فلسفه‌بافی‌های یک بومی عامی
فلسفه‌بافی‌های یک بومی عامی

  ششمین روز جشنواره جهانی فیلم فجر همراه شد با نمایش فیلم «میجر» ساخته احسان عبدی‌پور که همانند سانس‌های گذشته روز شلوغی را برای پردیس سینمایی چارسو رقم زد. حضور حمید فرخ‌نژاد به عنوان بازیگر و تهیه‌کننده فیلم یکی از دلایل این شلوغی بود و به گفته بسیاری لقب یکی از بهترین فیلم‌های ایرانی حاضر […]

 

ششمین روز جشنواره جهانی فیلم فجر همراه شد با نمایش فیلم «میجر» ساخته احسان عبدی‌پور که همانند سانس‌های گذشته روز شلوغی را برای پردیس سینمایی چارسو رقم زد. حضور حمید فرخ‌نژاد به عنوان بازیگر و تهیه‌کننده فیلم یکی از دلایل این شلوغی بود و به گفته بسیاری لقب یکی از بهترین فیلم‌های ایرانی حاضر در  جشنواره را از آن خود کرده است.
علاوه براین نشست خبری فیلم نیز با حضور محمود کلاری مدیر فیلمبرداری، فروغ قجابگلی بازیگر، احسان عبدی‌پور و حمید فرخ‌نژاد برگزار شد. این نخستین باری است که نشست خبری فیلم‌ها پس از چند روز از نخستین اکرانشان برگزار می‌شود.
عبدی‌پور در این نشست بیان کرد: یادم هست وقتی دانشجو بودم، در حد ۴۰۰ تومن داشتم و در کلاس محمود کلاری ثبت نام کردم و بیش از هر دانشی، منتظر بودم او را ببینم‌. مادرم همیشه تیتراژها را که می‌دید، می‌گفت: «احسان کی با محمود کلاری کار می‌کنی؟» و حالا این همکاری اتفاق افتاد.
او در ادامه نشست خبری درباره ایده فیلم گفت: داستان این فیلم واقعی اتفاق افتاده بود. فردی در خانه‌مان بود که در تماسی به واقعه‌ای که در زیر پوست شهر اتفاق می‌افتاد، اشاره کرد و همان‌جا قصه فیلم برایم شکل گرفت.
فرخ‌نژاد نیز  اظهار کرد: متأسفانه، سینمای ما در حال حاضر، سینمای نا‌م‌هاست. من وقتی به کارنامه کاری‌ام برمی‌گردم، می‌دانم گاهی مجبور بوده‌ام، فیلم‌هایی بازی کنم تا بتوانم این جنس فیلم‌ها را بسازم و به احسان گفته‌ام اگر این فیلم فروش رفت، فیلم بعدی را می‌سازیم.
کلاری نیز درباره استفاده از لوکیشن‌های بکر بوشهر و شهرهایی غیر از تهران، در ارتقای زبان بصری سینما عنوان کرد: بسیاری از مناطق ایران جذابیت‌های بصری خود را دارند، بوشهر نیز بسیار جذاب و نمونه‌ای استثنایی است. من سه بار به آنجا سفر کرده بودم و هیچ‌مرتبه‌ای مثل این‌بار که با تغییراتی نسبت به سفرهای قبلی من همراه بود، جزئیات را ندیده بودم. ذات شهر و منطقه بوشهر، هنوز حفظ شده است. به‌ویژه این که احسان همه بخش‌های آن را می‌شناخت و از کوچه‌هایش خاطره دارد، قضیه فرق می‌کرد. برای من فیلمبرداری در بوشهر مثل یک جریان مکاشفه بود و تجربه ویژه‌ای نیز به دست آمد. نمی‌خواستیم به دنبال پرداخت‌های مرسوم باشیم، اگرچه سینما تعریف خاص خود را دارد، اما سعی کردیم، در زیبایی ذاتی این منطقه دخل و تصرف نکنیم تا انرژی‌اش حفظ و همانطور به مخاطب منتقل شود.
در نهایت در ششمین روز از جشنواره حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی به جشنواره آمد و از نزدیک از روند برگزاری این دوره بازدید کرد. صفحه توییتر فیاپف هم با انتشار متنی، پیوستن جشنواره جهانی فیلم فجر را به جمع ۱۵ جشنواره برتر این اتحادیه خوشامد گفت.
زولتان وارگا هاژونیس، سفیر مجارستان در جمهوری اسلامی ایران و کیجو انشیو نوروانتو، سفیر فنلاند در تهران هم دیگر مهمانان جشنواره در روز ششم بودند. کیجو انشیو نوروانتو، سفیر فنلاند در این بازدید درباره تلاش‌های صورت‌گرفته مبنی ‌بر شکل‌گیری تعاملات فرهنگی و همکاری میان سینمای فنلاند و سینمای ایران عنوان کرد: به سینمای ایران علاقه‌مند هستم و از وقتی این مسئولیت را برعهده دارم، پیگیر این همکاری بوده و هستم. صحبت‌هایی مبنی بر همکاری میان سینمای ایران و فنلاند صورت گرفته است و امیدوارم به‌زودی شاهد همکاری مشترکی برای تولید یک فیلم بین دو کشور باشیم.
مجید رجبی‌معمار، مدیرعامل خانه هنرمندان هم با حضور در پردیس سینمایی چارسو، از منتقدین نسبت به برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر، خواست به جای ابراز گله‌مندی از جشنواره، به برگزاری آن کمک کنند. بهمن فرمان‌آرا، علیرضا تابش، دکتر محمد عیدی معاون فرهنگی شهرداری اصفهان، احسان عبدی‌پور، محمود کلاری، حمید فرخ‌نژاد، محمدرضا مقدسیان، مجید اسلامی، فروغ قجابگلی و روح‌الله زمانی، دیگر مهمانان ششمین روز جشنواره جهانی بودند. شهرام مکری فیلمساز و ایان کریستی منتقد، پژوهشگر و کارشناس سینما برگزار کننده کارگاه‌های این روز آرام چارسو بودند.
  نگاهی کوتاه به شخصیت‌پردازی و پرداخت داستان
آنچه شخصیت‌های «میجر» را به موجوداتی دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند، تلفیق صحیح بار عاطفی و میزان حضور منطقی آنان در داستان است که به نیروهایی محرکه و دائمی در تولید خنده و حزنِ همزمان در کلیت فضای فیلم بدل می‌شوند.
خطوط داستانی فیلم «میجر» با در دست گرفتن ترفندی اساسی یعنی وابسته بودن  به تعلیقِ پیاپی و در زمینه آن، پی‌گیری مداوم قصه از سوی مخاطبان طراحی شده است. ابتدا در تحلیلی کلی چنان‌چه شکستن قفل نگاه مخاطب را وابسته به طراحی داستان در دورانی در نظر بگیریم که اغلب آثار تولید شده به معضل داستان‌پردازی دچار هستند و صرفا با مؤلفه‌های گیشه و فروش شناخته می‌شوند، فیلم «میجر» در زمره آثار  قصه‌گو و پرمخاطب قرار می‌گیرد. این نکته را پیش از هر چیز می‌توان به نگارش یک طرح داستانی ساده و گنجاندن کاراکترهایی وابسته دانست که هر یک با ساختاری اصولی در جوار یکدیگر به شکلی یکپارچه و زنجیروار چیده شده‌اند.
در میان کاراکترها، موسی(حمید فرخ‌نژاد) شخصیتی عامی و ظاهرا ساده‌دل است که پیش از این دست به اقدامی عجیب و غریب زده و اکنون پس از آزادی از زندان با حضور سگ‌های آلمانیِ گمرک به دردسر افتاده است. این دردسر و گرفتاری با پرسه زدن سگ‌ها در محله هرچند شامل حال تمام افراد قبیله می‌شود، اما موسی به عنوان کسی که حقّه‌ای را طراحی کرده، بیش از سایرین در معرض خطرات نشأت گرفته از آن قرار می‌گیرد. به همین علت است که این شخصیت علاوه بر منافع شخصیِ خویش، پیش از هر چیز برای به دست آوردن حقوق افراد قبیله خود و اطرافیانش را به موقعیت‌های خطرزا نزدیک‌تر می‌کند. از جهت دیگر، اقدام موسی در این فیلم به‌واقع نیروی پیش‌برنده داستان است. اعمال او در مقابل اقدامات و تهدیدات اداره گمرک عملی جسورانه و نوعی شجاعت به حساب می‌آید که سایرین با وجود تمام ادعاها و شعارهایشان از انجام آن عاجز هستند.
از جانب دیگر، عنصری که بیش‌ از هر نکته  دیگری به قدرت پیش‌برندگی (حرکت) داستان مدد می‌رساند، دروغ‌هایی است که هر کدام از شخصیت‌ها از سر سادگی و در جهت نیل به اهداف خود مدام به هم می‌بافند و هر بار نیز برحسب اتفاق با گره‌ای بسته مقابل روی خود مواجه می‌شوند. اما در رأس همه دروغ‌ها و عناصر فریبنده، کاراکتر موسی قرار دارد که هر بار آسِ برنده را رو می‌کند تا به این طریق داستان از نیرویی برای ادامه حیات داستانی و پویاییِ ماجرا تا پایان برخوردار شود. مورد مذکور درحقیقت یکی از موارد اثرگذار در ایجاد گره و اَکت‌های نمایشیِ فراوان است که به نظر می‌رسد نویسنده برای پرداخت آن و  نزدیک شدن به تولید  حس و حالی مطلوب و جذاب نزد مخاطبان  کوشیده است.
فراروی این قضیه، در کل فیلم با تعدد کاراکترهایی مواجه می‌شویم که هر یک به فراخور نقشی که ایفا می‌کنند دارای بار عاطفی، روانی و اثرگذار در کشش داستانی هستند‌. کاراکترهایی که ساده بودن و غرورشان عواملی در جهت تبدیل فیلم به یک کمدی-درامِ منطقی و دوست‌داشتنی شده است. درحقیقت آن‌چه شخصیت‌های فیلم را به موجوداتی دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند، تلفیق صحیح بار عاطفی و میزان حضور منطقی آنان در داستان است که به نیروهایی محرکه و دائمی در تولید خنده و حزنِ همزمان در کلیت فضای فیلم بدل می‌شوند؛ فضایی که بیش از هر چیز  در قالبی دراماتیک با عناصر بومی و محلی درهم آمیخته شده است.