ریاکاری همه وجودمان را گرفته!
ریاکاری همه وجودمان را گرفته!
یکی از مشکلاتی که حدود ده سال است ساختار مدیریتی کشور با آن مواجه است ظهور نسلی است که با عنوان «نواصولگرا» شناخته می‌شوند، جوانانی که بسیاری از آنان فضای انقلاب و جنگ را ندیدند و سن آنان به این سال‌ها قد نمی‌دهد.

گروه سیاسی جمله – یکی از مشکلاتی که حدود ده سال است ساختار مدیریتی کشور با آن مواجه است ظهور نسلی است که با عنوان «نواصولگرا» شناخته می‌شوند، جوانانی که بسیاری از آنان فضای انقلاب و جنگ را ندیدند و سن آنان به این سال‌ها قد نمی‌دهد و از نظر سابقه فعالیت‌های انقلابی، به گردِ پای برخی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نامدار نمی‌رسند اما خود را در پشت القاب و عناوینی چون جوانان مومن و انقلابی و ادعاهای بزرگ پنهان می‌کنند، معمولاً پیراهنی با مدل خاص یقه می‌پوشند و انگشتر دارند و مهم‌تر از همه، خودشان را ملاک راستی و درستی می‌دانند و ابایی ندارند که حتی به بزرگان سیاسی اصولگرا هم حملات تندی داشته باشند.
این گروه همچنین همیشه خود را پشتِ ادعای ولایت‌مداری پنهان می‌کنند و هیچ نقد و انتقادی به خود را نمی‌پذیرند و به جای پاسخ به این نقدها، تلاش دارند به‌زعم خود منتقدان را با انواع اتهامات «بی‌حیثیت» کنند.
کسانی‌که خواسته یا ناخواسته یدِ طولایی در نمایش دینداری و اصولگرایی دارند و همواره ادعای آنان در این موضوعات، از عمل‌شان بیشتر است و هر از گاهی «گاف»ی می‌دهند اما اندرز نمی‌گیرند.
«محمد خزائی» از زمانی که در مهر ۱۴۰۰ جایگزین «حسین انتظامی» شد و در صدر سازمان امور سینمایی کشور قرار گرفت، یکی از این افراد است که در مقاطع مختلف و به‌ویژه طی یک‌سال اخیر برخوردهای تندی با برخی اتفاقاتی که در حوزه سینما و توسط برخی سینماگران نامدار، رخ داده است، داشت.
این مدیر انقلابی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، دو دختر کودک و نوجوان خود را به روی «سِن» برد و روسری و چادر دختران خود را بوسید و این پیام را به مخاطبان خاص خود که فعالان بزرگ سینمای کشور هستند، داد که برای وی موضوع «حجاب» تا چه اندازه جزو اصول کاری و حرفه‌ای است، اما زمانی که در پشت تریبون قرار گرفت تا «دعای معروف تحویل سال» را در یک جشنواره سینمایی در دل زمستان بخواند، تشت رسوایی خود را از بام بر زمین زد و مایه خنده و تأسف افکار عمومی شد.
البته این‌که رییس یک سازمان فرهنگی در سطح ملی تا چه اندازه حق دارد در یک جشنواره کشوری با حضور هنرمندان برجسته، دختران خود را درحالی‌که فعالیت فرهنگی و سینمایی ندارند، به قلب چنین برنامه‌ای ببرد و بوسه بر چادر و روسری آنان بزند تا وانمود کند به حجاب که برای نظام سیاسی، اهمیت ویژه‌ای دارد، پایبند است به این نوشتار مربوط نیست و این‌که سهم چنین نمایشی در تکریم و تعمیق فرهنگ پوشش اسلامی و حجاب چه اندازه است نیز موضوع این نوشتار نیست.
این‌که دعای معروف تحویل سال نیز دعایی از یک امام معصوم است یا درحقیقت منسوب به امام معصوم است و قطعیت ندارد نیز موضوع این نوشتار نیست اما این‌که این ذکر، یک ذکر بسیار دیده و شنیده شده توسط همه ماها است و به‌نوعی باور به «توحید افعالی» که از اصول مهم قرآنی است در آن موج می‌زند و به همین دلیل در همه سال‌هایی که بر سر سفره نوروز نشستیم، شنیدیم و خواندیم و در همه سررسیدها و تقویم‌های دیواری این ذکر مقدس را دیدیم، دقیقاً موضوع این نقد است و این‌که فردی چون «محمد خزاعی» در کدام جهان زندگی می‌کند و سطح سواد روخوانی عربی او چه میزان است که این ذکر را از رو هم غلط می‌خواند و این سوال در ذهن زنده می‌شود که وی قرآن و ذکر نماز خود را چگونه می‌خواند ؟
البته مسائل شرعی و عبادی هر مسلمانی به خودش ارتباط دارد و ما نمی‌خواهیم زندگی خصوصی کسی را تفتیش کنیم اما ناخوادآگاه به ذهن‌مان می‌رسد که نکند با فردی طرف هستیم که به تعبیر قرآن «مردم را به نیکوکاری دعوت می‌کند اما خودش را فراموش می‌کند»(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ-بقره آیه ۴۴)؟
نکته مهم بعدی ریاکاری است که ماجرای عکس با چفیه «محمودرضا خاوری» در راهپیمایی روز ۹ دی و اختلاس و راه رفتن وی با شلوارک در کانادا، یکی از مصادیق بزرگ آن است، نشان داد از آن‌چه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است.
شاید از مدیرانی که کمتر در خصوص مسائل دینی و فرهنگی، ادعا دارند و برخوردهای شداد و غلاظ نمی‌کنند می‌توان توقع چنین خطا و سهوی را داشت اما وقتی از مدیری چون «محمد خزاعی» چنین گاف و افتضاحی سر می‌زند باید هم به ادعاهایی که درخصوص سبک زندگی ایرانی اسلامی و نمایش بوسه بر چادر دخترانش شک کرد و هم باید به این جمع‌بندی رسید که سواد و دانش روخوانی عربی وی تا چه اندازه پایین است و حتی احتمال داد سالی یک‌بار هم قرآن را باز نمی‌کند تا آیاتی از کتاب آسمانی را
تلاوت کند.
نکته آخر تأکید بر کم‌سوادی نواصولگرایان به‌ویژه در موضوعات دینی و مذهبی است که جامعه را به آن تشویق می‌کنند اما در چنین بزنگاه‌هایی در دام می‌افتند گویا که خدای مهربان نیز از تظاهر به دینداری آنان به ستوه آمده و خواست کمی ادب‌شان کند
به تعبیر شاعر:
«لطفِ حق با تو مُداراها کند
چون که از حد بگذرد، رسوا کند.»

  • نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی