گروه سیاسی رنج مردم مظلوم افغانستان را پایانی نیست و واقعیتهای تلخی که این روزها در خیابانهای «لشگرگاه» مرکز ولایت «هلمند» و محلات اطراف شهرستان «هرات» را که نگاه میکنیم تصور میکنیم مشغول تماشای یک فیلم «اکشن» هالیوودی هستیم اما حقیقت حتی خوفناکتر از آنچیزی است که فریم دوربینها ثبت و ضبط کردند. افغانستان در […]
گروه سیاسی
رنج مردم مظلوم افغانستان را پایانی نیست و واقعیتهای تلخی که این روزها در خیابانهای «لشگرگاه» مرکز ولایت «هلمند» و محلات اطراف شهرستان «هرات» را که نگاه میکنیم تصور میکنیم مشغول تماشای یک فیلم «اکشن» هالیوودی هستیم اما حقیقت حتی خوفناکتر از آنچیزی است که فریم دوربینها ثبت و ضبط کردند.
افغانستان در شرق ایران کشوری است که ۳۴ ولایت -معادل استان- دارد و حدود ۳۵۰ ولسوالی -معادل شهرستان و فرمانداری-، کشوری با تعدد اقوام -هزاره، پشتون، تاجیک و ازبک-، مذاهب شیعه و سنی که از دیرباز در کنار هم با صلح زندگی میکردند.
از چند دهه قبل تنشهایی پراکنده و نه پیوسته قومی و مذهبی در این کشور دیده میشد اما آنچه که با ظهور طالبان در میانه دهه نود، نقاب از چهره کشید، شاید در هیچ جای این کره خالی، نمونه ندارد، قتل و غارت و نسلکشی قومی و حذفهای دینی- عقیدتی.
در دولت امارت اسلامی افغانستان که طالبان به رهبری «ملا محمد عمر» در سال ۱۹۹۶ تأسیس کردند توقف توسعه و قتل و غارت و مهاجرت داخلی و مهاجرت به بیرون کشور، چندان به چشم نمیآمد چون قبل از آن نیز کشور در میان تفرقه، پراکندگی و نبرد دست و پا میزد اما از زمان حمله آمریکا و سقوط امارتی که در همان زمان نیز جز سه کشور عربستان، قطر و پاکستان توسط شناسایی بینالمللی قرار نگرفته بود و در سال ۲۰۰۱ نیز با حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، تا امروز اوضاع افغانستان تفاوت بسیار کرد هرچند طالبان تغییر نکردند.
جریان تروریستی طالبان، درک درستی از شرایط دنیای معاصر ندارد و در همه حملات خود، تخریب زیرساختها و ترس و کشتار را در دستور کار دارند و زبان امروز دنیا و معاهدات بین کشورها را که با وساطت سازمانهایی جهانی به امضا رسید را نمیفهمند.
در دو روز گذشته و پس از سقوط «زرنج» مرکز ولایت «نیمروز» در غرب کشور و در همسایگی با مرز ایران، تعداد زیادی از افراد غیرنظامی، اعم از زن و مرد و کودک خود را به مرزهای جمهوری اسلامی رساندند، از پل ابریشم به ایران آمدند و توسط هنگ مرزبانی در زابل سکنی داده شدند.
برابر قوانین کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد که همه کشورهای عضو آن را پذیرفتهاند نیز کشور مقصد باید حافظ و نگهبان همه انسانهایی باشد که از ترس کشته شدن در جنگهای داخلی به آن سرزمین پناه بردند و تحویل آنان بدون توجه به امن بودن شرایط کشور مبدأ بهویژه اگر احتمال قتل جمعی یا موردی وجود داشته باشد، در حکم مشارکت در این قتل عام است.
ساعاتی قبل فیلمی در شبکههای اجتماعی پخش شد که چند فرمانده طالب بر روی پل ابریشم با چند فرمانده هنگ مرزبانی در حال مذاکره هستند و اصرار میکنند که پناهندگان را به ما بازگردانید گویا که کودکی از خانه فرار کرده و پدر آمده تا کودک را به خانه بازگرداند.
فرمانده هنگ مرزبانی در گفتوگو برای طالب توضیح میدهد که من از نظر قوانین بینالمللی نمیتوانم چنین کاری بکنم مگر اینکه فردی خود داوطلب بازگشت به کشور خود باشد و دوستانه توضیح میدهد اگر من از این سمت به طرف شما پناه بیاورم، شما مرا تحویل میدهی به این سمت که مرا بکشند؟ اما طالب که درکی از دنیای جدید و قانون بینالمللی ندارد همچنان بر حرف خود اصرار میکند و همین فیلم به خوبی گواه است که اگر جامعه جهانی و دیپلماتهای جمهوری اسلامی دیر بجنبند و طالب قدرت را به دست بگیرد، خورشید در مشرق ایران تا مدتها غروب خواهد کرد.
افزون بر «زرنج» مرکز ولایت «نیمروز»، نیروهای ارتش ملی از «شبرغان» مرکز «جوزجان» نیز عقب نشستند و در حقیقت دومین ولایت این کشور در همسایگی مرز ترکمنستان نیز به دست طالبان افتاد، طالب روحیه گرفت و اکنون مرکز ولایات بسیاری در خطر هستند ضمن اینکه طالبان ابایی از اقدامات وحشیانه از اعدام «خاشه» کمدین محلی تا قتل زنان، غارت ادارات دولتی و تهدید همه افرادی که بر سر راه آنان قرار میگیرند، ندارند.
ادامه وضعیت فعلی در افغانستان، هم موجب نابودی زیرساختهای ارزشمند کشور خواهد شد که میلیاردها دلار هزینه برد و هم به گسترش ناامنی و بیثباتی سیاسی در این کشور که در دو دهه اخیر اوضاع نسبتاً آرامی داشت، ختم خواهد شد.
سیاسیونی که مدعی بودن طالبان تغییر کردند و آنانی که از تروریسم طالبانی با عنوان «جنبش اصیل منطقهای» یاد میکردند امروز و با دیدن جنایات آنان، هنوز اعتراف نکردند که باز هم در ارزیابیهای خود اشتباه کردند و ناخواسته در آتش جنگ داخلی در این کشور همسایه و در میان این مردم مظلوم و بیدفاع دمیدند.
سخن آخر اینکه طالبان هرگز نمیتواند مانند سال ۱۹۹۶ همه کشور را -جز ده درصد شمال- تصرف کند و امرات اسلامی مورد نظر را تأسیس کند و در پشت همین نبردهای ایذایی متوقف خواهد شد و نتیجه این وضعیت، آوارگی بیشتر مردم و نابودی کشور و کشیده شدن دامنه ناامنیها به مرزهای جمهوری اسلامی ایران است.