سایه برین روزنامه نگار – چندروزی است که نتیجه نظرسنجی یک مرکز دولتی (که نام دقیق آن در هیچ رسانهای ذکر نشدهاست)، از انتخابات پیشروی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در محافل مختلف جالب توجه شدهاست. در طول این روزهایی که در حال گذران روزهای منتهی به انتخابات هستیم، نهادها و رسانههای مختلفی در این خصوص نظرسنجی برگزار کردهاند اما آنچه نظرسنجی مورد بحث را از همتایانش متمایز میکند، تحلیل دقیقتر دادهها در آن است. به این معنی که پس از حصول نتیجه، از شرکتکنندگان سوال شده که چه کسی یا کجا سهم بیشتری در ترغیب شما به شرکت در انتخابات داشتهاست؟ نتیجه این آمارگیری بسیار محل تامل است که در ادامه به آن
اشاره میکنیم.
به گزارش خبرآنلاین، بر اساس نتیجه این نظرسنجی مشخص شده که میزان مشارکت در انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ در کل کشور ۳۰ درصد است. همچنین در استان تهران میزان مشارکت حدودا ۲۲ درصد و در شهر تهران ۱۵ درصد پیشبینی شدهاست. این درحالیاست که، در ماههای قبل میزان مشارکت در کل کشور ۳۶ درصد پیشبینی شده بود.
در این نظرسنجی تاکید شدهاست که قبلا از هر دو و نیم نفر یک نفر پاسخگوی سوالات نظرسنجی بود ولی بعدا از هر ۵ نفر یک نفر پاسخگو بود و در حال حاضر نیز از هر ۸ نفر یک نفر پاسخگوی نظرسنجی است.
در بخش دیگر این نظرسنجی به دلایل کسانی که اعلام کردهاند در انتخابات مشارکت نمیکنند اشاره شده و آمدهاست:
۱- مجلس و انتخابات کارآمدی ندارد
۲- فساد موجب عدم مشارکت شده است.
۳- از آینده کشور ناامید هستند.
نکته جالب در این نظرسنجی آنجاست که از همان ۳۰ درصدی که عنوان کردهاند در انتخابات مشارکت میکنند پرسیده شدهاست:
توصیههای چه کسی در رأی دادن شما اثرگذار است؟» پاسخهای داده شده حکایت از پایگاه رأی این ۳۰ درصد در طیف نزدیک به دولت، نواصولگرایان و احمدینژادیها دارد.
در پاسخهای داده شده اثر توصیه احمدینژاد از رئیسی بیشتر بودهاست:
۱- ابراهیم رئیسی: ۳۰ درصد
۲- محمدباقر قالیباف :۲۰ درصد
۳- محمود احمدی نژاد: ۳۶ درصد
۴- حسن روحانی: ۱۰ درصد
۵- سیدمحمد خاتمی: ۱۶ درصد
ذکر چند نکته در خصوص این دادههای ارزشمند قابل ذکر است. نخست اینکه در خصوص دلایل عدم مشارکت مردم در انتخابات که بسیار ریشهای و عمیق است، تنها میتوان تاسف خورد و ایکاش زودتر از این که اینجا باشیم و ببینیم که تنها یک ماه تا انتخابات فرصت باقیست، به منویات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) از جانب متولیان توجه بیشتری میشد تا انتخابات پرشورتر باشد. لیست کردن طوماری از (اگر)، (ای کاش) و (اما) هم فایدهای ندارد و تنها میتوان علل عدم مشارکت را به عنوان یک مطالبه مردمی در دستور کار قرار داد و آن هم مبرهن است که قابل حل و فصل در حدود یک ماه و دو ماه نیست.
نکته بسیار مهم، عناوینی است که برای جذب مردم در انتخابات به چشم میخورد. «سیدابراهیم رئیسی»، رئیس جمهور و «محمدباقر قالیباف»، رئیس مجلس شورای اسلامی، باید هم در این لیست جایگاه غیر قابل انکاری داشته باشند و با توجه به عناوین شغلی که دارند، ۵۰ درصد در ترغیب رایدهنگان نقش بهسزایی ایفا کردهاند. اما ۵۰ درصد باقیمانده در انحصار اسامی قرار دارد که باورکردنی نیست. «محمود احمدینژاد»، ریاست دوره نهم و دهم جمهوری، از همه بیشتر در ترغیب رایدهندگان سهم داشته و با ۳۶ درصد، در صدر است.
نفر بعدی «سیدمحمد خاتمی»، ریاست سابق جمهور است که ۱۶ درصد سهم دارد و نفر سوم، رئیس جمهور سابق، «حسن روحانی» است که اتفاقا از پرماجراترین افراد انتخابات پیشروست.
روحانی پس از عدم تایید صلاحیت برای رقابت در انتخابات نمایندگان مجلس خبرگان رهبری از استان تهران، در انتشار بیانیه اعتراضی خود نیز از ترغیب جامعه به مشارکت در انتخابات چشم نپوشید و البته جالب است که به شکل رسمی اعتراضی ثبت نکردهاست.
حال سوالی مطرح است و آن این است که رسانه این سه نفر دقیقا کجاست؟ احمدینژاد، خاتمی و روحانی، هر سه تریبونهای رسمی ندارند و جامعه آنها را تنها از صفحات مجازی و سایتهای رسمیشان میشنود. آیا اینکه در عین بیتریبون بودن توانستهاند باعث ترغیب نصف جمعیت رایدهندگان باشند، جالب توجه نیست؟
نکته جالب توجه دیگر اینکه نام رسانه ملی در میان ترغیبکنندگان خالی نیست؟ به فرض اینکه قالیباف و رئیسی توانسته باشند از طریق رسانه ملی جامعه را به رای دادن مجاب کنند، پس سهم بیشمار چهره دیگر که شبانه روز در حال تبلیغ انتخابات از این رسانهاند
چه میشود؟
سهم ۵۰ درصدی برای چهرههایی که مجال اظهار نظر در صدا و سیما ندارند، مسئولین را به فکر وا نمیدارد؟
نظرسنجی مورد بحث، در مقیاس گسترده اتفاق نیفتاده و حتی ممکن است دقیق نباشد چرا که جامعه آماری مشخصی ندارد اما بد نیست به انتخابهای همین جامعه آماری کوچک
فکر کنیم.
براساس نتیجه، ضمن اینکه اقدام هرکسی که باعث افزایش مشارکت در انتخابات شود شایسته تقدیر است، صداهایی که جامعه میشنود و انتخابهایی که دارد، در همین جامعه آماری کوچک و غیردقیق،
محل تامل است.
- نویسنده : ارسالی توسط سایه برین