روایتی از فراز تا مرگِ داعش و خلیفه‌اش؛ ابوبکر البغدادی و همه دشمنانش
روایتی از فراز تا مرگِ داعش و خلیفه‌اش؛ ابوبکر البغدادی و همه دشمنانش

به گزارش «جمله» به نقل از ایرنا درباره ابوبکر البغدادی اطلاعات کاملی در دسترس نیست. آنچه در مورد وی گفته شده است، یک نام اصلی او یعنی؛ «ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری السامرایی» دیگر سال و محل تولدش است؛ ۱۹۷۲ در شهر سامرا. جستجوی سوابقش نشان می دهد در دانشگاه بغداد در رشته حقوق […]

به گزارش «جمله» به نقل از ایرنا درباره ابوبکر البغدادی اطلاعات کاملی در دسترس نیست. آنچه در مورد وی گفته شده است، یک نام اصلی او یعنی؛ «ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری السامرایی» دیگر سال و محل تولدش است؛ ۱۹۷۲ در شهر سامرا. جستجوی سوابقش نشان می دهد در دانشگاه بغداد در رشته حقوق اسلامی مدرک دکترا را اخذ کرده بود. گویا او تا سال ۲۰۰۳ و پیش از حمله آمریکا به عراق، به کار وعظ و موعظه در مسجد امام احمد بن حنبل سامرا هم مشغول بوده است. اطلاعات بیش از این از طریق سند های سازمانی امنیتی و نظامی به دست آمده است. ابراهیم البدری پس از اشغال عراق توسط آمریکا گروهی مذهبی-نظامی علیه اشغالگران تشکیل می دهد. گروه کوچکی که زمینه ساز اتحاد او با نامی بزرگ القاعده می شود. ابومصعب الزرقاوی در آن ایام به عنوان جانشین اسامه بن لادن، فرمانده شاخه عراقی القاعده است و زمان زیادی نمی گذرد که پای ابراهیم به عضویت در هیئت شرعی شورای مجاهدین عراق باز می گردد. انتخاب او به عنوان رهبر القاعده عراق تنها آغازی بر جعل نام «ابوبکر البغدادی» برای خود نیست، که شروعی هم است برای تحقق رویای بزرگ ابراهیم. او خوش اقبال هم بود. کشته شدن اسامه بن لادن در سال ۲۰۱۰ این فرصت را به شاخه های القاعده در سرزمین های مختلف داد تا پرچم استقلال بلند کنند و بعد از آن هم سرایت جنبش موسوم به بهار عربی به سوریه در سال ۲۰۱۱ و انحراف آن در این کشور باعث شد تا سوریه تبدیل میدانی مساعد برای جولان دادن او و گروهش بشود.

البغدادی چگونه خلیفه شد؟
احیای خلافت به عنوان رویای دیرپای بسیاری از معتقدان به مذاهب اهل سنت و همچنین مردم عرب، از هر قوم و اعتقاد و مسلک، است. حتی اعراب لائیک هم مانند جمال عبدالناصر، در رویای احیای خلافت، با رنگ و لعابی سکولار، بودند. و این رویای مشترک، مهمترین ابزار گروه های تکفیری برای جلب حمایت از میان توده های مردمِ مسلمان سنی و اعراب، است.
با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات دولت اسلامی عراق گسترش قابل‌توجهی پیدا کرده بود و دولت‌های همجوار نیز کمک‌ها و حمایت‌های مالی و لجستیکی بیشتری به آن می کردند. بحران سوریه باعث شد تا به دستور فرماندهی القاعده، ابوبکر معاون خود را به سوریه بفرستد تا مقدمات تشکیل شاخه سوری القاعده که بعدها نام «جبهه النصره» یافت را فراهم کند. شاخه ای که با توجه به شکاف دولت و ملت در این کشور و ضعف دولت مرکزی به سرعت رشد کرد و نامش در جهان پرآوازه شد.
اوضاع مساعد سوریه برای ابوبکر وسوسه کننده بود. او در آوریل ۲۰۱۳ در ابتدا ادغام داعش با جبهه النصره را با عنوان «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» اعلام کرد. اما سرکرده‌ جبهه النصره و همچنین ایمن الظواهری، رهبر سازمان بین‌المللی القاعده، بلافاصله این مسئله را رد کردند. ایمن الظواهری بر جدایی این دو گروه تأکید کرد و دولت اسلامی عراق و جبهه النصره در شام را دو گروه مجزا و مستقل دانست. اما ابوبکر البغدادی فرصت طلایی را برای احیای خلافت یافته بود و با اعلام استقلال از القاعده و بدون مشارکت جبهه النصره، داعش را بنیاد نهاد و به‌ صورت جدی در دو حوزه‌ی عراق و سوریه به فعالیت پرداخت. البته القاعده هم متقابلا از اقدامات داعش تبری جست.
در این مدت حکایت خون ریزی ها، تجاوزها، سنگ دلی ها و جنایاتی که نیروهای داعش در سرزمین های تحت سلطه خود یا دیگر نقاط جهان انجام داده و به مدد رشد تکنولوژی به اطلاع جهانیان رساندند، بخش جدانشدنی از هویت این گروه، برای همگان شد.
دشمنی البغدادی با که بود؟
از آوریل ۲۰۱۴ که ابوبکر البغدادی عنوان «خلیفه ابراهیم» را بر خود گذاشت، تا نوامبر ۲۰۱۷ که در ابتدا فرمانده سپاه قدس در نامه ای به رهبر معظم انقلاب و پس از آن روسای جمهوری ایران و روسیه طی پیام هایی جداگانه به طور همزمان اعلام شکست سلطه داعش را، در نبرد با جبهه های مشترک ایران، روسیه و ترکیه، اعلام کردند، تا مارس ۲۰۱۹ که نیروهای دموکرات سوریه (یکی از نیروهای معارض بشار اسد) آخرین مقر داعش در باغوز را هم تصرف کرد، تا اکتبر ۲۰۱۹ (امروز) که منابعی در دولت آمریکا اعلام کشته شدن او توسط نیروهای آمریکایی را منتشر کرده اند، زندگی ابوبکر و اقدامات گروه تحت رهبری او در یک عبارت خلاصه شده است؛ «جنگ با دشمنان خلیفه».
اگر گروه اول از نگاه داعشی ها پر قدرت تر بودند، اما گروه دوم خطرناکتر جلوه می کردند. گروه دوم صفوی ها بودند که محوریت آن را ایران می دانستند. برخلاف دسته اول که کاملاً در قالب دولت-ملت‌های نوین قابل‌شناسایی بودند، این دسته بیشتر نشان در تاریخ جوامع اسلامی داشت و از لحاظ اعتقادی همه شیعیان را فارغ از مسلک و مرام شامل می‌گردید. از لفظ امپراتوری صفوی به همین منظور استفاده می‌شد تا بتواند چتری باشد برای تمام دولت‌ها و گروه‌های شیعه که از دید سلفی‌های داعش، یکسره کافر هستند. البته جهت محکم‌کاری همواره بر اتحاد امپراتوری صفوی با صلیبیون نیز با ذکر شواهدی، تأکید می شد.
اما گروه سوم مرتدان بودند. مهمترین ابزار داعشی ها برای اعلام دشمنی با گروه اول و دوم تفاوت با آن ها در دین و مذهب بود. اما گروه سوم همه معتقد به مذاهب اهل سنت بودند. اما داعشیان هر اهل تسننی را که به نحوی به یکی از تئوری‌های مدرن مانند سکولاریسم، ناسیونالیسم، دموکراسی و غیره تن داده بود، اعم از افراد و احزاب اسلام‌گرا و لائیک، را مرتد اعلام می کرد. این دسته شامل تمامی جریانات جهان اسلام که به جنبش اخوان المسلمین متمایل هستند و همچنین رهبران وهابی عربستان و دولت های حاشیه خلیج فارس نیز می شود.
اما آخرین گروه از دشمنانی که داعش تلاش زیادی برای مشخص کردن مرز میان خود و آن ها داشت، از میان دیگر گروه های تکفیری نوسلفی است.عنوان «مجاهدین منحرف» برای این دسته از دشمنان داعش انتخاب شده بود. این گروه از لحاظ عقیدتی بسیار به داعش شبیه هستند اما به اعتقاد رهبران داعش به دلایلی مانند اتحاد با صلیبی‌ها یا مرتدها و یا غلبه قدرت‌طلبی و تحزب در میان آن‌ها، منحرفانی فرض می شدند که با خلافت اعلام‌شده توسط خلیفه ابراهیم بیعت نکرده‌اند.
در این میانه کشته شدن ابوبکر البغدادی که با عنوان خلیفه، «قلب و مغز» این گروه را تشکیل می داد، می تواند به طور رسمی نقطه پایان گروهی باشد که برای احیای خلافت سنتی در دنیای مدرن، به جنگ همگان رفته بود.
انتقادی که داعشیان به دیگر گروه های سلفی مانند القاعده داشتند، عمدتا به این مسئله بر می گشت که آن ها به آرمان احیای خلافت خیانت کرده اند و به جای اعلام خلیفه در دنیای جدید، سرگرم رقابت و جنگ و مذاکره و گفت و گو با صلیبیون، مرتدان و صفوی های شده اند. داعشیان این خیانت را نابخشودنی می دانستند. در روزگاری که داعش در اوج موفقیت و کامیابی خود، جبهه النصره را به جرم «اتحاد با طواغیت» که عمدتا منظور دولتمردان ترکیه و عربستان بود، مورد سرزنش شدید قرار می داد، امروز به مدد اتحاد نانوشته ای از صفوی ها، صلیبی ها، مرتدین و حتی مجاهدین منحرف، سرزمین هایش، هوادارانش و به عنوان تیر آخر؛ خلیفه اش را از دست داده است.