فوتبال پول سوز، فوتبال پول ساز!
فوتبال پول سوز، فوتبال پول ساز!

    مهدی طارمی از بوشهر می‌آید. شهری بندری در سواحل خلیج فارس، از همانجا که مهدی قایدی را هم به فوتبال ملی ما معرفی کرده است. گل دقایق پایانی قایدی مقابل بوسنی در دیدار دوستانه تیم ملی در هفته‌ای که گذشت صرف نظر از مسجل کردن برد ارزشمند تیم ملی در این بازی پیام […]

 

 

مهدی طارمی از بوشهر می‌آید. شهری بندری در سواحل خلیج فارس، از همانجا که مهدی قایدی را هم به فوتبال ملی ما معرفی کرده است. گل دقایق پایانی قایدی مقابل بوسنی در دیدار دوستانه تیم ملی در هفته‌ای که گذشت صرف نظر از مسجل کردن برد ارزشمند تیم ملی در این بازی پیام مهمی هم با خود داشت. اینکه ایران معدنی حاصل خیز از استعدادهای ناب و آینده دار است. سرزمینی با ستاره‌های فراوان که اگر سقف‌هایی که مدیران کار نابلد روی سرشان کشیده‌اند را برداریم به جایگاه واقعی‌شان خواهند رسید. به جرات می‌توان فوتبال ایران را بعد از برزیل دومین کشور فوتبالیست خیز دنیا دانست. اینجا جاییست ‌که بدون برنامه‌ریزی و تدارک از دلش جواهر استخراج می‌شود حال تصور کنید اگر امکانات و آکادمی‌های پیشرفته به آن اضافه شود چه اتفاق بزرگی رقم خواهد خورد. مدارس فوتبال و تیم‌های پایه ما متاسفانه آنگونه که شایسته است استعداد یابی نمی‌کنند بلکه این خود ستاره ها هستند که با مشکلات فراوان راه به موفقیت باز کرده ‌و چهره می‌شوند. داستان عجیب زندگی ورزشی بیرانوند موید این ادعاست. او از هیچ و بدون کمترین حمایتی به نفت، پرسپولیس و تیم ملی رسید و در جام جهانی پنالتی بزرگترین بازیکن دنیا را مهار کرد و حالا در آنتورپ بلژیک حاضر است. انتقال او به اروپا از جمله معدود قراردادهایی بوده است که بهره مالی برای باشگاه ایرانی داشته است! شاید اگر آن پایمردی و روحیه مبارزه و ستیزه‌گری در شماره یک تیم ملی نبود او مثل هزاران جا مانده و بریده از قافله موفقیت، هرگز جایگاه امروز را بدست نمی آورد. از میان صدها بلکه هزاران بیرانوند و طارمی و قایدی به تعداد انگشتان یک دست هم به اوج قله موفقیت نمی رسند درحالیکه این کارخانه بزرگ و وسیع می توانست تولیداتی به مراتب بیشتر و باکیفیت‌تر داشته باشد. ذکر یک نقل قول حقیقی در مورد فساد وحشتناک حاکم بر تیم‌های پایه خالی از لطف نیست؛ پدر یکی از دروازه‌بانان پایه تعریف می‌کرد مربی تیم از من خواسته در قبال فیکس بازی کردن پسرم سی میلیون تومان بپردازم! این مرد با وجدان به مربی گفته است دروازه‌بان اصلی شما ده ساخت بلندتر و باکیفیت‌تر است و حاضر نیستم بخاطر فرزندم حقی از دیگری ضایع شود! به نظر شما چنین پیشنهادات بی‌شرمانه‌ای همیشه با این پاسخ جوانمردانه مواجه می‌شوند؟! یقینا خیر! وقتی پول داشتن بهانه بازی و فقر دلیل بی‌توجهی می‌شود چه بسیار نوجوانان و جوانان مستعدی از ورزش دور مانده و به‌حاشیه رانده می‌شوند. از این فوتبال می‌توان ارز آوری داشت، می‌توان افتخار آفرید و می‌توان فرهنگسازی کرد. می‌شود در تمام لیگ‌های معتبر دنیا نماینده داشت و برای متولد شدن علی دایی‌های بعدی انتظار چندانی نکشید اما حاکمیت یک سیستم پول سوز و مخرب دیوار بلندی مقابل رویا پردازی‌های ما کشیده و اجازه درآمدن‌مان از این پیله را نمی‌دهد. مدیریت ورزش و بخصوص فوتبال ایران متاسفانه دست افراد فاقد صلاحیت و توانایی افتاده و هزینه های زیادی بابت حضور اشتباهی شان در این جایگاه پرداخته‌ایم. فوتبال پرمهره‌ای که باید ما را ثروتمند و خوشبخت کند به واسطه سوءمدیریت‌ها در راس وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و باشگاه‌های بزرگ هر روز بدهکارتر و فقیرتر می شود! ما اگر لزوم سالم‌سازی در فوتبال‌مان را جدی گرفته و از مدیران کاربلد داخلی و حتی خارجی بهره‌گیری کنیم بسیار شایسته‌تر از کشورهایی همچون بوسنی خواهیم بود که در بارسا نماینده دارد.
ما اگر بویی از حرفه‌ای بودن برده بودیم می‌توانستیم از محل قرار داد علیرضا جهانبخش با برایتون ده‌ها و صدها جهانبخش ساخته و پرورش دهیم اما همان داماش که از دلش ستاره امروز لیگ برتر انگلیس بیرون آمده را منحل شده می‌بینیم چرا که مدیرانش قرارداد بستن را بلد نبودند و نتیجه اینکه هیچ سهمی از این انتقال بزرگ نصیب تیم گیلانی نشد. کلام‌آخر اینکه با دلار سی هزار تومانی هم می‌توان فوتبال ایران را نو نوار کرده و دوباره ساخت، اگر به جای میدان دادن به دلالان سود جو و منفعت طلب و استخدام خارجی‌های بنجل و بی‌کیفیت، صادرات بازیکن به لیگ‌های حرفه‌ای دنیا داشته باشیم.