سُرسُره بازی با دموکراسی
سُرسُره بازی با دموکراسی

گروه سیاسی این‌روزها در شبکه‌های اجتماعی تصاویری دیدیم از چند «طالب بزرگسال» که در یکی از آشیانه‌های فرودگاهی در افغانستان، طنابی به بال یک هواپیمای جنگی بستند و به تاب‌بازی مشغولند و کودکی می‌کنند، اقدامی که در هزاره سوم و برای هر انسانی، مایه بهت و حیرت است اما این جماعت که چیزی جز سوار […]

گروه سیاسی
این‌روزها در شبکه‌های اجتماعی تصاویری دیدیم از چند «طالب بزرگسال» که در یکی از آشیانه‌های فرودگاهی در افغانستان، طنابی به بال یک هواپیمای جنگی بستند و به تاب‌بازی مشغولند و کودکی می‌کنند، اقدامی که در هزاره سوم و برای هر انسانی، مایه بهت و حیرت است اما این جماعت که چیزی جز سوار بر موتورسیکلت شدن و جنگیدن را نیاموختند، چگونه باید ارزش هواپیمای جنگی را بیش از پایه تاب‌بازی بدانند و به باور ما «سخنگویان متعدد امارت افغانستان» نیز با رسانه به‌عنوان رکن چهارم دموکراسی، به «سرسره‌بازی» مشغولند تا زودتر از زمان مقرر به هدف خود برسند و در زمانی که دولت خود را تثبیت کردند نیز به رسانه، چنین رویکردی خواهند داشت.
رهبران امارت اسلامی طالبان، تا امروز هر حقیقت تلخی که در زیر پوست کشور جاری بود را تکذیب کردند و جلوی رسانه‌ای شدن بسیاری از این رخدادهای تلخ را گرفتند، خبرنگاران مستقل را شلاق زدند و نشان دادند باوری جز به امارت خود ندارند.
این روزها شاهد تصاویری تناقض‌آلوده از افغانستان هستیم، کشوری که تازه دو دهه از جنگ‌های فرسایشی و کور رها شده بود و به ساحلی نسبی آرامش رسیده بود و می‌رفت تا توسعه را در دستور کار خود بگیرد اما در سایه توافقی مبهم که بین ایالات متحده آمریکا و رهبران طالبان صورت گرفت، کشور به آنان تسلیم شد.
امروز طالبان که حمایت چند کشور منطقه را دارد و خیالش از بسیاری جهات ازجمله هشدارهای حقوق بشری کشورهای توسعه‌یافته جمع است آشکارا دروغ می‌گویند و کشور بزرگ افغانستان را به دو بخش تقسیم کردند، بخشی که به کابل و شهرهای بزرگ مربوط است که در این شهرها، «تساهل و مدارا» با معترضان به تصویر کشیده می‌شود و همه چیز در امن و آرامش نشان داده می‌شود، چندین سخنگوی طالب آماده هستند در جمع اصحاب رسانه و دوربین‌های تلویزیونی بنشینند و پُز تغییر و به‌روزشدن بدهند اما در بخش دوم که به روستاها و شهرهای کوچک و حاشیه‌ای مربوط است، جنایت آشکار طالبان سبعانه ادامه دارد، به هنرمندان و حتی به مجسمه بزرگان قومی رحم نمی‌شود و هیچ زبان اعتراضی علیه آنان وجود ندارد.
همین رسانه و تلویزیون که در کابل به‌عنوان ابزاری برای تبلیغ چهره جدید طالبان از آن استفاده می‌شود، در روستاها و شهرهای کوچک توسط نیروهای نظامی طالبان، به کوچه و خیابان آورده می‌شود و خرد و ریزریز می‌شود و از آن به‌عنوان ابزار دشمن برای گرفتن دین و شریعت یاد می‌شود.
طالبان اسیر تناقض است و تناقض نیز خود بهترین گواه فقدان صداقت و راستی است و امروز تنها نکته‌ای که در خصوص تغییر طالبان می‌توان گفت همین است که «منافق و دورو» شده‌اند.
طالبان امروز به مراتب از طالبان دیروز، خطرناک‌تر هستند و دلیل آن نیز همین است که می‌کشند و می‌گویند کذب است و می‌زنند و می‌گویند داعش بود.
البته ظاهراً دستگاه جمهوری اسلامی ایران که تصمیم داشت همه تخم‌مرغ‌های خود را داخل سبد طالبان بگذارد، در همین چند روز و با دیدن این تناقضات و ازجمله معرفی یک کابینه یکدست، متحیر شد و از قطر خواست مراتب اعتراض جمهوری اسلامی را به سران طالب برساند.
آخر و آینده افغانستان با طالبان به جایی نمی‌رسد و این را همه فهمیدند حتی روسیه که پیشتر تصمیم داشت در مراسم رسمی افتتاحیه «امارت اسلامی افغانستان» حضور یابد اما روز گذشته رسماً گفت برنامه‌ای برای چنین کاری ندارد و بالاتر از آن برخی کشورهای اروپایی ازقبیل فرانسه، انگلیس و آلمان نیز اعلام کردند برنامه‌ای برای شناسایی این دولت در افغانستان ندارند.
امیدواریم جمهوری اسلامی نیز هوشیارانه‌تر از قبل وارد این بازی شود و بداند این بازی پیچیده آمریکا، چند هدف دارد که قطعاً یکی از آن اهداف، ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران از طریق مرزهای طولانی‌اش با افغانستان است و همان‌گونه که ایران در دو روز گذشته نیز اعتراض رسمی خود را نسبت به برخی فرآیندها در این کشور مصیبت‌دیده اعلام کرد، توقع داریم در روزهای آینده نیز با حساسیت بیشتری اوضاع داخلی افغانستان را رصد کند.
نکته آخر سخن «محمد‌کاظم کاظمی» نویسنده افغان مقیم ایران که در صفحه شخصی خود نوشت: ایران با هزاره‌های افغانستان دو وجه مشترک دارد، زبان و مذهب. با تاجیک‌ها هم دو قرابت دارد، قومیت و زبان. با پشتون‌ها در هر سه عامل زبان، مذهب و قومیت اختلاف دارد.
حالا شما با این سومی تعامل می‌کنید، شاید مصالحی باشد. ولی آن دوتای دیگر را از دست ندهید، چون متحد پایدار شما آن‌هایند.
‏این سؤال است که چرا مردم افغانستان در برابر طالبان مقاومت یا قیام نکردند. در مورد مقاومت، حقیقت این است که ۲۵ سال مقاومت کردند. و در مورد قیام، اگر چشم‌اندازی برای نظام حکومتی در فردای بعد از پیروزی ترسیم شود، حتماً آن هم رخ می‌دهد. فعلاً مقاومت پنجشیر یک روزنه‌ امید روشن است.
‏محورهای اصلی گفتمان کسانی که طرفدار تعامل با طالبان بودند، «تغییر طالبان» و «امریکاستیزی طالبان» بود. روش اشتباهی بود. الان با هر نشانه‌ای که خلاف این دو محور پیدا شود (که دارد پیدا هم می‌شود) دوستان ناچارند یا انکار کنند یا توجیه؛ و در هر دو حالت ملامت افکار عمومی را بخرند.