جمله ـ گروه سیاسی: اعتراضات سراسری که اصولگرایان آن را اغتشاش و مخالفان حاکمیت آن را انقلاب میخوانند در آستانهی دوماههگی قرار دارد اما همچنان در یافتن ریشهی آن میان حاکمیت و بخش اعظمی از مردم اختلافنظری جدی دیده میشود. حاکمیت تقصیر اصلی این اغتشاشات را به گردن دشمن و ناکامیهای دوسال پایانی دولت روحانی […]
جمله ـ گروه سیاسی: اعتراضات سراسری که اصولگرایان آن را اغتشاش و مخالفان حاکمیت آن را انقلاب میخوانند در آستانهی دوماههگی قرار دارد اما همچنان در یافتن ریشهی آن میان حاکمیت و بخش اعظمی از مردم اختلافنظری جدی دیده میشود. حاکمیت تقصیر اصلی این اغتشاشات را به گردن دشمن و ناکامیهای دوسال پایانی دولت روحانی میاندازد، اما بسیاری از مردم بهویژه طبقهی متوسط جامعه معتقدند که رسانههای خارجی تنها نقشی عرضی دارند و دلیل اصلی این انتقادهای گسترده ناکامی حکومت در ۴دههی گذشته است، که هیچ دولتی نتوانسته آن را بهصورت ریشهای حل کند.
مردم ایران ۴۰ سال است درگیر تورم هستند. ۴۳ سال است به آمریکا فحش میدهند اما تمامی ارکان سیاسی و اقتصادی زیست روزمرهشان وابسته به نرخ دلار آمریکاست. از تابستان ۱۳۵۹ تا بهامروز مردم ایران در جنگ آشکار و پنهان با جهان بهسر میبرند. در یک دورهی ۸ساله جنگی خونین میان ما و عراق در جریان بود که از حمایت تمامی کشورهای جهان، به جز ۴ کشور( سوریه، کرهشمالی، لبنان و لیبی) بهره میبرد. در همان دوران؛ جنگی داخلی و جدی میان حاکمیت و گروه مجاهدین خلق( منافقین) جریان داشت که موجب خونریزیهای فراوانی شد.
بعد از پایان دفاع ۸ساله، ایرانیها منتظر بودند تا بالاخره روی ثبات و آرامش را ببینند، اما رفتارهای ویژهی جمهوری اسلامی در سطح جهان که ریشه در گفتمان استکبارستیزی انقلاب ۵۷ داشت، مانعی جدی برای توافقی با ثبات میان ایران و جهان غرب بهخصوص آمریکا بود. به اینها باید تورم باورنکردنی دوران هاشمی را هم اضافه کرد که پارادایم مستضعفنوازی جمهوریاسلامی را به سیاست ثروتمندنوازی تغییر داد. بسیاری از منتقدان امروز سیاستهای او که از فرستادن هیچ ناسزایی به روح آن روحانی رفسنجانی فروگذار نمیکنند در آن روزها وی را یار امام و سردارسازندهگی میدانستند. بنابراین لازم است که بدانیم هاشمیِ منفور ۱۵سال پایانی عمرش، محبوب دههی ۶۰ بود و مانعی برای اجرای سیاستهایش نمیدید. این همراهی کلیت حاکمیت با سیاستهای دولت سازندگی موجب شد که مردم، این رفتارها را بهپای کلیت نظام بنویسند که از قضا تعبیر چندان نادرستی هم نبود.
مدت زمان کوتاه گفتگوی تمدنها در دولت اصلاحات هم چندان نپایید و تنشهای درونی بهعلاوه مسئلهی هستهای موجب شد که دولت خاتمی وارد جنگی پنهان با جهان غرب شود که در این مسیر شرکای کمونیستاش نیز وی را تنها بگذارند. همین چالشها موجب گردید دولت این روحانی خندان دستاوردهای چندانی که با ظرفیتهای واقعی ایران تناسب داشته باشد، کسب نکند.
دولت احمدینژاد نیز که به لطف جهش افسانهای قیمت نفت و انحلال سازمان برنامهوبودجه، بهعلاوه حمایت تمامقد تمامی ارکان حاکمیت، سیاستی بهشدت عوامفریبانه وبدون پشتوانه علمی و تجربی را در پیش گرفته بود، موفقیت چندانی کسب نکرد و در عوض با ثبت کردن چندین قطعنامه برعلیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد، کشور را وارد فازی کرد که حتی در زمان جنگ و تسخیر سفارت آمریکا هم تجربه نکرده بود. بنابراین سیاست کاغذپاره خواندن تحریمها نیز اثری نداشت و جنگ پنهان همچنان
ادامه یافت.
دولت روحانی هم سعی کرد با استفاده از گفتمان دولت اصلاحات و استفاده از بسیاری از مدیران جناح چپ بالاخره ایران را به صلحی با جهان برساند که از قضا با انعقاد برجام برای مدت کوتاهی موفق به تحقق این خواسته شد، اما برای آنها که اصول اساسی سیاست خارجی ایران را میدانستند روشن بود که این آتشبس بنفش دیری نخواهد پایید. چندان که چنین هم شد و حاکمیت راضی به ادامه برجام در حوزههای دیگر نشد و نهایتا کسی در ایالات متحده بر سر کار آمد که نتیجه ۲سال مذاکره را در چند دقیقه و با یک امضا بر باد داد تا جنگ پنهان و آشکار ایران با غرب دوباره آغازا شود.در دولت ابراهیم رییسی نیز وضعیت بهتر نشد. بسیاری معتقدند که این دولت اساسا نه نیازی به صلح با جهان میبیند و نه بر پایهی جهانبینیاش آن را الزامی میداند. رفتار کجدارومریز تیم مذاکره کننده ایران در یکسال گذشته به خوبی موید این حقیقت است که بدنهی سخت جمهوری اسلامی ایران، برجام را پایان یافته میداند و به این نتیجه رسیده که اصلا نیازی به ارتباط با جهان نیست و میتوان با چند کشور همسایه بهعلاوه چین و هند ایران را شکوفا و ثروتمند کرده و مردمانش را به رفاه و آسایش رساند. تصوری که به عقیده نگارنده نادرست است اما صداوسیما و رسانههای نزدیک به حکومت آن را حقیقتی محتوم میدانند.
به این جنگ ۴۳ ساله باید جنگهای پیاپی داخلی را هم اضافه کرد. جنگی عجیب میان دوجناح اصلی حاکمیت که هیچ فایدهای به حال عامهی مردم نداشته و تنها جیب کسانی را پر کرده است که در بازی بیسروته سیاست در ایران مکانیابی خوبی داشتهاند و جهت باد را میشناختند.
و برعکس موجب شکافی جدی میان ملت شد که خودش را با دوگانه «خودی و غیرخودی» نشان داد.تورم ۴۰ سال است که ادامه دارد، بدون اینکه برای ملت روشن شود که بالاخره تجویز حکومت جمهوری اسلامی برای کنترل این تورم دورقمی چیست. از ۴۰ سال پیش تابحال هنوز بازار داروی ناصرخسرو درجریان است و کار بهجایی رسیده که در آستانهی ۴۴ سالگی انقلاب، چرکخُشککن نایاب شده است. ۴۰سال است که بیکاری درحال افزایش است و آقازادهها
روزبهروز بیشتر می شوند.
هنوز ملاک حاکمیت برای استفاده از اقشار مختلف مردم، الگویی است که در گزینشها به کار میرود و روند غیرخودیسازی به جایی رسیده که دیگر علیلاریجانی هم نمیتواند رییسجمهور شود.سالبه سال به تعداد زبالهگردها، مهاجران، معتادان، اقشار آسیبپذیر، خشونت، زنان سرپرست خانوار، طلاق و فقر افزوده میشود و در نقطه مقابل از شادی، رفاه، امیدواری و مدارا کاسته میگردد. با چنین روندی عجیب است که هنوز بسیاری دلیل اصلی اعتراضات اخیر مردم را شبکههای فارسی زبان خارج از کشور میدانند و معتقدند جمهوری اسلامی یکی از بهترین و موفقترین حکومتهای جهان معاصر است که بیشتر از هرحکومتی به آراء مردمی تکیه دارد و از هر انگشتش یک هنر میبارد.
تا وقتی نگاه کل حاکمیت به خودشان گروهی نخبهی بابصیرت است و در مقابل؛ عامهی مردم را عدهای فریبخوردهی پرتوقع میدانند هیچ چیزی به سامان نخواهد شد و حتی اگر از همین فردا دیگر هیچ اعتراضی در خیابانها، مدارس، دانشگاهها و بازارها نباشد، بهمعنای پایان یافتن خشم مردم از ۴۳ سال مدیریت ناکارآمد نیست.
ردهی سنی کسانی که بخش اعظم مخالفان این روها را تشکیل میدهد حاکی از آن است که این نسل شکافی جدی با ایدئولوژی بنیادین جمهوری اسلامی دارد و اصولا زبان آن را نمیفهمد. جمهوری اسلامی هم که در تمام این سالها عادت کرده بود متکلموحده باشد، زبان این نسل جدید را درک نمیکند. همین عدم همزبانی به عدم همدلی انجامیده و کار را بهجایی رسانده که امروز شاهدش هستیم. تا وقتی حاکمیت فکر میکند شنیدن حرف مردم بهمعنای کوتاه آمدن است و ایرانیها ناچارند هرچه آنها میگویند را بپذیرند، نهتنها راه برای گفتگو هموار نخواهد شد، بلکه کار بهجایی میرسد که سخنگوی دولت بابت قتلعام نکردن دستهجمعی معترضان
بر سر مردم منت میگذارد.