فردای بعدِ روحانی!
فردای بعدِ روحانی!

گروه سیاسی فردا دولت دست‌به‌دست می‌شود و حسن روحانی و مردانش نیز به حافظه تاریخ می‌روند و از چند روز بعد هر روز یک روحانی دیگر با عمامه سیاه را به‌عنوان رییس‌جمهوری در تلویزیون خواهیم دید و یک دو جین چهره جدید هم به‌عنوان وزیر به صحنه اخبار می‌آیند تا هدف تیر انتقادات رسانه‌ها و […]

گروه سیاسی

فردا دولت دست‌به‌دست می‌شود و حسن روحانی و مردانش نیز به حافظه تاریخ می‌روند و از چند روز بعد هر روز یک روحانی دیگر با عمامه سیاه را به‌عنوان رییس‌جمهوری در تلویزیون خواهیم دید و یک دو جین چهره جدید هم به‌عنوان وزیر به صحنه اخبار می‌آیند تا هدف تیر انتقادات رسانه‌ها و ملامت مردم قرار گیرند.

امروز بسیاری از اصول‌گرایان پایتخت خوشحالند از این‌که حاکمیت یکدست را تحویل می‌گیرند و تا شهریور نیز شبکه ملی اینترنت را فعال می‌سازند و نیروهای کلیدی خود را بر کرسی‌های مهم می‌گمارند و حاکمیتی که پیشتر برخی رسانه‌های این جریان وعده دادند را محقق می‌کنند و کک‌شان هم نمی‌گزد ازینکه در همین مدت که موضوع محدودیت مجازی با عنوان طرح صیانت در جامعه طرح شد موج جدیدی از تمایل به مهاجرت کشور را در بر گرفت، مگر «زینب ابوطالبی» نگفته بود «هر کی نمی‌خواد جمع کنه بره».
اما جریان اصول‌گرایی که فرمانروای مطلق و بلامنازع سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه است روزها و ماه‌های دشواری پیش رو خواد داشت. کشور اسیر مشکلات پیچیده‌ای است که ظرفیت مدیریت بر همه آن را ندارد، خزانه خالی است و برای مدیریت بحران و به شکل اضطراری نیز توانی برای تخصیص اعتبار ندارد، راه تعامل با جهان و تجارت بین‌الملل و فروش نفت هم همچنان قفل است و اگر دولت سازشکار حسن روحانی -به زعم مخالفان- نتوانست با دنیا تعامل کند، بی‌تردید دولت آیت الله سید ابراهیم رییسی و عقبه‌ای که از وی حمایت می‌کند هرگز تمایلی برای کنارآمدن با دنیا براساس مدلی که نظام سلطه می‌خواهد را ندارد.
نکته‌ای که اصول‌گرایان باید بدانند این است که مردم در اثر کثرت مشکلات و فشارها از تنگی‌های اقتصادی و معیشتی تا دردسرهای ناشی از سوءمدیریت به سطح آستانه تحمل رسیدند و دیگر توان خویشتن‌داری ندارند و این شرایط جامعه را به سمت انواع آسیب‌های اجتماعی و تنش‌های سیاسی و امنیتی سوق می‌دهد.

مدل اصول‌گرایان برای حکمرانی در این شرایط چیست؟
جریان سنتی اصول‌گرایی که اساساً مدلی برای حل مشکلات در چنته ندارد و همه چیز را می‌خواهد با سیاست «ماشاءالله و ان‌شاءالله» به پیش ببرد و توقعی از این جریان که در دولت رییسی حضور دارد، نمی‌رود البته این جریان در متن نیست و بخشی از اصول‌گرایان که منش و روشی تندتر دارند بیشتر در فرایند تصمیم‌سازی در دولت سیزدهم ایفای نقش خوهند کرد.
این گروه هم البته در گذشته آزمون خود را پس دادند و در دست‌شان بیشتر برنامه‌های سلبی دارند تا ایجابی. این گروه از جریان فکری اصولگرا، برای مشکلات فرهنگی و اجتماعی، محدودسازی و ممنوعیت را در دست خواهند گرفت و برای حوزه سیاست خارجی سیاست تقابلی را و در حوزه فرهنگ و رسانه اعم از کاغذی و مجازی نیز به طرح صیانت و کاستن از حضور پیام‌رسان‌های خارجی و اینترنت ملی و ساکت کردن صدای اعتراضات قانونی همت خواهند کرد.
براین اساس باور داریم فردای پس از روحانی جز برای اقلیتی ۴ درصدی از مدیران و ژن‌های خوب‌شان، فردای خوبی نخواهد بود و اقتصاد نیز رو به بهبود نمی‌رود و حرکت صعودی دلار و کاهش ارزش پول ملی پس از یک دوره فترت، آغاز خواهد شد و رکود اقتصادی تشدید شود اگر شخص آیت الله رییسی سراغ حکمرانی خردمندانه نرود.
شخص آیت‌الله رییسی که مدیریت را در عالی‌ترین سطوح تجربه کرد باید بداند که هر اتفاق بدی از نظر افکار عمومی به پای وی نوشته خواهد شد پس نباید اجازه انسداد بیشتر و فشار آن برروی اقتصاد و معیشت مردم را دهد و شخصاً امور مهمی چون آزادی معقول و منطقی رسانه و استفاده مردم از پیام‌رسان‌هایی که می‌پسندند و همچنین سطح مطلوبی از تعامل با جهان و بازگشایی مسیر صادرات و تجارت با غرب را باز کند.
رییس دولت سیزدهم به اندازه کافی با حکمرانی خردمندانه آشنا است و می‌داند عرصه شعار با عمل و حوزه واقعیت با آرمان چه تفاوت‌هایی دارد و هر کدام از این دو، اقتضائات مخصوص به خود را طلب می‌کنند و نباید آن دو را با هم درآمیخت.
فردای پس از حسن روحانی، فردایی خوب خواهد بود اگر مردم ببینند دولتی بر سر کار است که دشواری‌ها را می‌بیند و به مردم حق می‌دهد و ضمناً تلاش نمی‌کند مشکلات را نفی کند و با بررسی و حل مسأله و نه پاک کردن صورت مسأله به کمک شهروندان می‌آید.
اصولگرایان در کلیّت خود همواره گلایه‌مند بودند که تا امروز در تمام این چهل سال حکومت در دست مخالفان سیاسی ما -اصلاح‌طلب و چپ و کارگزاران- بود و به این شکل تلاس دارند گردن خود را از این مشکلات مبرّا کنند اما حقیقت آن است که هیچ کدام از این حضرات، در این چهار دهه، بی‌پست و کرسی نبودند اما بی‌خیال پاسخگویی به مردم چرا.