رمان و امر معمولی جست و جوی قهرمانی در روایت
رمان و امر معمولی جست و جوی قهرمانی در روایت

ایان وات در کتاب کلاسیک «پیداییِ قصه» از زمینه‌های ظهور رمان می‌نویسد، از این که رمان تنها در بستری خاص امکان ظهور داشت، «جامعه باید برای هر فرد ارزشی آنچنان والا قائل باشد که او را موضوع مناسب ادبیات جدی خود بداند». ادبیات تا پیش از این ، به ویژه در فرم تراژدی، عرصه شخصیت‌های […]

ایان وات در کتاب کلاسیک «پیداییِ قصه» از زمینه‌های ظهور رمان می‌نویسد، از این که رمان تنها در بستری خاص امکان ظهور داشت، «جامعه باید برای هر فرد ارزشی آنچنان والا قائل باشد که او را موضوع مناسب ادبیات جدی خود بداند». ادبیات تا پیش از این ، به ویژه در فرم تراژدی، عرصه شخصیت‌های ممتاز بود، آن‌ها که تبار یا موهبتی خاص داشتند و گویا رخدادهایی استثنایی را تجربه کرده‌اند.

رمان، اما ژانر زندگی روزمره بود و آدمیان معمولی؛ ژانر طبقه متوسطِ در حال ظهور. آدمیانی که البته در سودای برکشیدن خود هستند. آن آزادی‌ ای که مدرنیته در نظر به ارمغان آورده بود، شوق تحرک ایجاد می‌کرد. شوق این که قصه هر فرد آن چنان خاص است که روایت کردنش ارزشمند و جذاب باشد. در واقع این جا نوعی دیالکتیک بین امر معمولی و خاص در کار است؛ روایتی درباره آدم‌هایی معمولی و در عین حال خاص. داستایوسکی در فضای قرن نوزدهم روسیه، از تقلا برای این خاص‌بودگی می‌گوید که جوانان را مفتون ساخته. در ابتدای رمان «ابله» می‌نویسد« برای یک جوان امروزی هیچ اهانتی بدتر از آن نیست که به او بگویید همه چیزش مثل همه است، یا ضعیف النفس است یا هنر خاصی ندارد و خلاصه آدم عادی است». دنیای مدرن عاری از قهرمانان حماسی بود، دنیایی که انگار امر والا ترکش گفته بود؛ اما طلب استعلا و برکشیدن کماکان باقی ماند و به این خاطر فرد مدرن همواره خواهان به درآمدن از وضعیت «معمولی» است. در این جهان انگار دیگر امکانی برای قهرمانی و استعلا نیست؛ پس باید در روایت در جستجویش بود. ولع ما برای نوشتن از جزیی‌ترین مسائل روزمره‌مان، از احساس‌های آنی، علاوه بر تنهاییِ مدرن، ناشی از همین نیاز است: نیاز به بیرون‌شدن از وضعیت معمول، به زیبایی‌شناسانه کردنِ زندگی روزمره و این که قصه ما هم قصه‌ای است که ارزش روایت و خواندن دارد. ما از عادی‌بودن نفرت داریم.

٭ ٭ ٭
کتاب «پیدایی قصه» نوشته ایان وات، با ترجمه ناهید سرمد، توسط نشر علم، روانه بازار کتاب شده است. کتاب «پیدایی قصه» تحقیقی است درباره سه قصه‌نویس مشهور قرن هفدهم و هجدهم انگلیس :دانیل دیفو، سمیوئل ریچاردسون و هنری فیلدینگ؛ که طی آن ویژگی نوشته‌های آنان و دلایل روی آوری مخاطبان به آثارشان نقد و بررسی می‌شود.
مبحث نخست کتاب مربوط به «واقع‌گرایی و شکل قصه» است که در پی آن، عنصر جماعت کتاب خوان و ارتباط آن با «پیدایی قصه» ارزیابی می‌شود .نویسنده در این بخش و قسمت‌های دیگری از کتاب، سعی دارد ارتباط پایدار بین ویژگی‌های بارز ادبی قصه را با خصایص جامعه انگلیس در قرن هفده و هیجده، روشن سازد . مباحث بعدی کتاب به ارزیابی آثار سه شخصیت مذکور اختصاص دارد و در انتهای کتاب نیز یادداشتی تحت عنوان «واقع‌گرایی و سنت بعدی» فراهم آمده است .نویسنده در این بخش خاطر نشان می‌کند : «پس از ریچاردسون و فیلدینگ، اهمیت نقش قصه در صحنه ادب رو به افزایش گذاشت …این افزایش کمی به هیچ طریق با رشد کیفی هماهنگ نبود .قصه نیمه دوم قرن هجدهم، جز در چند مورد استثنایی، دارای ارزش نهادی اندک بود»…، زیرا فشارهای اعمال شده از سوی کتابفروشان و کارگزاران کتابخانه‌ها، سبب گردید نیازی کاذب در جماعت خواننده پدید آید و آنها را به سمت ماجراهای عاشقانه فارغ از نکته سنجی بکشاند .

٭ ٭ ٭
حسین پاینده (متولد ۲۸ شهریور ۱۳۴۱) نویسنده، منتقد ادبی، منتقد فیلم و استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی و مسئول پروژه «مجموعه نظریه و نقد ادبی» است که به کوشش نشر روزگار، انتشارات نیلوفر، انتشارات نگاه امروز و انتشارات حکایت قلم نوین منتشر شده‌است. از وی در کتاب باغ در باغ هوشنگ گل شیری در ضمن منتقدانی یاد شده‌است که به پیش برد نقد ادبی در ایران یاری رسانده‌اند.

تقدیم‌نامه سیمین دانشور
سیمین دانشور، نویسنده مشهور معاصر، یکی از داستان‌های خود با عنوان اسطقس را با تقدیم‌نامه‌ای به حسین پاینده اهدا کرده‌است که در کتاب مجموعه داستان انتخاب موجود است (۱۳۸۶، تهران: قطره). دانشور در زمان حیات این داستان را با دستخط خود همراه با همان متن اهدائیه به حسین پاینده اهدا کرده بود.
در پی اهدای جایزه ادبی جلال آل احمد به کتاب گشودن رمان در سال ۱۳۹۳ همزمان با عضویت پاینده در هیئت علمی جشنوارهو انتقاد حسین بیات، یکی از داوران جشنواره از این موضوع، لیلا صادقی در خرداد ۱۳۹۹ پاینده را به سرقت ادبی در این کتاب، و اعمال نفوذ در میان داوران جشنواره برای کسب جایزه متهم کرد. پاینده نیز در رد این اتهامات یادداشت‌هایی را در وبلاگ خود منتشر کرد. این موضوع واکنش‌هایی از سوی بلقیس سلیمانی، صادق کرمیار و افرادی دیگر را در پی داشت. پاینده که به‌دلیل اتهامات مطرح‌شده، از صادقی به مراجع قضایی شکایت کرده‌بود، در نهایت در مرداد ۱۳۹۹ و پس از انتشار نامه ۲۰ استاد دانشگاه در روزنامه شرق که در آن شکایت قضایی از نقد ادبی را مورد انتقاد قرار داده‌بودند، از شکایت خود صرف نظر کرد.

 

محمد هدایتی