رمضانی گزینه غلط برای تغییر سرنوشت بازی
رمضانی گزینه غلط برای تغییر سرنوشت بازی

  محمد قراگزلو / یحیی گل‌محمدی و کادرش همواره در بازی‌های لیگ و در نیمه‌های دوم واکنش‌های مناسبی به آنچه در نیمه نخست گذشته بود نشان می‌دادند و بازی‌های پرشماری را با تدابیر و تغییرات رخ داده در نیمه دوم به سود خود تمام کردند. حتی در دو بازی قبلی مقابل التعاون هم تیم در […]

  محمد قراگزلو /
یحیی گل‌محمدی و کادرش همواره در بازی‌های لیگ و در نیمه‌های دوم واکنش‌های مناسبی به آنچه در نیمه نخست گذشته بود نشان می‌دادند و بازی‌های پرشماری را با تدابیر و تغییرات رخ داده در نیمه دوم به سود خود تمام کردند. حتی در دو بازی قبلی مقابل التعاون هم تیم در نیمه دوم به گل رسید که تغییرات اعمال شده در ترکیب برای رسیدن به گل و بعد از آن حفظ برتری مؤثر و محسوس بود.
واکنش یحیی به عقب افتادن از دحیل اما یک ایراد بزرگ داشت. پرسپولیس تا قبل از دریافت گل از دحیل بازی نسبتاً پایاپای و روانی ارائه می‌داد و بعضاً از ساده‌ترین روش‌ها موقعیت گل می‌ساخت و به اندازه تیم پرستاره حریف خطرناک بود اما یحیی به دست خود کاری کرد تا این هارمونی از بین برود.واکنش کادر فنی پرسپولیس به گل خورده فوری و به موقع بود اما ورود آرمان رمضانی به زمین کاری کرد تا شکل بازی تیم به گونه‌ای تغییر کند که یک مهاجم نوک آن جلو دارد. مهاجمی که تنها با بازی مستقیم و توپ‌های ارسالی از کناره‌ها کارآیی‌اش را نشان خواهد داد و در سایر موارد چنانچه قرار باشد تیم با کار ترکیبی و روی اصول قبلی‌اش جلو برود کاری از پیش نخواهد برد.
آرمان رمضانی که در دو بازی قبلی هم نشان داده بود مهاجمی نیست که بلد باشد با حفظ توپ، چرخش به موقع و شرکت در کارهای ترکیبی کاری از پیش ببرد همواره رو به زمین خودی بود و هرگز نتوانست گزینه مؤثری در تغییر شرایط مسابقه باشد. در عین حال پرسپولیس هرگز نتوانست بازی مورد علاقه او را انجام دهد و غیر از یکی دو اوت بلند و یکی دو ضربه ایستگاهی اتفاقی نیفتاد تا همه به درخشش جرقه‌ای این مهاجم بلندزن دل خوش کنیم.
یحیی در شرایطی آرمان رمضانی را به بازی برد که میانه میدانش را پر کرده بود از هافبک‌های توپ نگه‌داری که همه در عرض بازی می‌کنند و دوست دارند با پاس‌های کوتاه کوتاه جلو بروند اما نه در این زمینه موفق بودند نه قدرت بردن توپ به کناره‌ها و ارسال از جناحین را داشتند.
پرسپولیس با تعویض آرمان رمضانی از دقیقه ۶۵ از اصل خود فاصله گرفت در حالی که مطابق استانداردهای قابل انتظار، با توجه به شرایط تیم در آن موقعیت ورود یک هافبک خلاق دیگر مثل عالیشاه یا مهدی عبدی برای پر کردن جای آل‌کثیر در آن دقیقه از مسابقه می‌توانست گزینه محتمل‌تر و احتمالاً کارگشاتری باشد.مهدی عبدی با اینکه تجربه بازی در لیگ قهرمانان را ندارد اما حداقل اینکه با تیم فعلی هماهنگ‌تر است و روی زمین بهتر و مؤثرتر از رمضانی بازی می‌کند. او برعکس رمضانی پشت به دروازه حریف نیست و از درهای دفاعی می‌تواند عبور کند و مهاجمی نیست که تنها منتظر ارسال یا اوت‌های بلند بماند.
هر چند با این دفاع فشرده دحیل، خستگی مفرط بازیکنان پرسپولیس و نقصی که در دفاع چپ تیم ایجاد شده بود شاید ورود عبدی به جای رمضانی نیز نمی‌توانست اتفاق بهتری رقم بزند اما یحیی با این تغییر طرفی نبست و شکل بازی پرسپولیس در ۳۰ دقیقه پایانی بدتر از ۶۰ دقیقه قبلش شد در حالی که باید با ریتم بهتری به دروازه حریف نزدیک می‌شد و گل خورده را جبران می‌کرد.
پرسپولیس در شرایطی این بازی را باخت که مالکیت توپ این تیم نسبت به حریف پرمهره و قطری‌اش بیشتر بود و سرخ‌ها ۵۳ درصد زمان مسابقه توپ را در اختیار داشتند و تعداد پاس‌های‌شان هم بیشتر بود اما ضربات در چارچوب این تیم نسبت به حریف کمتر بود. در مقابل ۵ شوتی که حریف به دروازه پرسپولیس زد سرخ‌ها فقط دو بار ضربه در چارچوب داشتند اما هم ضربات داخل و بیرون چارچوب مربوط به زمانی بود که تیم به روال عادی خود بازی می‌کرد و تغییرات در ترکیب اعمال نشده بود.
لیگ قهرمانان و قطر؛ ما و فینال حذفی!
  علی مهریزی/
این ایام که لیگ قهرمانان آسیا به صورت متمرکز در کشور قطر برگزار می‌شود و توجه فوتبالدوستان به آنجاست، بیشتر از همیشه به سیر پیشرفت فوتبال این کشور فکر می‌کنم. درباره قطر پس از قهرمانی در جام ملت‌های آسیا بسیار نوشتند، از برنامه‌ریزی و بهبود زیرساخت‌ها تا همکاری با بهترین مربیان پایه اروپا و طی کردن یک پروسه سالم و هدفمند برای تنه زدن به قدرت‌های برتر قاره. اینکه کشوری در ابعاد قطر به راحتی از چنین مسابقات پرفشاری میزبانی می‌کند البته با توجه به بحث برگزاری جام‌جهانی در آنجا، موضوع عجیبی نیست و اساسا همسایه کوچک ما، به سطحی بسیار بالاتر از سایر کشورهای منطقه در زیرساخت‌ها و امکانات رسیده است.
 گاهی اوقات فکر می‌کنم کشور ما ایران در بخشی از این ماراتن پیشرفت، ایستاده و با شانه‌های افتاده دویدن سایرین را تماشا می‌کند. در شرایطی که السد و الدحیل و الهلال بهترین بازیکنان اروپایی را برای بازی در تیم‌شان وسوسه می‌کنند، عده‌ای در ایران به بهانه صرفه‌جویی ارزی و اقتصادی جلوی ورود سرمربیان رزومه‌دار و بازیکنان باکیفیت خارجی به ایران را گرفته‌اند. حال اینکه اگر وضعیت امروز فوتبال ایران چنین تب‌دار و آشفته است دلیلش نه تعامل با خارجی‌ها که بی‌کفایتی مدیران فرصت طلب، کم سواد و بعضا بی سوادی است که با تصمیمات غیر ورزشی و غیر تخصصی مهلک ترین ضربات را به پیکر فوتبال ایران زدند.
فاجعه برگزاری فینال جام حذفی بین پرسپولیس و داماش حاصل کار همین مدیران بود و خسارتی مثل پرونده ویلموتس که هرجایی جز ایران اتفاق میافتاد ابعاد رسوایی‌اش بسیار بزرگ‌تر بود، نمونه‌های کوچکی از سوء مدیریت فزاینده در فوتبال ماست. مسئله ورود بانوان به استادیوم‌ها برطرف نشده اما فدراسیون فوتبال هربار با عوام فریبی درخواست میزبانی از مسابقات قاره‌ای می‌کند. اما فرسنگ‌ها فاصله است بین واقعیت و نمایش، بین خواستن و تظاهر به خواستن. قبول کنیم از غافله عقب افتادیم. رتبه یک رنکینگ برترین تیم ملی قاره را از دست دادیم، در فوتبال باشگاهی سالهاست رنگ قهرمانی را ندیدیم و قطر شده مدینه فاضله فوتبالیست‌مان. واقعا مسبب این عقب‌ماندگی کیست؟ آیا وقتش نرسیده حالا که ابداعات و رویکرد مدیریتی مدیران جهادی شکست خورده، کمی به اطراف نگاه کنیم و یاد بگیریم؟ یا لااقل عرصه را برای خانواده فوتبال باز بگذاریم تا شاید دلسوزان واقعی این صنعت بزرگ، راهی برای نجات آن پیدا کنند؟