جمله ـ گروه جامعه: تقریبا مثل معجزه است که این روزها در ایران چیز اُمیدبخشی پیدا کنی. هرچند قوای مختلف مدام در حال ِخبر خوش دادن و حرف زدن از پیشرفت هستند اما این پیشرفت ها یا کاغذی است یا با آنچه واقعا ایران باید باشد فاصله زیادی دارد. به نظر می رسد تنها پیشرفتهای […]
جمله ـ گروه جامعه: تقریبا مثل معجزه است که این روزها در ایران چیز اُمیدبخشی پیدا کنی. هرچند قوای مختلف مدام در حال ِخبر خوش دادن و حرف زدن از پیشرفت هستند اما این پیشرفت ها یا کاغذی است یا با آنچه واقعا ایران باید باشد فاصله زیادی دارد.
به نظر می رسد تنها پیشرفتهای واقعی و ملموس در زمینه موشکی و هستهای باشد که آنها هم تعادل هزینه و فایده را رعایت نمی کنند و هرچه ایران بیشتر در حوزه نظامی پیشرفت می کند به جای اینکه دوستان بیشتری پیدا کند صاحبان دشمنان
بیشتری می شود.
یکی از مشکلات ریز و درشتی که این روزها به صورت زیرپوستی درحال وقوع است و به خاطر تلنبار مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به چشم نمی آید، شکست های پیاپی فرهنگی در ایران است.
از کم اثر شدن جشنواره های دولتی و پرسابقه تا ابراز پشیمانی های پیاپی هنرمندان از همکاری با دولت.
آنروزها که حامیان انتخاباتی روحانی از طرفداری از او ابراز پشیمانی می کردند کسانی که امروز سکاندار هستند مدام این مسئله را مثل گُرز بر سر دولت می کوبیدند، اما حالا همانها وقتی با واقعیتِ رویگردانی گسترده هنرمندان، دانشمندان و اصحاب علوم انسانی مواجه شدند، می گویند آنها بدردنخور هستند وگرنه کار ما خیلی هم خوب است.
به گزارش جمله، ایران که به تمدن و تاریخش شناخته شده است باید در صدر کشورهایی باشد که گاوصندوق میراث ملموس و غیرملموس خود را هر روز پُرتر می کند.
مخصوصا اینکه بدانیم پیش از انقلاب ایران در جمع مهمترین کشورهای جهان از نظر تمدنی و تاریخی بود اما در چند دهه اخیر نه تنها آن شکوه سابق را از دست داده بلکه کوتوله های دیگر مدام به گنجینه های فرهنگی و تاریخی ما دستدرازی می کنند و افتخارات هویتی ما ایرانی ها را به نام خود ثبت جهانی می نمایند.
این وسط هم جز اظهار تاسف از مسئولان مربوطه چیزی نمی شنویم، اگرچه گاهی طوری رفتار می کنند که به نظر میرسد از این مسئله خوشحال هم هستند.
وقتی ضرغامی به وزارت میراث رسید حداقل امیدی در دل ها زنده شد که این شخصیت فرهنگی و با کارکتر خاص خودش بتواند گونه ای دیگر از تفکر و عملکرد را از دیگر کارگزاران دولت رییسی به نمایش بگذارد اما آقای وزیر آنقدر سوتی داده که دیگر همه از او قطع
امید کردند.
یکی از بهترین نمونه ها برای درج نمره منفی در کارنامه وزارت میراث فرهنگی همین سرقت های هویتی برای ثبت در سازمان
ملل است.
ایران در سال ۱۳۸۴ به کنوانسیون حراست از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو پیوسته است، که الحاق صرف به چنین معاهدهای بهتنهایی کفایت ندارد و مشارکت فعال کشور در این حوزه نیازمند توجه و حمایت بیشتر حوزه دیپلماسی بینالمللی و ثبت میراث فرهنگی است.
اما اساس کنوانسیون حراست از میراث فرهنگی ناملموس را میتوان در راستای تلاش برای حفظ اصالتهای فرهنگی و زنده نگهداشتن تنوع فرهنگی دانست.
شیطنت فرهنگی جمهوری آذربایجان
در روزهای اخیر موضوع ثبت میراث ناملموس «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای» به نام کشور جمهوری آذربایجان در حالی که در سال ۱۳۸۹ «آئینهای ورزش پهلوانی و زورخانهای» توسط جمهوری اسلامی ایران ثبت جهانی شده بود، مورد بحث و انتقاد قرار گرفت.
با توجه به رویکرد و روش اجرای ثبت میراث ناملموس توسط یونسکو چنین اتفاقی میتواند مجدداً نیز تکرار شود، همانطور که این واقعه نیز دارای سابقه است.
بهعنوان نمونه میتوان به پرونده جهانی با عنوان «چوگان؛ بازی سنتی با اسب در قرهباغ» که توسط کشور جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۹۲ ثبت جهانی شد و اعتراض ایرانیان را بههمراه داشت اشاره کرد که جمهوری اسلامی ایران در اقدامی متقابل، پرونده «چوگان بازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی» را در سال ۱۳۹۶ ثبت کرد و این ثبت جهانی بدون مخالفت یونسکو و اعضای آن همراه بود.
یعنی کشور جمهوری آذربایجان در این پرونده که اساسأ از نظر اصالت به کشور ایران مربوط بود، بهصورت پیش دستانه اقدام کرد و پرونده اول را به نام خود ثبت کرد.
در تمام این موارد انفعال ایران دلیل اصلی پررو شدن دیگر کشورهاست.
وقتی شما در عزلت جهانی باشید و هیچ شریکی در دنیا جز روسیه و سوریه نداشته باشید نمی توانید متوقع شوید که نقشی تعیین کننده در عرصه های مختلف جهانی بازی کنید.
هفدهمین کمیته بین دولتها برای پاسداری از میراث ناملموس یونسکو در آذرماه امسال درحالی به کار خود پایان میدهد که ثبت چند میراث ناملموس به نام کشورهای همسایه در غفلت و سکوت ایران، واکنشبرانگیز شده است.ایران در این دوره از اجلاس کمیته بینالدولی پاسداری از میراث ناملموس، ۶ پرونده را مشترک با چند کشور همسایه برای ثبت جهانی به یونسکو پیشنهاد کرده بود که از میان آنها، چهار پرونده «هنر ساختن و نواختن عود»، «شب یلدا/چله»، «سوزندوزی ترکمن» «پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی» ثبت جهانی شدند و دو پرونده «جشن مهرگان» و «هنر ساختن و نواختن ساز رُباب» هم پذیرفته نشده و برگشت داده شدند.
ثبت پرونده «فرهنگ پهلوانی» به نام
کشور آذربایجان
اما این بین، ثبت پرونده «فرهنگ پهلوانی: بازیهای سنتی زورخانهای، ورزش و کشتی» به نام کشور آذربایجان در یونسکو، اعتراض و واکنشهای بسیاری از اساتید و کارشناسان میراث فرهنگی را برانگیخته است.
این پرونده به صورت ملی از سوی جمهوری آذربایجان، درحالی به یونسکو پیشنهاد و در هفدهمین کمیته بینالدولی پاسداری از میراث ناملموس ثبت جهانی شد که ایران پیشتر، در سال ۲۰۱۰ «ورزشهای باستانی و زورخانهای» را به نام خود در یونسکو ثبت کرده بود.
بررسی و رأیگیری پرونده فرهنگ پهلوانی: بازیهای سنتی زورخانهای، ورزش و کشتی به نام جمهوری آذربایجان» نیز در این دوره از اجلاس یونسکو درحالی انجام شد که از ایران، علاوهبر احمد پاکتچی ـ سفیر ایران در یونسکو ـ علی دارابی ـ قائم مقام وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و معاون میراث فرهنگی ـ و همچنین مصطفی پورعلی ـ مدیرکل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی ـ در محل برگزای این نشست در مراکش حضور داشتند و این پرسشها مطرح شده که چرا وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و نمایندگان آن موضع جدی نسبت به اقدام جمهوری آذربایجان نداشتهاند؟ چرا زمانی که این پرونده در وبسایت یونسکو قرار گرفته بود، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با توجه به ریشه ایرانی ورزشهای باستانی و زورخانهای و فرهنگ پهلوانی و همچنین ثبت پرونده آن در یونسکو، معترض نشده و موضوع آن را مسکوت گذاشته است؟ اگر اینگونه نیست، واکنشها و پیگیریها چه بوده و چرا اعلان عمومی نشده است؟
ثبت هنر مینیاتور استاد بهزاد به نام
کشور افغانستان
از سوی دیگر، افغانستان نیز در این دوره از اجلاس میراث ناملموس یونسکو، پروندهای را به صورت ملی با عنوان «سبک هنر مینیاتور استاد کمالالدین بهزاد» برای ثب در فهرست معرف پیشنهاد کرده بود که البته با نظر کارشناس یونسکو پذیرفته نشد و ریفر ـقابل طرح و بررسی در اجلاس
بعدی ـ شد.
در جریان بررسی این پرونده نیز به واکنش یا مخالفت ایران، هیچ اشارهای نشد. این درحالی است که، استاد کمالالدین بهزاد اگرچه در هرات زاده شده اما نقاش ایرانی در سدههای نهم و دهم هجری قمری در دربار پادشاهان تیموری و صفوی بوده و بابت نوآفرینی در نقاشی ایرانی (نگارگری) شناخته شده است.
با توجه به سفری که به تبریز داشته، این احتمال مطرح شده که کمالالدین بهزاد اواخر عمر خود را در این شهر گذارنده و همانجا درگذشته باشد. در شهر تبریز آرامگاهی هم منسوب به او
وجود دارد.
هرچند که برخی بر این نظرند او در هرات به خاک سپرده شده است. به هر حال، این اقدام افغانستان درحالی صورت گرفته که هنر مینیاتور (نگارگری ایرانی) ۲۶ آذرماه سال ۱۳۹۹ مشترک به نام ایران، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان، در یونسکو ثبت شده است که اتفاقا پس از آن، احتمال پیوستن افغانستان و تاجیکستان نیز به این پرونده چند ملیتی مطرح شده بود اما اکنون افغانستان در پروندهای ملی قصد دارد سبک هنر مینیاتور استاد بهزاد را به نام خود کند.
ثبت «آیین سماع مولانا» به نام ترکیه
به مصادره یا انحصار گرفتن میراث معنوی و ناملموسِ ریشهدار در ایران، از سوی کشورهای همسایه که در حوزه ایران فرهنگی قرار میگیرند، آن هم در سکوت و غفلت متولیان میراث فرهنگی کشورمان، مسبوق به سابقه بوده است، برای نمونه «آیین سماع مولانا» که سال ٢٠٠٨ میلادی به نام ترکیه ثبت جهانی شد و یا «موسیقی عاشیقلار» که در سال ٢٠٠٩ میلادی در سکوت ایران بهنام جمهوری آذربایجان ثبت شد و حتی «هنر سنتی فرشبافی آذربایجان» و «ساخت و اجرای تار» که به ترتیب در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ به نام جمهوری آذربایجان وارد فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو شد. سال ۲۰۱۳ جمهوری آذربایجان پروندهای را با عنوان «چوگان؛ بازی سنتی با اسب در منطقه قره باغ» در فهرست میراث درخطر ثبت کرد که اگرچه سازمان وقت میراث فرهنگی پیش از ثبت، نسبت به آن معترض شده بود، اما هنگام رأیگیری هیچ مخالفتی با ثبت جهانی چوگان نشد.
سکوت و واکنشهای دیرهنگام ایران
یدالله پرمون سال ۱۳۹۲ پس از ثبت تار به نام جمهوری آذربایجان، با عنوان رییس مرکز میراث ناملموس تهران و عضو شبکهی مدرسان میراث فرهنگی ناملموس گفتوگویی با ایسنا انجام داد که درباره سکوت و واکنشهای دیرهنگام ایران نسبت به چنین اقداماتی، گفته بود: با ثبت هر اثر نمیتوان کشور دیگری را از ثبت همان اثر منع کرد، چون میراث فرهنگی ناملموس، برخلاف میراث فرهنگی ملموس، مقولهای در حرکت و پویا است که همراه با حرکت اقوام حرکت میکند.