سرگردان میان «فقر» و «تروریسم»
سرگردان میان «فقر» و «تروریسم»

  گروه سیاسی روز جمعه برای چندمین بار حمله تروریستی از بعد از روی کار آمدن طالبان در افغانستان رخ داد که هدف بیشتر آنان مساجد و محل تجمع شیعیان بود و این‌بار مسجد «امام‌بارگاه» در قندهار بود که توسط تروریست‌ها انتخاب شد. مطابق دو حمله پیشین، حادثه زمانی رخ داد که نمازگزاران در این […]

 

گروه سیاسی

روز جمعه برای چندمین بار حمله تروریستی از بعد از روی کار آمدن طالبان در افغانستان رخ داد که هدف بیشتر آنان مساجد و محل تجمع شیعیان بود و این‌بار مسجد «امام‌بارگاه» در قندهار بود که توسط تروریست‌ها انتخاب شد. مطابق دو حمله پیشین، حادثه زمانی رخ داد که نمازگزاران در این مسجد در حال ادای نماز جمعه بودند. تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی از این حادثه منتشر شد نشان می‌دهد که ده‌ها جسد در داخل مسجد بر روی زمین افتاده و مردم در حال انتقال جسدها به بیرون از مسجد هستند و فریاد «کمک و نجاتم بدهید!» نیز از تعدادی از زخمیان حادثه به گوش می‌رسد افزون بر آن در بیرون از مسجد نیز تعدادی از زخمی‌ها بر روی زمین افتاده‌اند و منتظرند کسی آنان را به مراکز درمانی منتقل کند.
پس از وقوع انفجار، طالبان محل حادثه را به روی خودروها و مردم مسدود کردند و آمبولانس‌ها و ماشین‌های آتش‌نشانی به محل حادثه رسیدند. با این حال، تعداد زیادی از مردم در حال انتقال اجساد به بیمارستان‌ها، در محل حادثه حضور دارند.

مقام های محلی و گروه طالبان تا کنون هیچ‌گونه اظهارنظری در مورد آمار دقیق شهدای این حادثه نکرده‌اند اما شاهدان در منطقه می‌گویند که بیش از سی و پنج جسد و حدود ۶۰ مجروح را به بیمارستان‌ها انتقال داده‌اند.
پس از این حادثه تروریستی نیز طالبان اعلام کرد موضوع را بررسی می‌کند و تلویحاً آن را به داعش نسبت داد و ساعاتی بعد نیز داعش مدعی شد که این حمله را نیز نیروهای وی تدارک دیدند و اجرا کردند.
صرف نظر از تکرار این چرخه در افغانستان و صرف نظر از این‌که فضای این کشور، با چنین اقداماتی بیگانه نبود یک نکته مهم وجود دارد که باید توسط ناظران بی‌طرف بین‌الملل مورد بررسی دقیق واقع گردد و آن این‌که اگر در سال‌های قبل این اقدامات انجام می‌شد طالبان خود آن را انجام می‌داد اما امروز که طالبان مسئول امنیت کشور است چرا چنین جنایاتی به همان سبک و سیاق سابق و با هدف‌گیری شیعیان و هزاره‌ها تکرار می‌شود و اساساً این ادعای طالبان که مخالف چنین اقداماتی هستند تا چه اندازه قرین به صداقت است؟
نکته بعدی این‌که در حال حاضر چندین تن از فرماندهان و طراحان چنین حملاتی که چند سال قبل انجام می‌شد، امروز در دولت افغانستان حضور دارند و به‌عنوان وزیر مشغول وظیفه هستند. چه تضمینی وجود دارد که این افراد در طرح‌ریزی ترورهای جدید یا حمایت فکری و لجستیکی از این اقدامات وحشیانه به نیروهای عملیاتی کمک نمی‌کنند؟
امروز مردم مظلوم افغانستان در میان دو لبه تیغ اسیر شدند از یک سو حملات طالبان به خانه‌های مردم که از طرف امارت اسلامی حمایت می‌شود با حملات انتخاری داعش و از دیگر سو نیز مشکلات اقتصادی وحشتناک که برخی حتی نان برای خوردن نیز پیدا نمی‌کنند. بسیاری از کارمندان دولت «معاش» یا حقوق ماهانه خود را دریافت نکردند و وزارت داخله به تازگی به آنان گفت از دو ماه آینده، کار و فعالیت خود را مجدداً آغاز خواهند کرد و معاش آنان نیز رقمی بین ۵ تا ده هزار افغانی تعیین خواهد شد که کفاف زندگی روزانه بسیاری از آنان به‌ویژه کارمندان جوانی که مستأجر هستند را نمی‌دهد و همین موضوع سبب شد برخی کارمندان ترجیح دادند کار و شغل خود را رها کنند در حالی‌که گزینه دیگری جز خروج از کشور ندارند.
به همه این مشکلات باید چالش آب شُرب در بسیاری از شهرها ازجمله بخش‌هایی از کابل را نیز اضافه کرد و همه این رخدادها نشان می‌دهد طالبان نه توانی برای توسعه و ترمیم زیرساخت‌های کشور را دارد و نه می‌تواند امنیت را برای همه شهروندان تأمین کند و تنها راه چاره طالبان که همه امیدشان را به آن بستند این است که مسیر کمک‌های نقدی و جنسی دنیا به روی کشور باز شود و تا امروز نیز چندین محموله از کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران، آلمان و چین به کابل رفت اما بخش اصلی کمک‌ها همچنان بلوکه شده است چون دولت‌های جهانی به طالبان اعتمادی ندارند و از طالبان چیزهایی را خواستند مانند رعایت حق و حقوق زنان، آزادی ادامه تحصیل برای دختران و تشکیل دولت فراگیر که طالبان با هیچ‌کدام از آن‌ها سرِ سازگاری ندارد.
کلام آخر این‌که به باور ما اوضاع افغانستان روز به روز به سمت وخامت می‌رود هم از نظر سیاسی و اقتصادی و هم از نظر تروریستی و بدیهی است طالبان اگر برای بودجه امور جاری کشور بماند، به توسعه کاشت و برداشت خشخاش رضایت می‌کند و هر سه اقدام احتمالی – ناپایداری سیاسی در افغانستان، بیکاری شدید و توسعه کشت خشخاش- در گام نخست مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران را تهدید خواهد کرد به این شکل که سیل مهاجران به سمت مرزهای شرق ما می‌آیند و قاچاق مواد مخدر نیز افزایش می‌یابد و احتمال افزایش حملات انتحاری به سمت مرزهای ما قوت می‌گیرد و دستگاه دیپلماسی از امروز باید برای آن تدبیری بیندیشد.