوید:«اصغر فرهادی، کارگردان برنده‌ی دو  جایزه اسکار با فیلم «قهرمان» بار دیگر جایگاه خود را به عنوان یکی از برترین فیلمسازان و فیلمنامه‌نویسان بین‌المللی، تثبیت کرد. جایزه بزرگ فستیوال کن تنها نقطه‌ی شروع جوایز بین‌المللی این فیلم بود. همان‌طور که فرهادی با فیلم‌های «جدایی» و «فروشنده» تحسین منتقدین و رویدادهای سینمایی را برانگیخت؛ آن‌هایی که ارزش فیلمنامه‌های چند لایه‌ی او و بازی‌های ماهرانه بازیگرانش را دریافتند و نقش او را به عنوان استادی که کارگردانی را بلد است و به انسانیت می‌اندیشد، دیدند.»

 

درس تاریخ

ایجاد بهبهان و اختلاف نظر بر سر نامگذاری اين شهر
۱۲ دسامبر سال ۵۲۵ در نشستی که در کاخ پادشاهی ايران در شهر تيسفون برگزار شده بود تني چند از مقام های کشوری و لشکری که تحت نفوذ افکار مزدک قرار داشتند با پيشنهادِ بزرگ وزيرِ قباد يکم شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان به گذاردن نام قباد برشهر تازه ساز ميان شوش و استخر (شيراز) مخالفت کردند و گفتند که نبايد نام يک شاهِ زنده (در طول حيات او) بر يک شهر گذارده شود که تاريخ از اين عمل، قضاوت تملق گويی خواهد کرد و قباد که خود او هم متمايل به انديشه های مزدک (سوسیالیسم) بود پذيرفت که نام ديگری بر شهر گذارده شود. پيشنهاد شد که نام شهر را «ارگان» بگذارند و پس از درگذشت قباد، با جلب نظر جانشين او، شهر به اسم وي تجديد نام يابد؛ زيراکه اين شهر تازه به دستور قباد و زير نظر مستقيم او ساخته شده بود و محل آن را نيز خود قباد در کنار رودخانه مارون تعيين کرده بود. رسم شاهان ساسانی بود که هر کدام يکی ـ دو شهر تازه بسازند. به نوشته پاره ای ازمنابع بيزانس (قسطنطيه)، قباد شخصا در اين جلسه خواسته بود که شهر تازه به نام او خوانده شود، که به نظر درست نمی آيد.
شهر ارگان بعدا ويران و متروک شد و احتمالا بر اثر زلزله و عوامل طبيعی ـ و نفوس آن ترجيح دادند که به جای نقل مکان به شهر کوچک «بهان » در همان نزديکی، شهری به فاصله ای نه چندان دور در جنوب ارگان برای خود بسازند که پس از تکميل بنای اين شهر، نام آن را «به بهان» به معنای بهتر از «بهان» گذاردند که این نام تا به امروز باقی مانده است و شهری است قديمی. بايد دانست که مزدک که انديشه های او در زمان حکومت قباد يکم (گواد – کواد) انتشار و ترويج شد پايه گذار سوسياليسم در جهان بشمار می رود. مزدک یک روحانی زرتشتی بود.