عکس العمل مردم نسبت به سن وسال ما سه نفر جالب است سهیلا از همه ما هنرمندتر است
عکس العمل مردم نسبت به سن وسال ما سه نفر جالب است سهیلا از همه ما هنرمندتر است

    در یکی از سالن‌های تئاتر تالار وحدت گفت وگویی صمیمانه با خانواده علی سلیمانی بازیگر محبوب کشورمان داشتم. یک خانواده کاملا سه نفره هنری که از دید پدر و دختر، خانم سهیلا جوادی مادر نسبتا جوان خانواده هنرمندی بیشتری از بقیه اعضای خانواده دارد. مابقی گفت وگو تقدیمتان می‌گردد: جناب سلیمانی وقتی با […]

 

 

در یکی از سالن‌های تئاتر تالار وحدت گفت وگویی صمیمانه با خانواده علی سلیمانی بازیگر محبوب کشورمان داشتم. یک خانواده کاملا سه نفره هنری که از دید پدر و دختر، خانم سهیلا جوادی مادر نسبتا جوان خانواده هنرمندی بیشتری از بقیه اعضای خانواده دارد. مابقی گفت وگو تقدیمتان می‌گردد:

جناب سلیمانی وقتی با دخترتان بیرون می‌روید. با چه عکس العملی از سمت مردم روبرو می‌شوید؟
آن دسته از کسانی که ما را می‌شناسند وقتی من و همسرم و دخترم را با هم می‌بینند به خودشان می‌گویند که نگاهشان کنید آقای سلیمانی دو تا دختر دارد. من با همسرم خانم سهیلا جوادی چون خیلی زود ازدواج کرده ایم وقتی سه تایی بیرون هستیم عکس العمل‌های مردم برایمان جالب است.

از رابطه پدر و دختری بگویید؟
رابطه پدر و دختری ما خیلی خوب است اما گاهی شده با هم دعوا هم داشته ایم و برای همدیگه لوس می‌شویم و بعد آن لحظات محبت آمیز بین ما حاکم می‌شود و این اختلاف سلیقه در خانواده‌ها وجود دارد. من از دخترم برخی جاها به خاطر ناپختگی و دخترم از من به خاطر سنتی بودنم به هم ایراد می‌گیریم.

خانم جوادی بیشتر طرفدار کدامیک از شما است؟
دختر: مامان بیشتر طرفدار بابا است.
علی سلیمانی: پ ن پ طرفدار تو باشد. همیشه حق با پدر و مادر است اگر حتی حق با پدر و مادر نباشد.

سبا خانم از خصوصیات پدرتان برای ما بگویید؟
بابا خیلی احساسی است اما علی رقم اینکه خیلی احساسی است اما به ظاهر کمتر نشان می‌دهد و بهترین خصوصیت بابا این است که خیلی مطالعه دارند و کتاب زیاد می‌خوانند حتی مادرم که در کنار بابا زیاد مطالعه کتابی دارند.

خانم جوادی، چجوری با علی آقا آشنا شدید؟
ما در یک کار تئاتری به نام شازده کوچولو به کارگردانی آقای رضا حداد با هم همکاری داشتیم و با هم آنجا آشنا شدیم و بعد علی آقا از من خیلی سنتی به همراه خانواده خواستگاری کردند و با هم ازدواج کردیم.

پدر و مادرتان مخالف ازدواج در سن کم نبودند؟
خانواده من بسیار روشن فکر هستند با سن من مشکلی نداشتند اما یک مقداری با کار علی آقا از من سوال و جواب کردند اما با جواب قانع کننده من روبرو شده اند.

خانم جوادی شما خیلی زود ازدواج کردید. سن نوزده سالگی سن زودی برای شما نبود؟
من نوزده سالگی ازدواج کردم و در سن ۲۰ سالگی مادر شدم و تجربه مادر شدن را در سن کم تجربه کردم و به هرحال یکسری شرایطی در این سن و سالی برایم به وجود آمد که احساس این را داشتم که می‌توانم مسئولیت پذیر باشم.
علی سلیمانی: من خودم ۲۶سالگی ازدواج کردم و حاصل ازدواج خوبم با خانم جوادی دختری گلی به نام سبا است و در کل ازدواج کردن محاسن‌های بسیار زیادی دارد که انسان را هدفمندتر می‌کند.

خانم جوادی شما از رزومه بالایی در عرصه هنر برخوردار هستید. این شباهت شغلی شما با همسرتان چقدر تاثیرگزار در کار و زندگی مشترک بوده است؟
زندگی شخصی مقوله جدایی از زندگی کاری من و همسرم است. وقتی همکار هستیم خیلی جدی با هم کارمان را شروع می‌کنیم یا هر کسی به زعم خودش کار خودش را انجام می‌دهد اما در زندگی شخصی هر چقدر هم که تفکرات هنری و کاری ما شبیه به هم باشد این دلیل نمی‌شود که در زندگی مشترک ما بخواهیم با هم همانند همکار رفتار کنیم و به هر حال زن و شوهر در زندگی مشترک یکسری توقعاتی از یکدیگر دارند که باید هر کدام بر حسب وظیفه به درستی انجام وظیفه کنند.

شده بدقولی کنه علی آقا نسبت به شما؟
علی آقا بدقولی نکرده اند مگر اینکه اتفاقی افتاده باشد که بدقولی صورت گرفته باشد.

اخلاق علی آقا در منزل چگونه است؟
در کل علی آقا اخلاق خوبی دارند اما من خودمم به شخصه ممکن است بعضی وقت‌ها حال خوش سابق را نداشته باشم و این برای هر فردی ممکن است در زندگی اتفاق بیفتد و علی آقا هم مستثنی از بقیه نیست. بارها شده کلی خندیدم با هم و بارها هم شده اختلاف سلیقه داشته ایم.

سبا خانم در حال حاضر چه کارهایی انجام می‌دهید؟
من در حال حاضر دانشجوی ادبیات نمایشی هستم. بازیگری انجام می‌دهم و کار گریم را از مادرم یاد گرفته ام. نویسندگی را دوست دارم و نمایشنامه و شعر و دل نوشته‌های زیادی دارم و در کارهای هنری ام از پدر و مادرم کمک بسیار گرفته ام چرا که اولین معلم‌هایم من والدینم هستند.

خانم سهیلا جوادی بزرگترین دغدغه شما در زندگی سه نفره چیست؟
خیلی دوست دارم هر سه همیشه کنار هم سر سفره غذا با هم غذا بخوریم و این خیلی حس خوبی به من می‌دهد چون کمتر پیش آمده ما سه نفر به دلیل مشغله زیاد و یکی نبودن زمان‌هایمان با هم سر یک سفره باشیم.

آقای سلیمانی کار سه نفره هم با هم انجام داده اید؟
یک کاری را سبا دخترم نویسندگی کرد و ما هر سه با هم بازی کردیم و اسم کار تئاتری به نام مکعب بود و یک برنامه خانوادگی از شبکه دو به نام عصر خانواده بود که هر سه باهم مدتی در آن برنامه اجراء می ر‌فتیم.

آقای سلیمانی در یک مصاحبه گفته بودید من سپاهانی هستم. چرا شهر اصفهان؟
سوال شما از من این است شما طرفدار کدام تیم هستید؟
من پرسپولیسی هستم.
علی سلیمانی: پس منم طرفدار قرمز و پرسپولیس هستم. من الان قرمز شدم اما در مصاحبه با یک فردی که طرفدار سپاهان بود گفتم سپاهانی هستم اما بعید نیست دو ساعت دیگر طرفدار استقلال شوم. ( خنده ). نگاه فوتبالی من این است که هر تیمی که خوب بازی کند من آن تیم را دنبال می‌کنم اما از شما پنهان نباشد ته دلم با پرسپولیس است. من یک چیز را بگویم چون من یک آذری و از شهر با اصالت تبریز هستم به نظرم تراختوری هم هستم ( خنده ). اما سبا و مادرش بیشتر طرفدار تیم ملی هستند که بازی ایران و پرتغال را هر سه نفر در سینما با ادوات بوق و… مشاهده کردیم.

سبا خانم تیکه کلام علی سلیمانی چیست؟
برو واسه ی خودت. ( خنده ).

بزرگترین سوتی که از بابا گرفتی؟
چند وقت پیش در اجراء تئاترمان که خود بابا کارگردانی می‌کند بابا به یکباره یک سری دیالوگ‌هایی گفت که همه عاج و واج مانده بودیم.

بابا علی مساوی است با؟
علی بابا بگوییم بهتر است. علی بابا مساوی با……………………………
علی سلیمانی: من علی بابا، سبا سندباد و همسرم هم جینا است ( خنده ).

خانم جوادی از آشپزی علی بابا بگویید؟
در این لحظه صدای خنده هر سه نفر فضای داخل مصاحبه را می‌ترکاند گویا خبر هایی است و قبل از اینکه خانم جوادی جواب بدهند خود علی آقا اقرار می‌کند: من تازه فهمیدم که فرق نیمرو با املت چیست اما سبا به من توضیح داد که نیمرو یعنی نیمی از روی یک تخم مرغ پخته می‌شود و املت یعنی داخل آن گوجه است.
خانم جوادی: علی آقا خیلی سر از آشپزی در نمی‌آورد من یادم است یک بار خورشت را آماده کرده بودم و زنگ زدم علی جان یک ذره برنج بریز تو پلوپز و آبم بریز و صبر کن تا خودش بپزد. وقتی رسیده بودم خونه وقتی برنج را دیدم سرتا سر خمیر شده بود اما دور از انصاف هم نباشد که واقعا خوشمزه شده بود. می‌توانم بگویم کوفته برنجی ژاپنی با طعم خوشمزه بود.

علی آقا شده تا به حال از دستپخت شما هم ایراد گرفته باشند؟
اصلا به هیچ وجه اخلاق خوبی که دارند اهل ایراد گرفتن و غر زدن نیستند و اوایل ازدواج با وجود سن بسیار کم خیلی دوست داشتم از من ایراد بگیرند اما فقط می‌خورد و اهمیت نمی‌دهد.
علی آقا: من کلا خیلی غذاخور هستم تا جایی می‌خورم تا غذا تمام شود و نمی‌خورم تا سیر شوم و برای چی باید ایراد بگیرم وقتی شکمو هستم.

آقای سلیمانی اهل کمک کردن در خانه هم هستید؟
ایام قبل عید نوروز بیشتر کار می‌کنم اما روزهای دیگر مسئول جمع کردن رختخواب خودم در خانه هستم.

خانم جوادی از سابقه هنریتان بگویید؟
علی سلیمانی: قبل از اینکه همسرم بخواهد از کارش بگوید شاید به دلیل فروتنی یکسری چیزها را به زبان نیاورد اما من به جرات می‌گویم که سهیلا همسر بنده از ما دو نفر هنرمندتر است. سهیلا هم عروسک گردان و هم عروسک ساز و هم صداپیشه خیلی خوبی در این زمینه است. هنرمندی ایشان بیشتر در زمینه طراحی گریم و طراحی صحنه است که بی نظیر هستند. سهیلا استاد دانشگاه و یک بازیگر است و در کل همه کاره است. هم آب حوض می‌کشد و هم پیرزن…..( خنده ).
سبا: مامان یک پک کامل هنری است و همه هنرها را یکجا در خود دارد.

جواب سوالم را کامل از دو عزیزتان گرفتم. بگذریم. آقای سلیمانی در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
در حال حاضر مشغول کارکردن تئاتری با نویسندگی حسین کیانی عزیز هستیم که من و سیروس همتی، وحید نفر، مجید رحمتی و سهیل ملکی که کار مردانه است باموضوعیت استبداد صغیر ۱۲۸۳ ابتدای مشروطه در تالار سنگلج همکاری گروهی داریم. یک فیلم نامه ای به نویسندگی و کارگردانی خودم به نام جای خالی اسلحه در دست اقدام دارم که مضمون جنگی دارد.

قشنگترین فیلمی که بازی کرده اید؟
کار سینمایی تنگه ابوقریب را خیلی دوست دارم و نقش من در فیلم کارکتر یک معلم ورزشی هستم که زمانی فرمانده بوده است و بسیار شوخ طبع است و یکجورایی پدر معنوی بچه‌ها بود. من ناگهانی وسط یک فیلم خوب با بازیگران خوب بودم و نمی‌توانستم بد بازی کنم و این اتفاق خوبی برای من بود.
کار مشترک با جواد عزتی چطور بود؟
من قبل این کار با جواد دوست بودم و جواد از آن دسته از هنرمندانی است که ناخوداگاه دوربین، جواد را دوستش دارد. جواد بسیار فنی و با اخلاق است و یکجورایی خودش است درست مثل رضا عطاران که فقط رضا باشد کافی است.
خانم جوادی کارعروسک گردانی خیلی غریب است. قبول دارید؟
بله متاسفانه قبول دارم و کل مجموعه عروسک گردان‌ها شاید حدود صد و خورده ای باشند که فعالیت دارند و بزرگترین دلیل آن این است که سالی یکبار جشنواره عروسکی داریم و سالنی مختص کار عروسکی نداریم و مهمترین دلیل این است که حمایت مالی در این زمینه نداریم اما همیشه یکی از آرزوهای من این است که خودم یک کاری با عروسک خودم اجرا داشته باشم.
حرف آخر؟
تشکر می‌کنم که چنین وقتی را برای خانواده ما اختصاص دادید.