آیه مهم در قرآن که پیامبر اسلام را مخاطب قرار داد و بر نقش مردم در حکمرانی تأکید دارد «و شاوِرهُم فِیالاَمرِ» است که بسیاری از مفسران، «امر» در این آیه را ناظر بر حکمرانی گرفتند نه امور جاری روزانه و تبیین احکام شرعی، همانگونه که «امر» در ترکیب «اولیالامر» دقیقاً در همین معنا آمده است.
وقتی خدا در آیهای صریح، از نبی مُرسل میخواهد چنین نگاهی به مردم داشته باشد به طریق اولی، افراد عادی از طبقات مختلف که در جامعه اسلامی به زعامت و رهبری میرسند نیز موظف به رعایت این توصیه الهی هستند.
در صدر اسلام، امام علی(ع) نیز دقیقاً چنین نگاهی به حکمرانی داشت و تنها یک مرور ساده در برخی فرازهای نهجالبلاغه مانند نامه به «مالک اشتر نخعی» و همچنین نامه عتابآمیز آن حضرت به «عثمان بن حُنیف» بهخوبی این نگاه در حکومت علوی را نشان میدهد ضمن اینکه آن امام همام تنها به این دلیل که همراهی مردم را ندید، ۲۵ سال به تعبیر خود خار در چشم و استخوان در گلو سکوت کرد درحالیکه زعامت مسلمین را حق خود میدانست.
در دوره معاصر نیز امام خمینی(ره) چنین سلوکی داشت و هم در آغاز حرکت خود و ایجاد نهضت، همراهی مردم را با خود داشت و هم در زمان استقرار نظام، سهم مردم را داد و صدای مردم را شنید و در موارد متعددی، بهعنوان ولی فقیه زمان، به نفع مردم وارد عمل شد و دولت را از انجام کاری نهی یا بر انجام کاری مکلف کرد.
روز گذشته حجتالاسلام و المسلمین سید علی خمینی در نشست مسئولان نهادهای جمهوری اسلامی در کشور عراق که بهمناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بیت امام خمینی در نجف اشرف برگزار شد، به این موضوع اشاره کرد و ضمن تبیین نگاه بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی نسبت به مردم گفت: «تا وقتی مردم را داشته باشیم و مسئولان ما دنبال کسب رضایت مردم باشند، هیچ چیز ما را شکست نمیدهد اما اگر روزبهروز با فساد و دنیاطلبی مردم را از خود دور کردیم، ضربه میخوریم و عامل شکست ما همین خواهد بود.»
همه موارد گفتهشده حکایت از آن دارد که مردم هم در شکلگیری حکومت باید فعال باشند و هم پس از استقرار آن سهم میبرند و بیراه نیست اگر بگوییم رضایت مردم، حکایت از مشروعیت یک نظام سیاسی دارد و به تعبیر فلاسفه، علت مُبقیه نظام است و حاکمان نمیتوانند به مطالبات عمومی بیتوجه باشند یا در برخی فرازها چون کسب قدرت، مردم را در کنار خود داشته باشند و پس از تثبیت قدرت خود، مردم را از خود برانند و به دغدغهها و مطالبات و نیازمندیهای آنان بیتوجه باشند.
جای تأسف است که بگوییم طی چند سال اخیر گروهی در بافتار قدرت در جمهوری اسلامی پیدا شدند که مردم را به دو دسته تقسیم کردند، مردمی که آنان را قبول دارند و مردمی که به برخی فرایندها انتقاد دارند و آنان صراحتاً اعلام میکنند مردم حق انتقاد ندارند.
همین چند روز قبل بود که سید احمد علمالهدی که به شیوههای حکمرانی سختگیرانه و بیتوجه به مطالبات مردم شهره است مردم را به دو دسته درون و بیرون از سبد روحانیت تقسیم کرد در حالیکه اساساً چنین تقسیمبندیهایی یادآور تقسیم مردم به خودی و غیرخودی است که جز ایجاد شکاف و فاصله در جامعه حاصلی نداشته است.
برخی گرایشهای افراطی و تندرو در میان سیاسیون اصولگرا نیز چنین ذائقه سیاسی دارند و در منظومه اعتقادی آنان مردم، محلی از اعراب ندارند مگر اینکه با آنان در همه حوزهها، همسو و همچنین «زبان بریده به کنجی نشسته صُمّ بُکم» باشند.
روشن است که چنین نگاهی به مردم در حکمرانی، نه نسبتی با آموزههای قرآنی دارد و نه در سیره نبوی و علوی مسبوق به سابقه است و از نظر عملیاتی در جهان مدرن نیز قطعاً محکوم به فنا است.
امیدواریم این روزها که در چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، دولت و مجلس تلاش کنند صدای مردم را بشنوند و به مطالبات آنان توجه کنند و مرزهای بین خود و مردم را که ساخته توهم برخی احزاب تمامتخواه است، بردارند و همه تلاش و مساعی خود را مصروف بر رضایت شهروندان نمایند.