نشریه طنز فرانسوی «شارلیابدو»، یک نشریه درجه چندم کاریکاتور یا کارتون است که طی بیش از سه دهه فعالیت خود چندین سال، به دلیل نداشتن مخاطب، غیرفعال بود و در فواصل کار خود نیز بیشتر درگیر اختلافات جناحهای سیاسی داخل کشور شد و رکورددار بالاترین میزان احضار به دادگاه در تاریخ مطبوعات این کشور است […]
نشریه طنز فرانسوی «شارلیابدو»، یک نشریه درجه چندم کاریکاتور یا کارتون است که طی بیش از سه دهه فعالیت خود چندین سال، به دلیل نداشتن مخاطب، غیرفعال بود و در فواصل کار خود نیز بیشتر درگیر اختلافات جناحهای سیاسی داخل کشور شد و رکورددار بالاترین میزان احضار به دادگاه در تاریخ مطبوعات این کشور است اما در سطح جهانی کسی حتی نام آن را نمیدانست تا اینکه چند سال قبل با ترسیم کاریکاتورهایی موهن از «پیامبر اکرم(ص)»، خشم جهان اسلام را برانگیخت و تلاش کرد به قیمت بیاعتنایی به باورهای دینی و مذهبی مردم، از دیواری به نام آزادی بیان بالا برود و دیده شود.
حاصل این اقدام ابلهانه، برای کارتونیستهای «شارلیابدو» خوب بود و معروف شدند هرچند این اقدام یادآور حکایت جوانی بود که در سال ۵۳ در تهران دست به خودکشی زد و بازماندگان که از اقدام وی متحیر بودند، در جیب وی نامهای یافتند که نوشته بود «خودکشی کردم چون دوست داشتم نام و عکس من در مطبوعات منتشر شود». در نتیجه این جسارت «شارلیابدو» به شخصیتی که یک سوم جمعیت جهان، روزانه ۵ نوبت نام مبارک وی را تنها بر مناره مساجد، با عزت و احترام فریاد میزنند این بود که هم نام این نشریه در جهان اسلام بهعنوان یک نشریه «موهن» شناخته شد و هم در یک عکسالعمل تلافیجویانه مورد حمله قرار گرفت و چند تن از اعضای تحریریه این نشریه کشته شدند.
چند سالی از این اقدام سپری شد و اینبار با راهنمایی «براندازانِ خارجنشین» و همزمان به آغاز اغتشاشات در کشور، رهبر انقلاب را هدف گرفتند و انگشتِ اشاره توهین و اهانت را به سمت یکی از فرزندان رسول خدا(ص) و یکی از «راسخون» بگیرند، اما چرا رهبر
معظم انقلاب ؟
تحلیلگران سیاسی در غرب و حتی رهبران برجسته آنان، بارها طی سه تا چهار دهه اخیر بارها نقشههای دقیق و هوشمندانه خود را درخصوص جمهوری اسلامی ایران، فلسطین، عراق، لبنان، یمن و حتی برخی نقاط اروپا نقش بر آب دیدند و با مرور کارها، به یک نقطه رسیدند، «رهبری حکیمانه» خواه در دهه نخست انقلاب که دوران عمر بابرکت «بنیانگذار انقلاب اسلامی» بود یا پس از آن تا امروز که دوران زعامت مقام معظم رهبری حَفِظَهُاللهُ است.
اقدام نشریه طنز «شارلیابدو» که یادآور بیت معروف مولانا در مثنوی است که گفت: «قصد کردَستند این گِلپارهها// که بپوشانند خورشیدِ تو را» اقدام جدیدِ مدیریت سیاسی غرب و استکبار جنونآلوده آمریکا نبود چون پیشتر در قالب انواع کارهای هوشمندانه و پیچیده سیاسی و امنیتی از طرح شایعاتی چون زندگی لوکس و داشتن بدل و مداخله در انتخابات، توسط برخی رجال سیاسی و نیروهای ویژه با کمک ایادی داخلی، انجام شده بود و هربار به یک نتیجه
رسیدند: «شکست».
این بار از یک نشریه طنزِ درجه چندمی خواستند این مأموریت را در قالب آزادی بیان و در شکلی بسیار مبتذل، انجام دهد و پس از اعتراضات مردمی که در چندین کشور صورت گرفت، در اقدامی غیرمتعارف و حتماً با کمک «براندازانِ بیکار در خیابان شانزهلیزه»، مقالهای به زبان فارسی نوشتند و از کار خود دفاع کردند.
نکتهای که درخصوص «آزادی بیان» در فلسفه سیاسی غرب وجود دارد و همواره به آن میبالند این است که ادعا دارند حدِ آزادی بیان، «عدالت» است و نه چیز دیگر و بر این اساس در زمامداری و بهطور خاص در مواجهه با کشورها و دولتهای مستقل، تلاش کردند همه چیز را به سُخره بگیرند و در این میان، سرمایههای فرهنگی و مفاخر ملی دولتهای مستقل که از تیر و ترور آنان، جان به سلامت برده بودند را «ترور شخصیتی» میکردند که عمده آنان در قالب طنز و با پوشش آزادی بیان بود، هرچند داستانی مانند «هولوکاست» که برخی در اصلِ وقوع آن تردید دارند و برخی نیز بر این باور هستند که «غرب با همکاری آژانس بینالملل یهود» در آمار کشتار، از نمودارهای نجومی بهره برد تا افکار عمومی و نظر مساعد دولتمردان وقت را جلب کند برای تأسیس کشور جعلی اسراییل، نه تنها طنزی را بر نمیتابند که حتی اجازه تحقیق عالمانه را نیز به هیچ محققی نمیدهند و اگر فردی چون «روژه گارودی» نویسنده فقید فرانسوی بخواهد اقدام به چنین کاری کند، با دادگاه انگیزاسیون و زندان مواجه
خواهد شد.
نکته پایانی باز هم مولانا است که با دریای مثنوی معنوی به کمک ما میآید آنجا که گفت: «مَه فشانَد نور و سگ عوعو کند». هم رهبر معظم انقلاب با قدرت این راه را راهبری خواهد کرد چون نوح نبی(ع)، کشتی امت را به ساحل سلامت خواهد رساند و هم باورمندان، مسلمانان و وارثان حماسه جاوید و رهروان خورشید در سراسر جهان، در پشت سر مولا و مقتدای خود خواهد ماند و این اقدامات موهن، چیزی از قدر و منزلت «عامل عظمت جهان اسلام» و «نمونه بینظیر رهبری سیاسی و مرجعیت دینی در جهان تشیع» نخواهد کاست،
بِعَونِ اللهِ تَعالی.